سفر رئیس‌جمهور کشورمان به آفریقا و ملاقات ایشان با سران سه کشور کنیا، اوگاندا و زیمباوه را می‌توان نقطه‌عطفی در تقویت و تسریع مناسبات دیپلماتیک ما در این قاره دانست. بدیهی است که بسیاری از مناسبات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در آفریقا نیاز به بازخوانی و بلکه بازآفرینی دارد تا بتوانیم از تبدیل ظرفیت‌های بالقوه به بالفعل در این حوزه، بیشترین بهره ممکن را معطوف به منافع ملی خود ببریم. در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمی‌توان از آن غافل ماند:
سفر رئیس‌جمهور کشورمان به آفریقا و ملاقات ایشان با سران سه کشور کنیا، اوگاندا و زیمباوه را می‌توان نقطه‌عطفی در تقویت و تسریع مناسبات دیپلماتیک ما در این قاره دانست. بدیهی است که بسیاری از مناسبات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در آفریقا نیاز به بازخوانی و بلکه بازآفرینی دارد تا بتوانیم از تبدیل ظرفیت‌های بالقوه به بالفعل در این حوزه، بیشترین بهره ممکن را معطوف به منافع ملی خود ببریم. در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمی‌توان از آن غافل ماند:
کد خبر: ۱۴۱۵۸۳۲
نویسنده محمد مهدی ایمانی پور | رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی

نخست این‌که عملیات تبلیغاتی غرب در قبال شکل‌گیری مناسبات همه‌جانبه میان ایران و کشورهای آفریقایی بسیار پیچیده است. این عملیات، سه لایه معین دارد: اول «ساده انگاری یا انکار لزوم برقراری مناسبات کلان ایران و کشورهای آفریقایی» دوم، «تصویر سازی کاذب از قاره آفریقا و ظرفیت‌های نهفته در آن برای افکار عمومی »و سوم«جلوگیری از شکل‌گیری و عملیاتی سازی مناسبات ایران آفریقا». 
جای سؤال است که اگر آفریفا واقعا از دید مقامات غربی مکانی کم‌اهمیت با عمق راهبردی اندک در نظام بین‌الملل محسوب می‌شود، دلیل رقابت پنهان و آشکار بازیگران غربی برای تسلط بر معادلات سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی کشورهای آفریقایی چیست؟ آیا صرف میلیاردها دلار هزینه در طول سال‌های گذشته و اخیر با هدف تثبیت حضور نظامی ویرانگرایانه غرب در برخی نقاط آفریقا، تمرکز ناتو بر مناقشات لیبی و شمال آفریقا، مدیریت و هدایت گروه‌های تروریستی مانند داعش، الشباب، بوکوحرام و... در کشورهای گوناگون این قاره چه معنایی دارد؟ فراتر از آن، صرف هزینه‌های بسیار هنگفت و غیر قابل تصور از سوی نهادهای تبلیغاتی و رسانه‌ای غرب جهت تصویر سازی ایجابی از آمریکا و اروپا در میان ملت‌های آفریقایی، ناظر بر چه حقیقتی به جز اهمیت ذاتی و راهبردی آفریقاست؟
نکته دوم، مربوط به آینده پژوهی مناسبات جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آفریقایی برمی‌گردد. ما در اینجا نه‌تنها از یک الزام بلکه از یک مزیت سخن می‌گوییم. کشورهای گوناگون دنیا بر سر ایجاد روابط حسنه، عمیق و مستمر با کشورهای آفریقایی وارد نوعی رقابت شده‌اند و جمهوری اسلامی ایران قطعا نباید از این رقابت عقب بماند. بسی قابل تامل است که بازیگران غربی خود در هر سه عرصه دیپلماسی پنهان، دیپلماسی عمومی و دیپلماسی رسمی در حال تلاش برای حضور بلند مدت در آفریقا هستند اما این امر برای دیگر کشورها را مصداق دیپلماسی ناکارآمد جلوه می‌دهند. این همان بازی متناقض غرب است که باید روی آن تمرکز ویژه‌ای کنیم. 
نکته پایانی به قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قاره آفریقا برمی‌گردد. غرب با کارنامه‌ای ننگین در دوران استعمار کهن، ورود به دوران استعمار فرانو در این قاره را کلید زده است. قضاوت ماهوی ساکنان آفریقا در قبال آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، اساسا اجازه هضم این کشورها را در ساختارهای طراحی شده از سوی غرب نمی‌دهد اما چنین قاعده‌ای در قبال ایران اسلامی صادق نیست. ایران از یک‌سو نماد استقلال و ایستادگی در برابر صاحبان قدیم و جدید استعمار در آفریقاست. از سوی دیگر، تمدن، اصالت و فرهنگ غنی اسلامی ایرانی و دیپلماسی فرهنگی برخاسته از آن، پشتوانه‌ای محکم برای دیگر ابعاد ارتباطی ما با آفریقا محسوب می‌شود. بنابراین، تکمیل ابعاد و زوایای گوناگون دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قاره آفریقا، شرط لازم برای تحقق و استمرار هم افزایی‌های فیمابینی در دیگر ابعاد به‌شمار می‌آید. قطعا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با درک عمیقی که طی سال‌های متمادی نسبت به این ظرفیت‌ها دارد، نهایت تلاش خود را در راستای رسیدن به این هدف بزرگ به کار خواهد گرفت و نسبت به موفقیت در این عرصه تردیدی ندارد. 

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها