در این گزارش و صرفا به قصد مرور این سال رو به پایان، این رویدادها و برخی موارد دیگر سینمای ایران و جهان را روایت کردهایم.
کمدیها روی سکو
شیوع کرونا و تعطیلیهای مدام سالنهای سینما آخرین ضربات را بر پیکر نحیف سینما در ایران زد و فارغ از تعطیلی بسیاری از سینماهای قدیمی و خاطرهانگیز و بیکاری تعداد قابلتوجهی از نیروهای این مجموعهها، قهر و فاصله مخاطبان را هم بیشتر کرد. عادت به خوراکهای حاضر و آمادهای چون شبکه نمایش خانگی که به تنبلی و راحتطلبی برخی مخاطبان سینما دامن زد و هرچه بیشتر آنها را از مراجعه به سالنهای سینما بینیاز کرد، در ترکیب با انبوه فیلم بیارزش و کمارزش با موضوعات تکراری و شبیه هم، باعث تسریع ریزش تماشاگران سینما در ادامه روند سالهای اخیر شد. با این حال بخشی از مخاطبان سینمارو، وفادار به تماشای آثار سینمایی در سالنها و پردیسها و پایبند به آیین سینما رفتن، از روی عشق و به رسم عادت باز هم به سهم خود چراغ کمسوی سالنهای سینما را روشن نگه داشتند و به تماشای فیلمها نشستند. فیلمهایی که با وجود تنوع نسبی ژانری و روایت قصه در فضاهای مختلف، خیلی نتوانستند بر شمار مخاطبان سینمای ایران اضافه کنند و یادآور سالهای پرتماشاگر سینما باشند.
اگر هم گاهی فیلمها به فروش بالا و چند میلیاردی دست پیدا کردند، فارغ از امتیازات و جذابیتهای احتمالی، دلیل مهمتر افزایش قیمت بلیت و رکوردشکنیهای کاذب از طریق تورم بود وگرنه اگر متر و معیار واقعی استقبال و فروش را تعداد مخاطبان درنظر بگیریم، بسیاری از این فیلمهای پرفروش به لحاظ تعداد تماشاگر به گرد پای فیلمهای پرمخاطب و پرفروش سالهای دور و دهههای گذشته و دوران رونق سینمای ایران نمیرسند. با وجود این با همین مختصات سالهای اخیر سینما و حال و روز فیلمها، ۱۴۰۱ سال پیشتازی کمدیها بود و ردههای اول تا سوم گیشه و جدول فروش سالانه در اختیار این آثار بود. «انفرادی» با فروش (تا زمان نگارش این گزارش) ۷۷ میلیارد و ۵۸۶ میلیون و۴۵۰ هزار تومان با فاصله زیادی در رتبه اول ایستاد، «بخارست» با فروش ۴۳ میلیارد و ۶۶۷ میلیون و ۹۶۳ هزار و ۹۵۰ تومان رده دوم جدول فروش سال را به خود اختصاص داد و «سگبند» هم با فروش ۴۲ میلیارد و ۱۴۷ میلیون و ۸۲۷ هزار و ۹۴ تومان به مقام سوم گیشه رسید؛ سه فیلمی که با وجود برخی جذابیتها و ایجاد خنده در لحظات و سکانسهایی با کمدی ششدانگ و جذاب با محتوای خوب و ارزشهای هنری فاصله دارند و سازندگان آنها تقریبا از هیچ دیالوگ و موقعیتی برای خنداندن به هر قیمتی از تماشاگران دریغ نکردند.
محدود شدن بیشتر کمدیهای چند سال اخیر سینمای ایران به کنایهها و تکهپرانیهای جنسی و سیاسی و برداشتن فاز دغدغهمندی و بیتوجهی به انبوه مسائلی که میتوانند دستمایه ساخت کمدیهای جذاب، مهم و ماندگار شوند، باعث چرخهای تکراری، کلیشهای و بیاثر در این زمینه شده است و سرجمع از این فیلمها، یک کمدی درست و درمان و درجه یک مثل اجارهنشینها، لیلی با من است، مارمولک، سنپترزبورگ و... درنمیآید. نکته قابل تامل دیگر فاصله تقریبا ۲۰ میلیارد تومانی میزان فروش فیلم سوم جدول یعنی سگبند با رقم فروش فیلم چهارم جدول یعنی «پسر دلفینی» است که ۲۳ میلیارد و ۳۰۴ میلیون و ۱۴۰ هزار و ۲۵۰ تومان فروش کرد. اینکه یک انیمیشن توانسته خودش را تا رتبه چهارم جدول فروش سالانه سینمای ایران بالا بکشد و انیمیشن دیگری چون «لوپتو» هم با فروش ۱۹ میلیارد و ۹۶ میلیون و ۴۶۰ هزار تومان در رده نهم پرفروشترینهای سال قرار دارد، ارزشمند و حائزاهمیت است اما همان فاصله ۲۰ میلیاردی میان فیلمهای سوم و چهارم جدول فروش سالانه، نگرانیهای زیادی ایجاد میکند و نشان از کموکاستیهای فراوان درخصوص وجود فیلمهایی همسطح و با ظرفیت بالای فروش در اکران دارد. وضعیتی که موید ریزش و کاهش مخاطبان سینما هم میتواند باشد. با این حال اگر بخواهیم نیمه پر لیوان را هم ببینیم باید به تنوع ژانری که بهتدریج در سینمای ایران جدیتر گرفته میشود، اشاره کنیم. همین توجه به هنر- صنعت انیمیشن که با دو نمونه موفق، پرفروش و پرمخاطب پسر دلفینی و لوپتو در اکران امسال میتوان بهعنوان ظرفیت جدی سینمایی روی آن حساب ویژهای باز کرد. اینکه فیلمهایی با فضاهای متفاوت همچون علفزار، تیتی، ابلق، دوزیست، ملاقات خصوصی، شادروان و... بخشی از مخاطبان را به سالنهای سینما کشاندند و جزو فیلمهای پرفروش سال قرار گرفتند، نشان از اهمیت دادن به سبد متنوع ژانری دارد که باید بیش از پیش آن را بسط و گسترش داد و به این تنوع دامن زد تا با حرکت در این مسیر، اتفاقات خوبی در ادامه رخ دهد و اثراتش را در تولید و اکران سال ۱۴۰۲ و سالهای بعد ببینیم.
سال پربار سینمای جنگ و انقلاب
یکی از امیدواریهای سال ۱۴۰۱ درخشش سینمای جنگ، دفاع مقدس و انقلاب بود. چراغ اول در این زمینه را فیلم «موقعیت مهدی» ساخته هادی حجازیفر روشن کرد که به عنوان یکی از فیلمهای اکران نوروز ۱۴۰۱ با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد و با فروش ۱۳ میلیارد تومانی یازدهمین فیلم پرفروش سال هم لقب گرفت. نقطه آغاز این موفقیت در چهلمین جشنواره فیلم فجر و دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم بود و همین اقبال در اکران عمومی هم ادامه پیدا کرد. روایت حجازیفر از زندگی برادران شهید مهدی و حمید باکری، به قدری تاثیرگذار بود که حتی تمجید رهبر معظم انقلاب را هم به دنبال داشت. چهارم فروردین بود که پیمان جبلی رئیس رسانه ملی در یادداشتی، نظر رهبری درباره موقعیت مهدی را منتشر کرد: «فیلم موقعیت مهدی عالی بود. پر از نکتههای دقیق و روایت درست... شخصیت شهیدان باکری خصوصا محور فیلم که آقا مهدی است را به درستی و با ظرافت، تصویر و روایت کرده است. زاویه روایت فیلم هم ابتکاری بود خاصه با محوریت خانه و خانواده. برخی قسمتها، مثل مواجهه آقا مهدی با خانواده بعد از شهادت آقا حمید و برنگشتن پیکر برادر شهیدش و قسمت من مهدی باکری نیستم یا روایت شهادت خود آقا مهدی باکری و... پر از نکته است. از این نکات قابل تامل در فیلم فراوان است، شاید بیست نکته اینگونه وجود دارد. این فیلم از آن فیلمهایی است که آدم دوست دارد تا تمام شد باز هم دوباره آن را ببیند. از تمام عوامل، دستاندرکاران ساخت این اثر بسیار خوب، کارگردان و تهیهکننده فیلم، تشکر و قدردانی باید کرد...» ۱۴ فروردین هم خبری مبنی بر دیدار و تقدیر تولیت آستان قدس رضوی از تلاشهای کارگردان، تهیهکننده و دستاندرکاران این اثر سینمایی منتشر شد و حجتالاسلام والمسلمین احمد مروی آثار هنری در عرصه دفاع مقدس را نوعی جهاد تبیین برای معرفی دلاوریهای شهیدان و ایثار خانواده معزز آنها به جامعه دانست. روز صفر ساخته سعید ملکان هم که با دریافت ۵ سیمرغ بلورین (همراه شنای پروانه) رکورددار دریافت بیشترین سیمرغ در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر بود، سرانجام سال ۱۴۰۱ رنگ پرده و اکران عمومی را دید و موفق شد با فروشی ۹ میلیارد تومانی، در رده پانزدهم جدول فروش سالانه بایستد. گرچه این تریلر نسبتی با سینمای جنگ نداشت، اما قطعا پیوندی با انقلاب دارد و روایتگر ایثار، جانفشانی و تلاشهای شبانهروزی ماموران امنیتی و اطلاعاتی در مبارزه با ضدانقلاب است. وجود دو فیلم با مایههای جنگی و انقلابی در میان حدود ۵۰ فیلم اکران شده، قطعا ناامیدکننده است اما امیدواریهای مرتبط با جبهه فرهنگی هنر انقلاب در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر پدیدار شد و نوید اکران پرباری در این زمینه را در سال ۱۴۰۲ داد. به ویژه اینکه فیلم تحسین شده غریب ساخته محمدحسین لطیفی درباره شهید محمد بروجردی در سبد اکران نوروزی هم قرار گرفت و آبروی این نوبت نمایش فیلم است. بهجز غریب، فیلم سینما متروپل به کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر هم که پیوند دراماتیکی میان سینما و جنگ ایجاد کرده است و جوایز مهم بهترین فیلم و بهترین کارگردانی جشنواره اخیر فیلم فجر را به خود اختصاص داد، میتواند با همین ویژگیها و البته شاید ملاحظه دوباره در تدوین و کاهش زمان طولانیاش، در اکران ۱۴۰۲ هم مخاطبان را به سالنهای سینما بکشاند. شماره ۱۰ به کارگردانی حمید زرگرنژاد، اتاقک گلی به کارگردانی محمد عسگری، سرهنگ ثریا به کارگردانی لیلی عاج، گلهای باوارده به کارگردانی مهرداد خوشبخت، هایپاور به کارگردانی هادی محمدپور هم دیگر فیلمهای مرتبط با حوزه جنگ، مقاومت و انقلاب بودند تا چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر یکی از پربارترین سالهای انقلابی خود را سپری کند. با این حال انتظار میرود ضمن ادامه و استمرار توجه همیشگی به این کمیت، کیفیت همه یا غالب آثار هم در بالاترین سطح باشد و بهجز تاثیرگذاری مفهومی و مضمونی، به کار موفقیت در گیشه و در ارتباط با طیف وسیعی از مخاطبان هم بیاید.
شیطنت سوداگران سینما
حتما سالهای قاچاق فیلمهای اکران سینمای ایران روی سیدی و دیویدی را به یاد دارید که با وجود همه تلاشها و اقدامات ستاد صیانت از محصولات سینمایی و سمعی و بصری، هرچند وقت یک بار داد اهالی سینما و صاحبان آثار را درمیآورد و باعث ضرر و زیان هنگفت مالی به اقتصاد سینما میشد. حتی کشف و امحای هرازگاهی این محصولات قاچاق هم چارهساز نبود و این سوداگری ادامه داشت. این قاچاق به شکل دیگری در دوران دیجیتال ادامه دارد و به محض اکران آنلاین فیلم و سریال در شبکه نمایش خانگی، آثار سر از فضای قاچاق درمیآورند. اما اوایل ۱۴۰۱ موج تازهای از قاچاق فیلم راه افتاد و نسخههای پردهای و عمدتا با قاب کج فیلمهای اکران مثل سگ بند، مغز استخوان، انفرادی، لامینور و شادروان سر از کانالهای تلگرامی درآورد. حتی نسخه باکیفیت فیلم مجبوریم هم قبل از اکران عمومی، به شکل دیگری قاچاق شد. هرچند این موج با همکاری سازمان سینمایی، سینماداران و مراکز امنیتی و قضایی فروکش کرد و در ادامه خبری از قاچاق فیلم نشد اما این نگرانی قدیمی درباره انتشار نسخه غیرقانونی و پردهای فیلمهای اکران سینما کماکان پابرجاست.
قهرمان قلابی؟
در اینکه اصغر فرهادی نویسنده و کارگردانی بزرگ و اعتباری برای سینمای ایران در عرصه جهانی است، شک و شبههای وجود ندارد. او در این سالها سینمای ایران را به شکلی متفاوت از عباس کیارستمی به دنیا معرفی و کاری کرده که بسیاری از مخاطبان جهانی هم کنجکاو و پیگیر همیشگی فیلمهای او باشند. با این حال روایت مستندساز جوانی به نام آزاده مسیحزاده در سال ۱۴۰۰ درباره اینکه ایده فیلم «قهرمان» فرهادی از مستند مسیحزاده «دو سر برد، دو سر باخت» گرفته شده، ذهنیت تازهای را درباره آقای فیلمساز شکل داد و حتی باعث تغییر نگاه برخی دوستدارانش شد. آنچه این کلاف سردرگم و شائبه را تشدید کرد، کشیدهشدن این موضوع به سال ۱۴۰۱ و خارج از فضای کشور و محیطهای سینمایی شناختهشده همچون جشنواره فیلم کن و نشریات هالیوود ریپورتر و نیویورکر بود.
چند روایت معتبر و نامعتبر
موج جنبش میتو خیلی سریع به ایران هم رسید و بهویژه فضاهای فرهنگ و هنری را تحتالشعاع قرار داد. سینما هم به دلیل شهرت چهرهها، در خطمقدم این ماجرا قرار داشت و بهتدریج روایتهایی از تعرض، آزارهای جنسی و حتی تجاوز برخی مردان مطرح سینماگر مطرح شد و فضای رسانهای و مجازی را ملتهب کرد. طرح اسم برخی چهرههای محبوب سینمایی به عنوان متهم و آزارگر، شوکی به سینمای ایران وارد کرد و برای خیلیها قابل هضم نبود. نکته مهم اینکه هنوز هم نمیتوان خیلی روی برخی روایتها پافشاری و به آنها اعتماد کرد اما از سوی دیگر برخی روایتها هم دقیق و قابل اعتنا بوده و قابلیت پیگیری دارد. هرچند آن چیزی که ماجرا را پیچیده میکند، اثبات این تعرضها و آزارها در محاکم قضایی است. درعین حال بحث آبرو و اعتبار و ملاحظات شخصی، صنفی و حرفهای هم مطرح است. همه اینها باعث شده بسیاری از این روایتها منجر به طرح شکایت حقوقی نشود، همین چندتایی هم در سال ۱۴۰۱ منجر به اقامه دعوی شده، با خروجی مطمئن و اثربخش و راهگشایی همراه نبود. به نظر میرسد هرچقدر در سینمای جهان، اقدامات موثر و قاطعی در اینخصوص صورت گرفته، در سینمای ایران هنوز راه و روش مفید و موثری دراین خصوص وجود ندارد و همهچیز در ابهام بهسر میبرد. آنجا با طرح شکایت و پیگیریهای مداوم قانونی، ستارهای مثل کوین اسپیسی را خانهنشین و از کار بیکار میکنند تا به همه شکایات رسیدگی شود یا هاروی واینستاین، غول تهیهکننده هالیوود را به خاک سیاه میکشانند و حکم حبس ابد برایش صادر میکنند اما اینجا در ترکیب ملاحظات مختلف، انفعال متولیان و مدیران سینمایی و برخی روایتهای دروغین و نامعتبر برای جلب توجه و صرفا همراهی با موج ایجادشده، همه چیز به بیراهه میرود.
یک سر باخت، چند سر برد
موفقترین فیلم سینمایی ایران در سال ۱۴۰۱، «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی بود. سیدی که از استعدادهای خوب و جوان فیلمسازی در این چند سال اخیر است و با ساخت آثاری خلاقانه و متفاوت همچون قورباغه، سیزده، آفریقا، خشم و هیاهو و مغزهای کوچک زنگزده، مخاطبان خاص خود را دارد در جنگ جهانی سوم هم روایت جذاب و متفاوتی درباره فقر، تبعیض طبقاتی و سازوکار ناعادلانه جهان دارد و پیوند خوبی میان امور روزمره با مفاهیم قدرت و سیاست برقرار میکند. فیلم بلافاصله بعد از رونمایی در بخش افقهای هفتاد و نهمین جشنواره فیلم ونیز موردتوجه قرار گرفت و جوایز بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد این بخش (محسن تنابنده) را به دست آورد. کسب دو جایزه ویژه هیات داوران و جایزه بهترین بازیگر مرد از هشتمین دوره جشنواره فیلم جهان آسیا در لسآنجلس، کسب جایزه فیپرشی منتقدان جشنواره فیلم استکهلم، کسب سه جایزه اصلی جشنواره بینالمللی فیلم بلگراد صربستان، کسب دو جایزه فیپرشی و جایزه هیات داوران جوان جشنواره سیزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم لوکزامبورگ، از دیگر جوایز و موفقیتهای جنگ جهانی سوم در عرصه جهانی است. با این همه معرفی این فیلم به عنوان نماینده ایران برای اسکار ۲۰۲۳ نتیجه مثبتی همراه نداشت و جنگ جهانی سوم حتی به فهرست ۱۵ نامزد اولیه اسکار بهترین فیلم خارجی راه پیدا نکرد.
چهرههای سال
مجید صالحی: مجید صالحی را بیشتر به عنوان یک کمدین میشناسیم اما در چند سال اخیر او در نقشهای جدی و متفاوتی هم ظاهر شده و بخش دیگری از استعداد خود را نشان داده است. بازیاش در استراحت مطلق (عبدالرضا کاهانی) یکی از اوجهای حضور متفاوت صالحی بود. گرچه این مسیر با ناکامیهایی چون چراغهای ناتمام هم همراه شد اما صالحی از تجربیات نقشهای مختلف دست برنداشت. حضورش در برف آخر، یکی از نمونههای موفق بازی در نقشهای جدی بود که باعث شد حتی نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در چهلمین جشنواره فیلم فجر شود. درست یک سال بعد و با بازی در نقش یک اسیر جنگی در فیلم شماره۱۰ تلاشهای صالحی در این مسیر به ثمر نشست و او برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
محمدحسین لطیفی: این فیلمساز با ساخت فیلم «غریب» درباره شهید محمد بروجردی بازگشت باشکوه و درخشانی به سینما داشت. بله، با اینکه لطیفی در سالهای اخیر تقریبا به شکل مستمر مشغول فیلمسازی بوده اما واقعا باید از کلمه بازگشت برای او استفاده کرد، چرا که مرد نقرهای، به وقت خماری، اسب سفید پادشاه، پاریس تا پاریس نشان چندانی از توانایی این فیلمساز نداشتند. سالها مخاطبان منتظر بودند فیلمی در مایههای روز سوم از لطیفی ببینند که سرانجام این اتفاق با غریب افتاد. اگر هیات داوران چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، قضاوت منصفانهای داشتند و ملاحظات را کنار می گذاشتند، باید جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را هم به غریب و لطیفی اهدا میکردند اما بازگشت درخشان لطیفی به مسیر خوب فیلمسازی و تایید و تحسین منتقدان و مخاطبان باعث میشود قطعا او یکی از چهرههای سال باشد.
محمدعلی باشه آهنگر: گرچه بهدلیل درخشش غریب و پیشتازی این فیلم در کسب جوایز و کیفیت، استاندارد و جذابیت این اثر نظرمان به موفقیت آن در بخشهای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر هم بود اما این به معنای غفلت از ارزشهای سینمامتروپل و هنر کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر نیست که با پشتوانه قابل اعتنا در سینمای جنگ و دفاع مقدس و ساخت فیلمهای خوبی چون فرزند خاک، ملکه و سرو زیر آب، این بار شکلی خلاقانه از عناصر جنگ و مقاومت را با دلبستگی به سینما ترکیب کرد که به خروجی عاشقانهای چون سینمامتروپل منجر شد. دریافت عناوین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی هم باشه آهنگر را به یکی از چهرههای سال سینما تبدیل میکند.
مسعود اطیابی: هرقدر حضورش بهعنوان کارگردان در تلویزیون (کامیون) و شبکه نمایش خانگی (جادوگر) موفق نبود در سینما و بهویژه در این چند سال اخیر رگ خواب مخاطبان را در دست دارد. البته از آنجا که فیلمهای پرفروش می سازد، بهتر است از عبارت رگ بیداری تماشاگر استفاده کنیم. اطیابی که همان اوایل راه فیلمسازی در سینما با کارگردانی خروس جنگی نشان داده بود، بلد است کمدی پرمخاطب و پرفروش بسازد در سالهای اخیر این مسیر را با چاشنیهای دیگری ادامه داده و با وجود برخی انتقادات درباره سطح سبکسرانه فیلمها و کیفیت پایین قصه، هر کمدیای که ساخته رکوردها را در گیشه جابهجا کرده، از تگزاس و تگزاس یک بگیرید تا دینامیت پرفروشترین فیلم۱۴۰۰ شد تا انفرادی و بخارست که به ترتیب ردههای اول و دوم پرفروشترین فیلمهای سال۱۴۰۱ هستند. یعنی اطیابی امسال بهتنهایی بیش از ۱۲۰میلیارد تومان برای این سینما کسب درآمد کرده است.
رضا عطاران: رضا عطاران همانطور که در تلویزیون درخشید و سریالهای موفق و پرمخاطبی ساخت، در سینما هم بهعنوان بازیگر به مسیر موفق و محبوبیت خود ادامه داده است و در این چند سال سهم مهمی در جذب مخاطبان و فروش بالای فیلمها داشت. شخصیت ساده، باصفا، رها، شوخ طبعی و درعین حال رند او تقریبا در هر نقشی یکی است و حتی میتوان آن را کلیشهای دانست اما راحتی و بامزه بودن حضورش جلوی دوربین و در هر نقشی، دل مخاطبان را به دست میآورد و گیشه ها را پررونق میکند. عطاران که مدتهاست فیلم شیشلیک (محمدحسین مهدویان) را در کارنامه دارد و امسال هم مشغول بازی در کمدی کیانوش عیاری (ویلای ساحلی) بود، نقش اصلی پرفروشترین فیلم سال یعنی انفرادی را بازی میکند. گرچه بازیهای احمد مهرانفر و مهدی هاشمی هم بامزه است و بخشی از جذابیت فیلم مربوط به آنهاست اما این عطاران است که در رأس این مثلث میدرخشد و خیلیها به هوای حضور او به پای انفرادی نشستهاند. عطاران هنوز محبوب است و خوب میفروشد.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد