گرچه هیچوقت تمرکز نهضت بر آموزش بیسوادان بالای ۵۰ سال نبود اما کلاسهای سوادآموزی که به همت آموزشیاران در دل محلات، نقاط محروم و مناطق دور و نزدیک برپا شد، این فرصت را نیز فراهم کرد تا افراد بدون محدودیت سنی از خدمات سوادآموزی بهرهمند شوند و سواد خواندن و نوشتن، حساب کردن و در چند سال اخیر مهارت استفاده از رایانه را نیز کسب کنند.
این نقطه عطفی برای کشورمان بود، چراکه بیسوادی مطلق را در بین بزرگسالان کشور به حداقل رساند و جمعیت بیسوادان زیر۵۰ سال را به کمتر از دو میلیون نفر تقلیل داد اما با وجود این موفقیتها از آنجا که در سالهای اخیر، جذب بزرگسالان در دورههای سوادآموزی به کاری شاق برای آموزشیاران تبدیل شد و حتی برخی از جذب شدهها، بهدلیل بیانگیزگی یا مشکلات زندگی از سوادآموزی انصراف میدادند، بحثی در محافل کارشناسی مطرح شد که شاید بهتر باشد سازمان نهضت سوادآموزی منحل و آموزش بزرگسالان در ساختارهایی دیگر مدیریتشود. حتی رئیس اسبق نهضت سوادآموزی معتقد بود که «نهضت» آن زمانی معنا میداد که جمعیت بیسوادان کشور آماری بزرگ داشت و رغبت به سوادآموزی نیز زیاد بود، نه مثل اکنون که هم تعداد بیسوادان کاهش یافته، هم جستوجوی آنها دشوار شده و هم ماندگاری بیسوادان در دورههای سوادآموزی کاهش یافته است. اکنون مجلس یازدهم نیز که در حال بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه است، مصوبهای را از کمیسیون تلفیق گذرانده که یادآور این گفتههاست، زیرا مجلس نیز بهدنبال انحلال نهضت سوادآموزی و ادغام آن با معاونت ابتدایی وزارت آموزش و پرورش است؛ ادغامی که هنوز مشخص نیست آیا به بهبود سوادآموزی در بزرگسالان منجر میشود یا خیر؟
در سال۱۳۵۵ بیش از ۱۴میلیون نفر در کشورمان سواد خواندن و نوشتن نداشتند که ۵.۵میلیون نفر آنها مرد و ۸.۵میلیون نفرشان زن بودند. در آن زمان فاصله باسوادی مردان و زنان هم ۲۳درصد و فاصله سواد ساکنان شهرها و روستاها نیز ۳۶درصد بود اما طبق آخرین آمارهای منتشر شده توسط سازمان نهضت سوادآموزی، جمعیت بیسوادان کشور اکنون به یک میلیون و ۷۰۰هزار نفر(گروه سنی۱۰تا ۴۹سال) کاهش یافته و فاصله باسوادی مردان و زنان نیز به ۶درصد و فاصله میان سواد شهریها و روستاییان به ۱۱درصد کاهش یافته است. این آمارها همگی از تأثیر فعالیت سازمان نهضت سوادآموزی در سالهای پس از انقلاب حکایت دارد اما همین سازمان موفق در عین حال شکلهایی از عدم موفقیت را نیز در کارنامه دارد که باعث شده از اواسط دهه۹۰ بحث تحول ساختاری یا انحلال آن بارها مطرح شود. یکی از مصادیق ناموفق بودن نهضت، عقب افتادگی آن از تکالیف برنامه پنجم توسعه و سند چشم انداز ۲۰ساله کشور است. در افق چشمانداز ۲۰ساله نظام که وضعیت کشورمان در سال ۱۴۰۴ را ترسیم کرده، سازمان نهضت سوادآموزی نهادی است کارآمد، اثربخش، مکمل نظام آموزش رسمی، پاسخگو به نیازهای ذینفعان و آشنا به اقتضائات محلی، منطقهای و ملی که توانمندی لازم را برای ارائه آموزش مادامالعمر بزرگسالان تا زمان ریشهکنی بیسوادی دارد. دستیابی به این چشمانداز نیز مستلزم محو بیسوادی در گروه سنی زیر ۵۰ سال تا پایان برنامه پنجم توسعه است. اکنون ۱۰سال از مهلت مقرر برای ریشهکنی بیسوادی در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال (که گروه هدف نهضت سوادآموزی است) میگذرد در حالی که هنوز از ریشه کنی و محو بیسوادی در کشورمان خبری نیست. به جایش هرچه دیده میشود، عقب ماندگی از برنامههای توسعهای و سند چشمانداز ۲۰ساله است. شاید به این دلیل است که مجلس یازدهم بهدنبال انحلال این سازمان است، سازمانی که تصور میشود نبودنش بهتر و کارسازتر از بودن آن است. اما جایگزینی که برای این سازمان درنظر گرفته شده، یعنی معاونت ابتدایی وزارت آموزش و پرورش بسیار محل بحث است، چراکه یکی از دلایل توفیق نیافتن نهضت سوادآموزی در محو بیسوادی، عملکرد ضعیف این معاونت است به طوری که ضعف عملکرد این نهاد در انسداد مبادی بیسوادی همواره باعث شده تا بیسوادان در جامعه پراکنده شوند و نهضت مجبور به شناسایی و آموزش آنها شود؛ کاری که به هیچوجه ساده نیست.
در فاصله سرشماری سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰، رشد نیافتن شاخص سواد در کشورمان مورد توجه قرار گرفت. طی این سالها به طور میانگین هر سال ۲۲هزار بیسواد تا ۱۰سال در کشورمان تولید شد که بخش قابل توجهی از آنها در پایههای اول تا چهارم ابتدایی از مدرسه خارج شده بودند. همچنین در این پنج سال، کیفیت آموزش پایین آمد و بازگشت به بیسوادی شدت گرفت که عدم اطمینان از کسب مهارتهای پایه سواد به واسطه اجرای ارزشیابی توصیفی و تنزل سطح سواد در کنار پایین آمدن انگیزه، علاقه و آمادگی یادگیری در فراگیران از دلایل این اتفاق معرفی شد. در این چالش آموزش و یادگیری، انگشت اتهام به سوی معاونت ابتدایی بود؛ معاونتی که نه توانسته بود کیفیت آموزش را ارتقا دهد و نه موفق شده بود مبادی بیسوادی را مسدود کند. این درحالی است که به موجب ماده یک مصوبه ۵۹۵ شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت آموزش و پرورش موظف است با ایجاد انعطاف و اعمال نوآوریهای لازم در روشها، ضوابط آموزشی، روندها و رویههای اداری، نرخ جذب خالص کودکان شش ساله را افزایش دهد و ورودی بیسوادی را مسدود کند، حال آن که مطالعه نرخ پوشش واقعی و نرخ ماندگاری دوره ابتدایی از ظهور بیسوادان جدید حکایت دارد.
به این ترتیب به نظر میرسد معاونت ابتدایی وزارت آموزش و پرورش که در انجام ماموریتهای خود توفیق کاملی نداشته و همواره به واسطه ترک تحصیلها برای سازمان نهضت سوادآموزی، خوراک تولید کرده، نمیتواند آموزش جاماندگان از تحصیل را که خودش نتوانسته آنها را در جریان آموزش حفظ کند، بهعهده بگیرد.
البته جبار کوچکی نژاد، عضو کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه میگوید:«مجلس بهدنبال منحل کردن نهضت سوادآموزی نیست بلکه میخواهد ماموریت این سازمان را تغییر دهد و از توانمندی معلمان ابتدایی بهره بگیرد. همچنین فعالیت نهضت را بیشتر و از طریق معلمان به دورترین روستاها منتقل کند تا نهضت سوادآموزی از بروکراسی اداری خلاص شود»؛ توضیحاتی که به نظر مبهم میآید و از بیتوجهی به واقعیتهای موجود حکایت دارد.
حقیقت این است که در موضوع ریشه کن نشدن بیسوادی در کشورمان نباید فقط نهضت سوادآموزی یا آموزش و پرورش را مقصر دانست و عزم کرد تا با ایجاد تغییرات ساختاری در این دو نهاد، مشکلات را حل کرد، چراکه بیسوادی محصول عوامل گوناگونی است که بسیاری از سازمانها و وزارتخانهها برای مقابله با آنها مسئولیت دارند، اما از آنجا که سالهاست این تکالیف بر زمین مانده همچنان شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و محیطی عدهای را به بیسوادی و کمسوادی محکوممیکند.
عوامل فردی
توان هوشی، آمادگی یادگیری، نداشتن اعتماد به نفس، اختلالات رفتاری، عاطفی و کلامی، اضطراب و نگرانی،عدم اطمینان به نتیجه آموزش
عوامل محیطی
در دسترس نبودن مدرسه، وجود کلاسهای چند پایه، کمبود معلم زن در مناطق محروم، کیفیت ارتباط کادر آموزشی مدرسه با دانش آموزان
عوامل فرهنگی
ازدواج زودهنگام دختران، وجود تعصبات خانوادگی و محلی، باور به مؤثر نبودن تحصیل در زندگی،کمسوادی و بیسوادی والدین
عوامل اجتماعی
اعتیاد والدین، مهاجرت به حاشیهها، پایین بودن تبلیغات پیرامون ارزش سواد در رسانهها، وجود مشاغل کاذب و پردرآمد
عوامل اقتصادی
مهاجرت فصلی برای اشتغال به کار، شاغل نبودن سرپرست خانواده، تعداد زیاد فرزندان و افزایش هزینه تحصیل، نیاز به کار دختران در منزل
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم