نقدی بر نمایش «فراموشان» نوشته و کار امیر امیری

بیگانگی با جهان متن

نمایش «فراموشان» به قاعده سیاست و تاریخ معاصر می‌خواهد به حال‌و‌هوای آدم‌هایی بپردازد که هنوز خود را برای حکومت سلطنت‌خواه وابسته و دلبسته می‌دانند که پس از دوره پهلوی و سقوط آن، خود را در یک زیرزمین و سرپناه مخفی نگه داشته‌اند؛ به این امید که روزگاری بتوانند بنابر تدابیر و اعمال کنش‌هایی حکومت را در دست بگیرند که این خواب و خیال، چندان هم منطقی نیست، زیرا نه در درازنای زمان قابل باور است و نه توش و توان بایسته‌ای برای انجامش مهیاست.
نمایش «فراموشان» به قاعده سیاست و تاریخ معاصر می‌خواهد به حال‌و‌هوای آدم‌هایی بپردازد که هنوز خود را برای حکومت سلطنت‌خواه وابسته و دلبسته می‌دانند که پس از دوره پهلوی و سقوط آن، خود را در یک زیرزمین و سرپناه مخفی نگه داشته‌اند؛ به این امید که روزگاری بتوانند بنابر تدابیر و اعمال کنش‌هایی حکومت را در دست بگیرند که این خواب و خیال، چندان هم منطقی نیست، زیرا نه در درازنای زمان قابل باور است و نه توش و توان بایسته‌ای برای انجامش مهیاست.
کد خبر: ۱۴۰۶۵۹۰
نویسنده رضا آشفته | گروه فرهنگ و هنر

این به‌خودی‌خود از گردونه عقل و منطق بیرون است و خالق اثر در این فانتزی دچار افعال و اعمالی می‌شود که آنها نیز چندان پذیرفتنی نیست؛ این‌که یازرخان بخواهد با همراهی دخترش روشن، پیام‌هایی را به جهان خارج ارسال کنند و به‌دنبال بازتاب رویدادهایی باشند و این‌که اقدام به بمب‌گذاری در سه شهر بزرگ کنند بی‌آن‌که به ما بگویند که در بیرون با چه کسانی و چگونه در ارتباطند، ما را به باوری نزدیک به یقین رهنمون نمی‌سازند. شاید مهم‌ترین دلیل آن انجام اتفاقاتی است که در موقعیت معاصر و تاریخی قابل پیگیری است و این‌نوع رویدادها بودن استنادات لازم باورپذیر نیست. به هر حال آن‌قدر اتفاق قابل باور در دوره پهلوی موجود است که به استناد همان‌ها می‌شود خیلی باورپذیرانه آن موارد را به نمایش گذاشت. با این حال، چرا باید دست به دامان تخیلاتی شد که بیشتر برای فضاهای فانتزی و سبک و سیاق ابزورد و پسامدرن و مانند اینها لحاظ می‌شود و هدف از تئاتر نیز رسیدن به یک گونه و سبک متعارف و قابل شناخت است که تماشاگران را در برابر یک حقیقت قابل نقد قرار دهد و نه این‌که همه چیز بدون نتیجه و پیامد باقی بماند. این روال و ساختار شاید در یک سازه بی‌تاریخ و جغرافیا به یک باور نزدیک شود و سرانجام این اتفاقات باید در دل یک موقعیت تراژدی و کمدی که همه بیهودگی‌های انسانی را برای تصاحب قدرت و ثروت می‌رسانید، ما را از این پیامد ویرانگر آگاه می‌ساخت.
هماهنگی در قاعده‌مند شدن تکنیک‌ها بنابر رویدادهای غیرقابل پذیرش راه برون‌رفت از این بی‌شکلی نمایش فراموشان بوده است که ندانسته به مواردی در تاریخ استناد می‌کند که ریشه ندارد و تخیل نمی‌تواند گویای مطلبی باشد که هرگز اتفاق نیفتاده و اگر هم اتفاق افتاده باشد؛ نحوه روایت و جنس پردازش آن چندان منطفی نیست و باور آن نیاز به بازنگری و اصلاح سبک و سیاق دارد. با این کم و کاستی‌ها، گروه توان اجرایی قابل پذیرشی دارد و می‌تواند کار کند و البته در پایه و بنیان کار به خطا رفته و این خطا جبران‌ناپذیر است و این‌گونه تلاش آنها ختم به‌خیر نشده تا این گروه جوان بتواند در تالار قشقائی به اصطلاح ابراز وجود کند و خودی نشان دهد.
با آن‌که بازیگران تلاش بسیار کرده‌اند یا گروه بنابر یک شکل و سبک بی‌شیله پیله بر آن است در هماهنگی عناصر اجرایی کوشیده و بایسته به نظر آید چنانچه نور و صحنه در فضای خالی نسبتا به یاری بازی‌ آمده و در لحظاتی نیز با میزانسن‌های درگیرکننده خودی نشان می‌دهد.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها