۱- هنرمند در جامعه ایرانی بر اساس برخی رفتارهای خاص عدهای ناهنرمند مفهومی متفاوت را در اذهان نخبگان و عموم مردم ایجاد کرده است. برخی رفتارهای خاص با ظاهرهایی متفاوت از عموم مردم تصور چهرهای هنرمندانه را نشان میدهد در حالی که بسیاری از هنرمندان بزرگ جهان با ظاهری بسان بسیاری از مردم زیسته و تفاوتی آشکار از خود نشان ندادهاند. رنگ و فرم و ظاهری متفاوت با برخی رفتارهای زننده و گاهی کسالتآور دستاورد هنرمندنمابودن در روزگار همعصر ماست در حالی که هنر و هنرمند دارای جایگاه بالا و ارزشمندی است که در خلق آثار از لطف خداوند منان متنعم شده است، نه در ظواهر امر و برای تمایز نشاندادنهای ظاهری با هر روش و محتوایی بتواند جولان دهد.
۲- هنرمند نهتنها سخت و پیچیده سخن نمیگوید بلکه تلاش میکند تا بتواند پیچیدهترین مضامین فلسفی، عقلی و عرفانی را در بیانی ساده با زبان هنر بازگو کند. هنرمند ، مضامین پیشپا افتاده را معماگونه به مردم ارائه نمیدهد. هنرمند نمیتواند جدا از آیینها و رسمهای زیستبوم خود باشد. همه جوامع اصیل و کهن در سوگ و شور و شادی، غمها، رسمها و آیینهایی دارند؛ جامعه ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیست. هنرمند باید به این موارد توجه نشان دهد؛ زیباییشناسی داشته باشد و خاستگاه مردمی آن را به مردم نشان دهد؛ وقتی هنرمند به این عرصهها ورود میکند، مخاطبان را چند برابر کرده و به تفکر دعوت میکند؛ حتی آنها که از این مسائل ابا دارند و فکر میکنند کار غلط و واپسگرایانهای است، خواهند دید که میتوان این مفاهیم را به شکل نو و مدرن نیز مطرح کرد.
۳- هنرمند باید به موارد ریشهای و مردمی خود متصل باشد. حفظ هویتهای ملی و مذهبی برای هنرمند ضروری است و کمک میکند تا خاستگاه اصیل و مردمی هنر بروندادی برازنده همان مردم را داشته باشد بهرهجستن از هنرهای تمدنی و تاریخی ایران اسلامی مانند هنر سقاخانهای و خاستگاه مردمی این هنر نقش موثری در برقراری ارتباط با مخاطبان دارد و میتواند در جانبخشیدن به رؤیاپردازی صور خیال عشقی که به خاندان ائمه اطهار علیهمالسلام از دیرباز در بین مردم و هنرمندان وجود داشته است در هنرهای مختلف تجسمی و نمایشی مورد توجه قرار گیرد توجه بهخاستگاه اصیل و مردمی هنرهای سنتی و آیینی ضروری است؛ بنابراین باید هویتهای خود را حفظ کرد. هنرمند نامآوری چون سباستین باخ که به موسیقی کلیسایی ورود و همه آهنگها و ترانههای مردم روستاها در مصائب حضرت مسیح را جمعآوری کرد نیز درک درستی از این موضوع را داشت.
۴- هنرمند ایرانی چه زمانی میتواند جهانی شود و پیام هنرمندانه خود را به جهانیان منتقل کند؟ یا به عبارتی دیگر چه بازهای از زمان میتواند به تفکر جهانی ورود و جلوهگری کند و با این جلوهگری در دنیا بدرخشد. بنا بر اذعان بسیاری از نخبگان و پژوهشگران هنر، هنرمند زمانی میتواند جهانی شود که بر هویت و هنر بومی ملت و قوم و عشیره و سرزمین خود تکیه داشته باشد. پایبندی گروهی از افراد یک جامعه به یک شیوه عمل جمعی، مانند برگزاری آیینی مشخص و همگانی، ناخواسته پیوندها و ارتباطات میان اعضا را تقویت میکند و در نتیجه ارتباط میان اعضا، همبستگی و انسجام اجتماعی هم تقویت و اسباب ثبات، استمرار و پایداری جامعه فراهم میشود. به ویژه وقتی عاملی کمکی، مانند باور دینی به انجام آن آیین جمعی معنا بخشیده و اهتمام به آن را با وعده ثواب جذابتر کرده باشد. از این رو برگزاری منظم و گسترده مناسکهای مذهبی مانند تاسوعا و عاشورای حسینی یا اربعین حسینی به عنوان یک رویداد جمعی جهانی که در سالیان اخیر مورد توجه بسیاری از مردم ملتهای مختلف جهان نیز قرار گرفته است نقش مهمی در ایجاد الفت، وحدت و همبستگی هر چه بیشتر میان مردم دارد.
۵- هنرمندان در بستر مناسبتها و رویدادهای جمعی تاثیرگذار و مهمی چون اربعین چه نقشی دارند و در چنین بستر مهیای معنوی که از اجتماع پرشور مذهبی به وجود آمده است چگونه میتوانند نقشآفرینی کنند؟ ناگفته پیداست که در چنین مناسبتهایی ، امکان از میانبردن اختلافات فرهنگی و کماثرکردن شکافهای موجود میان ملتهای منطقه میسرتر به نظر میرسد و هنرمند است که میتواند با بهرهجستن از نعمتهای درونی خویش به روایتهای صحیح و انسانی سرنوشتسازی از رویدادها بپردازد.
۶- مناسکها و آیینهای سنتی، محل تلاقی رفتارها و باورها هستند؛ یعنی جایی که یکسری باورهای مذهبی به رفتارهای عملی پیوند میخورند و در فضای مناسکی اربعین هم به خوبی میتوان شاهد تلاقی و پیوند میان باور و رفتار بود. باوری که فرد را در مسیر حرکت عینی قرار میدهد، مسیری پر از رنج و سختی. در واقع مسیر زیارت و سختیهای آن هم جزئی از عمل مومنانه است و زیارت از همان نقطه شروع حرکت زائر آغاز شده است و از آنجا که «هر مناسکی نوعی فرآیند تطهیر محسوب میشود» از این رو فرد در این تلاش خاص و با تحمل سختیهای مسیر به نوعی به دنبال تطهیر نفس و رهایی از آلودگیها و خالصشدن است؛ البته در مسیر زیارت اربعینی برای تحمل رنجها و سختیها علاوه بر نیاز فرد به تطهیر، دلالتی دیگر هم وجود دارد و آن تلاش زائر امامحسین(ع) در دستیابی به نوعی همذاتپنداری با امام و خانواده و یاران ایشان است؛ یعنی مرور و تکرار تجربه جدیدی از آنچه قرنها پیش اتفاق افتاده است و از امام حسین(ع) و یارانش برای ابد، تصویری زنده و مقدس در اذهان حک کرده است با حضور در یک مناسک به یکدیگر شهادت میدهند که همگی از اعضای یک جماعت با نظام اخلاقی مشترکاند و به پیوندهای خویشاوندی که آنان را به هم متصل میکند آگاهی مییابند. این احساس رضایت، خود تقویتکننده روحیه و موجد پیوند با جامعه است؛ بنابراین فرد در بازگشت با روحیهای مضاعف در تعامل روزمره با دیگران قرار میگیرد، روحیهای که محصول زیارت است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد