نگاهی به فیلم سینمایی کاپیتان ساخته محمد حمزه ای

تکلیفی که مشخص نمی شود

عیسی رضایی فرزند کرامت یک نوجوان سرطانی و عاشق فوتبال است و آرزو دارد که بازوبند کاپیتانی تیم ملی فوتبال را بر بازو ببندد.در بیمارستانی که او بستری است دختری به نام پروانه هم حضور دارد که علاوه بر سرطان مشکل بینایی هم دارد و پدرش را از دست داده.
کد خبر: ۱۳۹۷۵۵۰
نویسنده لاله محمودی - عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران

پروانه آرزو دارد دریا را ببیند و مادرش مانع از انجام این کار می شود. در حالی که با تلاش کریم باقری، روزی تعیین می شود تا عیسی به تمرین تیم ملی برود و بازوبند را ببندد عیسی در دوراهی بین رفتن سر تمرین تیم ملی یا بردن پروانه به ساحل دریا سرگردان می ماند.

جدیدترین ساخته محمد حمزه ای منتقد اسبق و بازیگر سابق سینمای ایران موضوع سرطان و کودکان سرطانی را دستمایه قرار داده است. زندگی کودکان سرطانی در فضایی پر از امید و آرزو به آینده بر خلاف بزرگترها که در یاس و نا امیدی مطلق در مواجهه با چنین بیماری هایی در کودکانشان به سر می برند تا جایی که کرامت پدر عیسی توان رویارویی با فرزند خود را ندارد و با درخواست از مدیریت بیمارستان با گریم دلقک برای کودکان نمایش اجرا می کند و در عین حال به صورت ناشناس در کنار فرزند خود نیز قرار می گیرد و از درونیات او و اهدافش با خبر می شود همگی دستمایه های خوبی هستند که از یک ایده خوب سرچشمه گرفته اند اما چرا این ایده خوب پرورش نمی یابد و در پرداخت و گسترش به یک فیلمنامه خوب تبدیل نمی شود از جمله سئوالاتی است که باید امیر محمد عبدی نویسنده فیلمنامه کاپیتان پاسخگویش باشد. اینکه چرا داستانکها بسیار محدودند و کمک حال داستان اصلی نیستند. اینکه چرا شخصیتها پرورش نیافته و ناقص باقی مانده اند اینکه چرا داستان اصلی از حد یک ایده فراتر نمی رود همگی مجموعه ابهاماتی است که در فیلمنامه وجود دارد و به آن لطمه وارد می سازد. فیلمنامه و به تبع آن ساختار در یک شکل کلی و در بهترین حالت اثری تلویزیونی است و فاقد شاخصه های لازم برای جذب و جلب مخاطب سینما به شمار می رود البته انصافا نباید از کنار شریف بودن و محترمانه بودن کاپیتان و مفاهیم انسانی آن به سادگی عبور کرد اما باید پذیرفت که اکران و گیشه اقتضائاتی دارد که کاپیتان فاقد آنهاست و نمی تواند خواسته های گیشه را برآورده سازد.

ساختار هم اگرچه ساختاری متوسط است اما نمی تواند بعنوان تجربه دوم یک فیلمساز قابل پذیرش باشد. به عبارت دیگر حمزه ای میبایست در فیلم نخستش همه آزمون و خطاهایش را انجام می داد و در فیلمهای بعدی دیگر فرصتی برای آزمون و خطا وجود ندارد.از همین رو نمیتوان به سادگی از کنار ساختار متوسط فیلم عبور کرد . بنظر می رسد فیلم میتوانست در ردیف آثاری باشد که درباره کودک و نوجوان است اما نوع ساختار به گونه ای است که فیلم هم درباره کودک است و هم درباره کودک نیست و همین مساله یکی از مشکلات بزرگی است که در مسیر ارتباطی مخاطب با اثر خودنمایی می کند و تکلیف را مشخص نمی سازد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها