یکسال از آغاز جنگ اوکراین سپری شده و این نبرد تلخ همچنان ادامه دارد. بدون شک جنگ در هیچ جای دنیا محبوبیت و مطلوبیت ندارد و تضمین صلح پایدار، هدفی است که دولتها و بازیگران بینالمللی باید در راستای تحقق آن از هیچگونه اقدامی فروگذار نکنند.
این قاعده در خصوص جنگ اوکراین نیز صادق است. در این خصوص لازم است عوامل موجده نبرد از بین برود که یکی از مسلمترین آنها، اصرار غرب بر محاصره راهبردی روسیه از طریق گسترش ناتو به شرق است. متاسفانه اوکراین نهفقط در سالهای ۲۰۰۵ (با وقوع انقلاب نارنجی) و ۲۰۱۴ میلادی(متعاقب سقوط دولت یانوکویچ) بلکه در طول سالهای پس از آن نیز بهجای کشوری مستقل در نظام بینالملل که مولد صلح و پایداری در منطقه اروپای شرقی و آسیای میانه باشد، تبدیل به زمین بازی اعضای پیمان آتلانتیک شمالی در تقابل با روسیه شد. مقامات اوکراینی در حالی بر طبل مواجهه راهبردی با روسیه مینواختند که مقامات امنیتی و سیاسی در غرب، به کییف در خصوص عدم وقوع جنگ یا حمایت مطلق نظامی از آن در صورت بروز هرگونه چالشی تضمین داده بودند. صلح در اوکراین در طول یکسال اخیر، بارها به خط قرمز مقامات غربی تبدیل شده است، چنانچه میزمذاکرات صلح هیچگاه از سوی آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه به مثابه یک نقطه مطلوب مورد شناسایی قرار نگرفته و اتفاقا، تمایل پنهان مقامات اوکراینی در برهههایی از نبرد مبنی بر مذاکره با روسیه، توسط اعضای ارشد ناتو وتو شده است. اخیرا نیز مقامات چینی، برنامهای ۱۲مادهای را با هدف آغاز و پیشبرد مذاکرات صلح میان روسیه و اوکراین طراحی کردند که بلافاصله با مخالفت ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو مواجه شد. نکته جالب توجه اینکه مقامات آمریکایی و اروپایی در ازای وادارسازی اوکراینیها به دوری از مذاکرات صلح، نه عضویت آنها را در ناتو و نه در اتحادیه اروپا پذیرفتهاند ضمن آنکه اوکراین ویران، تبدیل به یک عینیت تلخ شده که بازسازی آن حتی در صورت پایان جنگ در همین نقطه، سالها به طول خواهد انجامید. بنابراین اعضای ناتو، اوکراین را به معادلهای پیچیده وسرگردان تبدیل کردهاند که فرجام آن حداقل در برهه کنونی نباید صلح و توافق بر سر پایان جنگ باشد.
در این میان، باید از جنگ اوکراین به مثابه یک مورد مطالعاتی در راستای سنجش اصالت و عمق گفتمان مداخلهگرایی در امور داخلی کشورها یاد کرد. این مداخلهگرایی نه در ذیل سیاست خارجی پنهان و غیررسمی، بلکه در چارچوب سیاستهای آشکار و رسمی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی تعریف شده است. همراهی بازیگران دیگر با این سیاستهای مخرب، قطعا نتیجهای جز تخریب خود کشورهای همراه نخواهد داشت. جنگ اوکراین، عیارمعامله با غرب را در نظام بینالملل مشخص میسازد. در اینجا سوالی وجود دارد که مقامات ارشد ناتو هرگز قصدی برای پاسخ دهی به آن ندارند: «اینکه چرا از آغاز انقلاب نارنجی در اوکراین تاکنون، آمریکا اقدامی در راستای عمل به وعدههای خود به غربگرایان اوکراینی مبنی بر پیوستن به ناتو یا اتحادیه اروپا صورت نداده است؟!» گرچه طی یکسال اخیر مقامات غربی مدعی هستند که امتناع آنها از عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی و اروپای واحد متاثر از فضای جنگ با روسیه است اما قطعا طی ۱۸سال اخیر (از سال ۲۰۰۵ تاکنون) چنین جنگی جاری نبوده است، گرچه بیان این جمله تأثر برانگیز است اما غرب از اوکراین نه بهعنوان یک شریک راهبردی و حتی یکبازیگر خودی، بلکه به مثابه یک طعمه یا زمین بازی در سیاستهای کلان امنیتی خود در سطح جهانی استفاده کرده است.
در چنین شرایطی، مهمترین راهکار پیشنهادی برای پایان جنگ اوکراین، از بین بردن عوامل موجده این نبرد است. ماجراجویی ومداخله گرایی غرب باید به مثابه یک رویکرد نامطلوب و نابهنجار، مورد شناسایی جهانیان قرار گیرد تا با کمرنگ شدن آن، نشانههای پایان جنگ اوکراین نیز هویدا شود. از منظر بسیاری از تحلیلگران، جنگ اوکراین دارای ابعاد و زوایای فرهنگی مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.نمیتوان در میان هیاهوی ناشی از بازی تبلیغاتی و روایتگری رسانهای مخدوش غرب در جنگ اوکراین، پیوستهای نئولیبرالیستی و ضدفرهنگی القاشده از سوی شبکههای پنهان و آشکار قدرت در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی را مورد غفلت یا انکار قرار داد. صراحتا تاکید میشود که تحلیل و تفسیر جنگ اوکراین بدون در نظر گرفتن پیوست فرهنگی بازیگردانان غربی جنگ، منتج به شناخت و نگاهی ابتر و ناقص از این آوردگاه خواهد شد. پایان دادن به جنگ یکساله اوکراین در گرو چینش عوامل چند وجهی از سوی طرفهای درگیر در این نبرد است. مخالفت صریح سران ناتو با انعقاد صلح در اوکراین، نشأت گرفته از فقدان شناخت این مولفههای تاثیرگذار درحوزه امنیت و صلح بینالملل است. در اینجا باید نگاه ماکیاولیستی از قدرت را با نگاه ارزش مدارانه نسبت به انسانیت، معنویت و صلح جایگزین ساخت. در این صورت، تمایل شرکتهای تسلیحاتی غرب مبنی بر استمرار نبرد(با هدف کسب سود تسلیحاتی از خون شهروندان اوکراینی) جای خود را به عقلانیتی راهبردی با محوریت ثبات و آرامش خواهد داد.
محمد مهدی ایمانی پور | رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: