آمارهایی که شاید تحلیل آن به واسطه آشکاری دادهها چندان سخت نباشد، به عنوان مثال بیش از ۸۰درصد خانوادههای تکوالد این کشور توسط مادران اداره میشود و به نوعی آمارهای مربوط به خانوادههای تکوالد را میتوان به خانوادههای بیپدر هم نسبت داد. حالا میدانیم بیپدری احتمال فقر را چهار برابر میکند. وقتی احتمال ابتلا به فقر افزایش یابد آثار متعدد دیگری نیز در پی خواهد داشت؛ مانند عدم مهارتآموزی یا عدم امکان ایجاد ارتباط شغلی با دیگران و.... ۹۰درصد از کودکان بیخانمان و فراری آمریکا در خانوادههای بیپدر بزرگ شدهاند. ۶۳درصد از خودکشیهای نوجوانان مربوط به کسانی است که پدر نداشتهاند. ۸۵درصد کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالهای رفتاری هم از خانههای بدون پدر بودهاند. کودکان بدون پدر ۱۰برابر بیشتر در معرض مصرف مواد مخدر هستند.
در واقع ۷۱درصد از کودکانی که دچار مصرف مواد مخدر و الکل هستند در خانههای بدون پدر بودهاند. بیش از ۷۰درصد از کودکانی که ترکتحصیل میکنند، بیپدر هستند. نداشتن پدر سبب افزایش دو برابری احتمال ابتلا به چاقی میشود. پژوهشگران معتقدند روش تربیتی که با حضور پدر در خانواده اجرا میشود باعث افزایش آمادگی جسمانی فرزندان میشود. کودکان خانوادههای تکوالدی دو برابر بیشتر از کودکانی که با یک والد زندگی میکنند از مشکلات روانی رنج میبرند. در پژوهشی نشان داده شده حتی اگر وضعیت درآمد خانوار و وضعیت افسردگی والد کنترل شود، باز هم احتمال ابتلا به اختلالات اخلاقی کودک با تکوالد پنج برابر بیشتر از حالت زندگی کودک به همراه دو والد است.
۸۵ درصد از جوانان زندانی از خانوادههای بیپدر هستند. احتمال زندانیشدن کودکان بدون پدر ۲۰برابر بیشتر و احتمال بروز رفتار خشونتآمیز ۱۱برابر بیشتر از کودکان خانوادههایی با دو والد است. این آمار منتشرشده از سوی نهادهای پژوهشی آمریکا البته قابل تعمیم به جوامع دیگر نیست، به عنوان مثال ممکن است این آسیبها در رابطه با جامعه ایرانی هم مصداقهایی داشته باشد اما تعریف نهاد خانواده در ایران تفاوتهای آشکاری با جامعه آمریکایی دارد، به این معنا که بیپدرشدن در یک خانواده ایرانی به معنای رهایی محض فرزندان نیست و نهاد خانواده عموما وظیفه خود میداند فرد یتیمشده را زیر بال و پر خود بگیرد. اساسا مذهبیبودن جامعه ایرانی هم یکی دیگر این تفاوتها را رقم میزند.
به این مفهوم که با وجود این اتفاق تلخ به واسطه آموزههای دینی و مذهبی شهروندان حمایتگری بیشتری نسبت به فردی که فقدان پدر دارد صورت میدهند در صورتی که در جامعه آمریکایی اساسا چنین فرهنگی تعریف نشده است. البته آمارهای منتشرشده در رابطه با آمریکا درباره ارتباط بحران بیپدری و آسیبهای معطوف به آن تاثیراتی را به همراه دارد. این تاثیرات بیش از این که اشخاص را دچار چالش کند، برای جامعه نتیجه مخرب دارد. حتی استحکام خانواده یکی از مولفههای موثر در قدرت سیاسی یک کشور است. آمریکاییها معتقدند عظمت آمریکا مدیون استحکام خانوادههای آمریکاست! حال آن که چنین آمارهایی نشان از فروپاشی نهاد خانواده در آمریکا دارد. طبق آمارها ۲۳ درصد از کودکان آمریکا (از هر چهار کودک یک کودک) بدون پدر بزرگ میشوند. در انگلیس اوضاع وخیمتر بوده و ۳۳ درصد کودکان، بدون پدر بزرگ میشوند. در فرانسه، کانادا و آلمان به ترتیب ۲۳، ۱۵.۶ و۱۳ درصد کودکان در خانواده بیپدر رشد میکنند.
متوسط جهانی این آمار حدود ۷ درصد است. در چین ۳ درصد و در هند ۴ درصد کودکان در خانوادههای بدون پدر هستند. وقتی از فقدان پدر در خانواده حرف میزنیم این گزاره اساسا به معنای مرگ او نیست و در اغلب کشورهایی که در صدر این فهرست قرار دارند و به آنها اشاره شد پدران خانه و خانواده را ترک گفتهاند! همه این آمارها اهمیت جایگاه پدر در خانواده را به ما گوشزد میکند. البته این اهمیت نباید فقط مالی در نظر گرفته شود. همانگونه که اشاره شد مشکلات روانی و اخلاقی در خانوادههای بدون پدر بسیار قابل توجه هستند. در آمریکا حدود ۴۰ درصد کودکان توسط مادرانی که ازدواج نکردهاند به دنیا میآیند. این آمار در زنان زیر ۳۰ سال که دوسوم زایمان را دارند به بیش از ۵۰ درصد میرسد. این شرایط بسیار متفاوت است با کودکانی که بهدلیل طلاق والدین یا فوت از داشتن پدر محروم شدهاند و قابل مقایسه نیست.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد