میر‌باقری چگونه می‌تواند با «سلمان پارسی» به ایران‌شناسی واقعی کمک کند

سلمان و ایران

می‌خواهم بی‌پرده بگویم سریال «سلمان پارسی» بدون درک نمادین یگانگی حضرت سلمان (سلام‌ا... علیه) و روح ایران، اثری ناتمام خواهد بود که هیچ خبری از اصلی‌ترین نقش و حقیقت الهی حیات حضرت سلمان و ایران در نقشه الهی به تماشاگر نمی‌دهد، جز کالبد بی‌روح مشتی رویداد و گرویدن به اسلام و ماجراهای زمان خطی. 
می‌خواهم بی‌پرده بگویم سریال «سلمان پارسی» بدون درک نمادین یگانگی حضرت سلمان (سلام‌ا... علیه) و روح ایران، اثری ناتمام خواهد بود که هیچ خبری از اصلی‌ترین نقش و حقیقت الهی حیات حضرت سلمان و ایران در نقشه الهی به تماشاگر نمی‌دهد، جز کالبد بی‌روح مشتی رویداد و گرویدن به اسلام و ماجراهای زمان خطی. 
کد خبر: ۱۴۱۹۵۳۹
نویسنده احمد میراحسان 

ایران و سلمان را از منظر آگاهی نبوی باید شناخت «ایران» را اندیشه مدرن استعماری، مادی‌گرا، روشنفکری چپ، شرق‌شناسی اروپایی و نگرش پسااستعماری و علم جهان لیبرال و... نمی‌شناسد. ایران سرزمینی گواه است. زاده شده تا در جستوجوی حقیقت و دفاع از آن، تا سرحد قربانی شدن اسماعیل‌وار بکوشد. این سرزمین نماد دو آرمان متحد پیرامون کانون یکتاپرستی است: حکمرانی ایزدی با انوار فره ایزدی و عملکرد دادگری و آبادگری و حکومت ایمان توحیدی و نور عقل برابر ظلمت اهریمنی و دو دیگر فرهنگ و روح قوم و مردمی توحیدگرا و غیب‌اندیش و باطن‌نگر که بر گرد رؤیای صادقه الهی دادگری جهانی موعود و وعده اهورایی، حیات این سرزمین را تداوم بخشیده‌اند. از حکمرانی اهریمنی و فرهنگ شرک و ابلوکی و تحریف دین با نقاب دین، گریزان بوده‌اند. به‌خصوص از دین تحریف شده و غصب شده، همچون ابزار قدرت ظالم انزجار داشته‌اند. همین ویژگی، این سرزمین را تحت مشیت‌الهی به کانون خرد نوری، انتظار و دفاع از حقیقت دین خاتم و اسلام ناب و موعود حقیقی آخرالزمان‌(‌عج) بدل کرده است. در اسلام حقیقی یعنی اسلام خاندان وحی که اسلام شیعیان علی امیر‌المؤمنین و 11 فرزند معصوم او (علیهم‌السلام) است، این آرمان باستانی ایرانیان، محقق می‌شود. سلمان، نماد کامل روح این سرزمین است. او نقش آخرالزمانی خود را تمام و کمال ایفا کرد و از اهل حرم و محرم خاندان وحی(علیهم‌السلام) شد و تا ظهور موعود آل‌ا... نماد عالی جست‌وجو و دلدادگی و پیروی بی‌کم وکاست از موعود باقی خواهد ماند. ایران پس از اسلام چیزی نبوده جز گسترش و تحقق روح سلمان که سلمان ظهور روح ایران بود.

داوود میرباقری محبوب سریال‌های تاریخی 

داوود میرباقری به‌عنوان برجسته‌ترین سازنده سریال‌های تاریخی پیرامون ماجراهای صدر اسلام محبوبیت و مقبولیت بی‌مانندی دارد. این نوشته جایگاه نقد آثار مهمش نیست، بلکه فرصتی است تا همین نکته‌ کانونی را درباره سمت‌گیری لایه درونی سریال سلمان فارسی گوشزد کند. نکته‌ای که تا امروز و امر انتظار در انقلاب اسلامی و دل و عقل دادگی به ولایت فقیه‌ پیشران حرکت مؤمنان به سوی تکلیف و خواست امام زمان(عج) و ایستادگی برابر ظالم و کفر و سلطه جهانی درخشش را حفظ کرده و زنده است‌. بی‌گمان میر‌باقری، پژوهنده جدی و متکی به تحقیقات معتبر و مطالعه آثار دانشورانه است و کار را نه‌تنها بر مبنای تناسبات ساختاری و فرم و دراماتیزه کردن رخداد و شخصیت تاریخی، یعنی دیدگاه زیبایی‌شناسی طراحی می‌کند، بلکه مهم‌تر از آن و جداناپذیر از آن، خوب می‌داند لایه باطنی‌ داستان حضرت سلمان(سلام‌ا... علیه) شایسته است از منظر حقیقت عقل و باطن اسلام و عترت و ژرفناهای شناختی باطن‌گرا و فرا‌ظاهری، فرا‌مادی و فراحسی صورت‌بندی شود. درک خلاق بنا به معرفت‌های ژرف‌نگر که عصاره زوایای نگاه دیگر به تاریخ و زندگی ایران تحت مشیت و دانایی الهی را در بر می‌گیرد، پژوهش‌های ناب اسلامی را ضرورت می‌بخشد. این پژوهش در اعماق خود از نگرش حسی و فهم اثبات‌گرا می‌گذرد و به اندیشیدن به اسلام همچون ظهور امر الهی در تاریخ و تامل‌های معنادار و معنای تحقق کامل عصر نبوی و قیامت اصغر، می‌پردازد، و بدین سان این رویکرد دشوار معرفت‌یابی، آگاهی‌های نهان‌تری را در‌باره سلمان و ایران به ما ارزانی می‌دارد. اندیشیدن سریال به این نکته و به اندیشه واداشتن مخاطب حول این نکته ی زنده و نسبت آن با سرزمین ایران بس حیاتی است. 

زیست ایرانی سلمان

ظهور و حضور حضرت سلمان، زمینه هستی او، ایران، زیستنش بر لبه‌ عصر ظهور اسلام خاتم و دین جهانی آخرالزمانی، به هیچ وجه تصادفی نبود و نباید اتفاقی به حساب آید. از جمله ایران و ایرانی بودن او مهم است او از قومی بود که رسول خدا صلوات ا... علیه و آله درباره‌اش فرمودند چنان مشتاق علم و شناخت حقیقت‌اند که اگر حقیقت و علم در دورترین ستاره باشد، به جست‌وجویش می‌کوشند. سلمان نماد همین روحیه ایرانی به‌شمار می‌آید. بدون ایرانشناسی باطنی گرای نبوی، سلمان را نمی‌توان شناخت. میر باقری باید در سریال این ایرانشناسی را منفک از ایرانشناسی مدرن، استعماری، ناسیونالیستی و باستان‌گرایی ارتجاعی، رها از تفکر ایرانشهری که گسست مصنوعی بین ایران و روح عطشان ایران برای یکتاپرستی به‌وجود می‌آورد، درست به کار گیرد.

سریال سلمان پارسی، از سوهای مختلف اهمیت کم مانندی برای نشر ایرانشناسی اصیل و الهی و یکتاپرستانه و تکالیف و عمل آخرالزمانی برای ما دارد. اول آن که بنا به دلایل مختلف، که اکنون جای طرح و بررسی کژ‌فهمی‌ها نیست، نه 44 سال که صد سال شناخت حقیقت ایران مغفول مانده و تا زمانی که این ملت بر عهد نخست خود با پروردگار یکتا باشد راز بقای ایران کارآمد خواهد بود. انواع دیدگاه‌های مشرکانه و نیز القائات غرب و شرق سلطه جو در عصر حدید تصویری کژمژ از ایران عرضه کرده است، پس ایران و رابطه سلمان و ایران، سرزمین باستانی ظهور نور اعظم عج، سرزمین انتظار ظهور سوشیانت، انتظاری مه‌آلود که با دین خاتم، اسلام محمدی، هویت او تابان، شفافیت گرفت اول باید درست فهم شود تا درست به نمایش آید. کانون این معرفت را باید یافت و آن را در سریال روایت کرد. این کانون نه تفسیر تاریخی و نه تفسیر سیسی و جامعه‌شناسی تاریخی در تفکر مدرن است، بلکه معرفتی نهان در قرآن و تأویل خاندان وحی، سلام‌ا... علیهم است. یعنی پیشنهادم توجه ویژه به ایرانشناسی نو و دیگر سان، و متکی به تفسیرباطنی، و همان ایرانشناسی از منظر قرآن و عترت است تا معنای عطش جست‌وجو در سلمان درست به نمایش آید. هستی سلمان و عطش جست‌وجوی او به سرشت قوم او و حقیقت باطنی ایران در نقشه و طرح الهی بستگی دارد.

ایرانشناسی در متن شرق‌شناسی استعماری

 همه می‌دانیم که ایرانشناسی در متن شرق‌شناسی استعماری، تفسیر و تصویری از ایران و رویدادها و شخصیت‌ها ساخته که هم مجهول است و هم برای کنش استعماری مفید و توجیه‌گر مداخلاتش بوده است. ما ناگزیریم برای شناخت حقیقت و برای پیشبرد اهداف باز شناختن ایران بر پایه حقیقت ایران، استقلال و آزادگی و دادگری و آبادگری و حفط نسل و ایستادگی برابر سلطه و ستم و کفر محارب جهانی و دین ستیزی مدرن، هویت ایرانی را درست بشناسیم و در آگاهی اسیر القائات استعماری غرب و شرق قرار نگیریم.

نه دانشگاه، نه حوزه و نه رسانه پس از انقلاب اسلامی هرگز با دید عالمانه و ژرف به ایران، پرسش ایران، چیستی ایران، رابطه ایران و اسلام ناب در نقشه الهی، چهره اهریمنی و چهره یزدانی نیروهای این سرزمین و....نپرداخته است و تحت تاثیر برخورد انفعالی ضدیت با ناسیونالیسم به ضدیت با میراث‌های ایران کشیده شده‌است. نتایج این خطا و فراموشی هویت ایرانی، گسترش و موفقیت نسبی نقشه‌های دشمنان اسلام و ایران در بی‌هویت‌سازی بخشی از نسل‌های بی‌چیز جوان بوده است. امروز سریال سلمان پارسی فرصتی برای جبران دیر هنگام فراموشی آسیب‌زاست. از سوی دیگر، سلمان نمادی از روح ایران و گوهر و توان و فرهنگ ایرانی و وجه نمادین مشیت الهی و نقشه خداوند در تاریخ جست‌وجوی حق و انتطار جهان موعود و عدل جهانی آخرالزمانی است و دفاع از حق، عقل، وحی، عصمت و باور به هستی‌شناسی توحیدی و عالم غیب وعده پروردگار یکتا. درک این رابطه سلمان و ایران و تصویرسازی آن و نشر این هویت شیدای جست‌وجوی حقیقت از مهم‌ترین ژرف ساخت‌های شناخت سلمان است.

سلمان گره‌گاه یکتاپرستی ایرانی و اسلام

پالاش دیدگاه از تاثیرات رهزن و التقاطی نگرش مدرن و توجیهات پوزیتیویستی، اولین گام فاصله گرفتن از برداشتی مادی از ایران و سلمان است. درک روح ایران و هویت ایرانی و فرهنگ نوری، انسان ایرانی و رابطه‌ وجودی‌اش با عطش اتصال به عالم غیب، عالم مثال و جست‌وجوی راز حقیقت ناب، راه نخستین درک سلمان است. اینهاست کلید گشایش راز سلمان و گهواره پرورش سلمان‌ها: ادبیات و حکمت کهن ایرانی، تربیت ایرانی عطش حقیقت، هویت گشوده به سوی کشف نو به نوی حق و شناخت حق اگر در دورترین ستاره نهان باشد، هویت کانون حق‌پرستی و یکتایی و آغوش باز به هر سویی که نور حق را می‌تابد و توان هضم هر پرتوی اصیل، بازتاب نگاه شیعی در خرد فردوسی‌ها و فره ایزدی و رویای حکمرانی یزداتی در ایران باستان و تحقق آن در دین خاتم و حفظ آن در حکمت ایرانی و تداوم آن در حکمت سید حیدر آملی و آملی‌ها، شعر حافظ، و سعدی و مولانا با تقیه‌های ناگزیر و تداوم این نور و روح سلمانی/ ایرانی تا عصر جدید و در انسان و هنر، شعر، نثر و معماری مقدس و وجودهایی که مانند سیدعلی قاضی‌، امام‌خمینی، بهجت و خوانساری‌و سلیمانی‌جلوه‌های مختلف حیات سلمانی بوده‌اند. 

سلمان گره‌گاه یکتاپرستی ایرانی و اسلام، دین خاتم است. این ایمان در دو کانون ایمان و معرفت و نیز نظام عینی زندگی و تجلی ولایت در حکومت و خلیفه اللهی عام و خاص در قلمرو حکمرانی تجلی یافت.

ایران شناسی یعنی چه؟

اولین پرسش در برابر این عنوان آن است که این ایران شناسی یعنی چه؟ آن هم در جمهوری اسلامی و این تهاجم بی‌وقفه به اسلام و انقلاب اسلامی! 

اصلا طرح این پرسش، خود یک انحراف از شناخت مسائل مبرم ما نیست؟ شاید به طور جدی باید تردید کرد. ایران و ایران بازی و ایران‌شناسی، دست‌کم از زمان انقلاب مشروطه و به ویژه از دوران پهلوی اول یک بازی استعماری/ ناسیونالیستی اغواگر بوده تا زیر نام ملی‌گرایی، هستی‌شناسی سیاسی جهانگرای اسلام را کمرنگ سازند و از دردسر دینی جهانی و تکالیف ظلم‌ستیز فراملی و وحدت جهانی اسلامی و انسانی مستضعفان برابر کفر و تجاوز و ستم سلطه‌گر نظام استثمارگرغرب رها شوند و خر خود برانند. 

حقیقت دارد که انواع ایرانشناسی و شرق‌شناسی از دوران انقلاب فرانسه و امپراتوری بناپارت و بلکه عصر روشنگری در شکل پژوهش سیاسی، عمدتا استعماری بوده وسرایت ناسیونالیسم دولت/ملت‌های جدید اروپایی به مناطق پیرامونی و کشورهای خاور میانه در معرض نفوذ استعماری، وسیله ای برای تکه پاره کردن و اسلام ستیزی است.

ایرانشناسی از منظر قرآن و عترت

چرا امروز، ایرانشناسی از منظر قرآن و عترت و نقش آخرالزمانی ایران برای ما حیاتی و از واجبات قطعی و تردیدناپذیر است و آسیب‌های روزافزون ناآگاهی نسل‌های کنونی گونه‌ای همدستی با شیاطین متفرعن خواهان نابودی ایران به حساب می‌آید؟ همآن‌قدر که قدرت جائر جهانی و یهودیت یهوه‌ای و سامری و صهیونی، با همه ابزارهای فرهنگی، تکنولوژی پساصنعتی و الکترونیک، با رسانه‌ها و شبکه‌ها و تبلیغات و وانموده‌ها و اغوا، با ویرانگری اقتصادی و سیاسی و هویتی و نظامی و تروریستی و تحریم‌ها می‌کوشد قلوب را قفل کند و راه اسلام و میراث خاندان وحی و ایمان و معرفت و تقوا و انتظار عدل موعود(عج) را بربندد و الحاد و فساد جاری سازد. همان اندازه که‌ قطعا می‌کوشد انقلاب اسلامی و نظام مبتنی بر ولایت‌فقیه را‌ محو سازد و سحرشدگان تمدن مدرن را علیه آن بشوراند تا حاکمان حرام‌کار را بر سر کار آورد، به همان اندازه هم می‌کوشد تصویری جعلی از معنای ایران بسازد و حقیقت ایران را در هجوم تحریف‌ها گم نماید و سود بزرگی از این شکاف برای سلطه مجدد بر ایران فراهم آورد. حالا می‌توانیم بیندیشیم چرا شناخت حقیقت ایران، شناخت نقش ایران در تاریخ جهان و در حیات اسلام برای ما حتی در ساختن یک سریال واجب است و باید با تعریف و شناخت غلط بستیزیم؟ 

چرا ساخت سلمان مهم است

تبارشناسی فرهنگ ایرانی، و معنای ایران و نگاه به عالم شهاده ایران و مشاهده ایران از منظر عالم غیب و مشیت بالغه الهی و سنت‌های الهی و از منظر عالم معنا و علم و خرد و جست‌وجو معنای ایران و موضوع ذاتی بودن جست‌وجوی حق در جان باطنی و ذاتی حیات ایرانی و ... در سریال سلمان پارسی مهم است و فاش‌کردن ایران‌شناسی استعماری و نگرش سویه‌مند علم مدرن و جهت‌گیری انحطاط‌گرا وظیفه حتمی ماست و بازشناسی تفکر تقلیدی و ‌پیروانه و چاکرانه آکادمیسین‌ها و گروه‌های مارکسیست و لیبرال و روشنفکران مدرن و‌ رفرمیست‌ها و غربگرایان دین‌ستیز ایران، واجب واجبات است و نباید بنا به سطحی‌نگری و انقلابی‌گری دروغین یا جاهلانه که با انقلابی بودن اصیل و آگاهانه زمین تا آسمان فرق دارد، این ایران‌شناسی را، اغوای شیطان و از جنس ناسیونالیسم و کم‌رنگ‌کردن اسلام به حساب آورد. امروز شناخت اسلامی حقیقت ایران ‌همان دفاع از اسلامیت ایران است و مخالفت با ایران‌شناسی اصیل دشمنی با آگاهی ژرف از هویت اسلامی ایران و نقش جهانی آن در دوران غیبت و انجام‌ تکالیف منتظران و عصر ظهور است. پس بکوشیم جریان‌های گوناگون ایران‌شناسی را بشناسیم، شرق‌شناسی استعماری و جریان‌های التقاطی و اغتشاش‌آفرین پسااستعماری مدرن در ایران‌شناسی ازجمله تحریفات اندیشه ایرانشهری را فاش سازیم و براساس ایران‌شناسی اصیل، مبناهای هویت ایرانی، فرهنگ ایرانیان، کانون یکتاپرستانه و چشم‌به‌راهی منجی جهانی، منطق حکمرانی اهورایی و انطباق آن با ولایت الهی و خلیفه‌اللهی اسلام ناب‌ محمدی، ولایت‌فقیه را عالمانه درک کنیم. سریال سلمان پارسی ظاهرا با این پرسش‌ها و مسائل امروزی ارتباطی ندارد. این یک وهن است در اعماق رخداد صدر اسلام امروز و فرداها حاضر است و ما در هر کار کنونی باید معجزه وحی را و قرآن را و آگاهی‌بخشی خاندان وحی را مبنا قرار دهیم ازجمله در بازساختن معنای حضرت سلمان و نسبت او با ایران و اسلام و موعود خاندان وحی!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها