يكى دختر از نسل پاك پيمبر
به قم آمد و قم از او شد منوّر
از اين باغ در قم گلى سر بر آورد
كه نزدش چو خارند گلهاى ديگر
فراتر جلال و مقامش از آن است
كه گل گويمش چون ز گل هست برتر
از او با طراوت شده جمله گلها
از او با صفا گشته و روح پرور
طلب می نمايند از او دستگيرى
به گاه شدائد چه اصغر چه اكبر
مه برج عصمت كه از فرط رفعت
بُوَد ماه و خورشيد او را مسخّر
هوايش ببين در سرِ آفتاب است
كه نور افكند بر زمين، مهر خاور
از اين رو شبانگاه هم نور خود را
رسانَد به درگاه او ماه انور
شميم فرحزائى از بارگاهش
كند عالمى را پر از مشك و عنبر
فرشته بَرَد تا غبار درش را
نهد گيسوان را به خاكش مكرّر
عجب نيست گر بر در آستانش
ملك با تواضع نهد روز و شب سر
يكى چشم دل را نما باز و بنگر
چرا شهر قم دارد اين كرّ و اين فر
لسان من ار باشدش اين طِلاقت
كه از بحر طبعم دهم درّ و گوهر
ندارم توانى كه مدحش سرايم
كه از درك عقل است قدرش فزونتر
از آن مدح او می نمايم به اخلاص
كه زادى شود بهر من روز محشر
(على) فاش بر گو كه ممدوح تو كيست؟
بگويم بود دخت موسى بن جعفر
نهال برومند بُستان احمد
عزيز دل فاطمه جان حيدر
درِ آستانش به روى همه باز
از او فيض گيرد چه كهتر چه مهتر
الا اى عزيز خدا اى كه هستى
تو معصومه و عصمت حىّ داور
لبان و زبانم به مدح تو گوياست
منم دوستى بينوا و محقر
اگر خوبم ار بد گداى شمايم
ندارم به غير از شما يار وياور
هواى شما چون بُوَد بر سر من
نمائيد از دوستانم مقرّر
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد