این روزها انیمیشن «بچهزرنگ» به کارگردانی هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی و تهیهکنندگی حامد جعفری در چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر پیش روی علاقهمندان سینما قرار دارد. «بچهزرنگ» محصول مشترک کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و گروه هنر پویا است و داستان محسن، پسربچهای را روایت میکند که عاشق ابرقهرمانهای فیلمها است و همیشه تلاش میکند با وسایل ابرقهرمانیاش به هرکس و هر چیزی کمک کند. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی مفصلی است که جامجم با حامد جعفری، محمدجواد جنتی و بهنود نکویی انجام داده است.
در شرایطی که بسیاری از کارگردانان و تهیهکنندگان به دلیل نبود امکانات فنی و البته استعدادهای هنری حاضر به تولید انیمیشن نیستند، شما و همکارانتان در استودیو هنرپویا، انیمیشن «بچهزرنگ» را تولید کردید. با توجه به این سختیها چه شد که تصمیم به تولید این انیمیشن گرفتید؟
بهنود نکویی (کارگردان): وقتی از تکنیک و تولید انیمیشن صحبت میکنیم یعنی داریم در مورد یک موضوع تخصصی حرف میزنیم و صرف تجربه کارگردانی یا تهیهکنندگی سبب موفقیت در این حوزه نمیشود. پس فیلمسازان مختلف باید جدا از تفاوتهای ماهوی ساخت آثار رئال و انیمیشن، تفاوتهای حضور در کستفیلم زنده و انیمیشن را هم بشناسند. مثلا کسی که میخواهد روی صندلی کارگردانی فیلم رئال بنشیند باید به بازیگرفتن از بازیگران تسلط داشته باشد، اما همین فرد اگر بخواهد روی صندلی کارگردانی انیمیشن بنشیند باید به درست بازیگرفتن از انیماتورهای حرفهای مسلط شود. پس واضح است که کارگردانی و تهیهکنندگی در فیلم رئال و انیمیشن تفاوتها و فرآیندهای مجزایی دارند که نیازمند یادگیری، تلاش و تکرار و تجربهاندوزی است. این را هم اضافه کنم که حضور یک کارگردان در فیلم انیمیشن لزوما به دلیل امکانات فنی نبوده و مثلا این طور نیست که به دلیل سختیها و پیچیدگیهای تولید انیمیشن، بتوانیم آن را با فیلم رئال جایگزین کنیم بلکه انیمیشن خودش ماهیت مستقلی دارد و به عنوان یک ژانر، آداب و اصول خودش را دارد که باید برای دستیابی به آن مسیر متفاوتی را هم طی کرد. حتی میخواهم این طور بگویم که افراد حتی با داشتن استعداد و علاقه هم بهراحتی نمیتوانند در این حوزه موفق باشند. هنر-صنعت انیمیشن در ایران دارای موانع و مشکلات مختلفی است، اما بالاخره کسانی هم هستند که توانستهاند همه این سختیها و موانع و مشکلات را تاب بیاورند، باید به این هم توجه کنیم که عبور از موانع و مشکلات در ساخت انیمیشن نیازمند یک کار جمعی و گروهی است. مثلا خود من از ابتدا به دلیل علاقهای که به انیمیشن داشتم به یادگیری و کسب تجربه در بخشهای مختلف این گونه از جمله در حوزه کارگردانی انیمیشن پرداختم، اما خب گاهی بدون داشتن یک تیم منسجم و بدون وجود یک ساختار استودیو عملا عبور از مشکلات غیرممکن خواهد بود. لذا ما هم رفتهرفته به سبب علاقهای که به این سبک داشتیم با تحقیقات و مطالعه توانستیم در قالب کار استودیویی با مشکلات کنار بیاییم و با امکانات موجود به شرایط مطلوب مدنظرمان برسیم. حالا در کنار همه این مشکلات و موانعی که گفتم این را درنظر بگیرید که گروه هنر پویا به عنوان یک استودیوی پیشرو در سینمای انیمیشن، برای خودش این ماموریت را هم قرار داده که بتواند ساخت آثارش را به نحوی دنبال کند که به هدف سالانه حداقل اکران یک انیمیشن برای کودکان و نوجوانان کشور برسد و بر سر این راه موانع متعددی همچون امکانات سختافزاری و نرمافزاری، هزینههای تولید انیمیشن، کمبود نیروی متخصص و نبود آموزش جامع و... هم وجود دارد که رسیدن به این هدف را بسیار سخت و مشکل میکند، اما این را هم همین جا بگویم که این موانع هیچ وقت مانع از تلاش ما برای دستیابی به هدف و ماموریتمان نمیشود؛ چرا که ما در گروه هنرپویا برای مخاطبان خودمان یعنی گروه کودک و نوجوان و خانوادههایشان فیلم میسازیم و تجربههای فروش گروه هنر پویا در انیمیشنهای «شاهزاده روم» و «فیلشاه» و استقبال مخاطبان نشان میدهد که انیمیشن در بین مخاطبان طرفداران زیادی دارد که این علاقه هر روز در حال بیشترشدن است.
اسم «بچهزرنگ» چه چیزی را تداعی میکند؟
حامد جعفری (تهیهکننده): انتخاب اسم هر اثر نیز در تولید انیمیشن مثل همه بخشهای دیگر، محصول یک کار گروهی و جمعی است. یعنی در حقیقت در تیمهای مختلف استودیو، راجع به اسم هر اثر بحث و بررسی فراوانی میشود و سپس نتایج این بحثها جمعبندی شده و توسط صاحب اثر یعنی استودیو به عنوان نام اثر انتخاب میشود. عبارت «بچهزرنگ» هم در کنار انرژی و هوشیاری، دردسر و شیطنت را تداعی میکند و هنرپویا در انتخاب این اسم به نظرم هوشمندی زیادی به خرج داده است. یعنی عملا با انتخاب این اسم که تداعی نوعی شیطنت و دردسر برای مخاطب میکند، هم توجه نوجوانان را به خود جلب میکند و هم گروه کودکان را و البته به دلیل حس مثبتی که از انرژی نهفته در اسم منتقل میشود، ظرفیت خوبی برای جذب مخاطبان ایجاد خواهد شد. پس به نظرم یکی از نقاط قوت کار ما حتما اسمی است که استودیو برای کار انتخاب کرده است. کودک قهرمان ما میتواند الگویی برای نسل جدید باشد که باهوش و جسور هستند.
چه منابعی برای روایت این داستان داشتید؟
محمدجواد جنتی (کارگردان): به این سؤال از دو منظر میتوان پاسخ داد؛ یکی از منظر توجه به منابع محتوایی است و دیگری از منظر توجه به منابع تکنیکی. در گروه هنر پویا براساس مطالعات انجامشده و ساختار تولید آثار استودیومحور وظیفه بررسی ایده و تصویب فیلمنامه نیز به صورت جمعی و گروهی بوده و بر عهده شورای تحت عنوان شورای ایده، طرح و فیلمنامه است. این شورا مستقیما منتخب هیاتمدیره استودیو هستند و گروه نویسندگان نیز زیر نظر این شورا فعالیت میکنند. در پروژههای مختلف مثلا اگر تشخیص شورای ایده، طرح و فیلمنامه این باشد که یک انیمیشن سینمایی نیاز به تحقیقات تاریخی دارد، ما تلاش میکنیم تا با کمکگرفتن از کارشناسان تاریخی خلأهای موجود را تکمیل کنیم یا مثلا اگر در جایی از فرآیند نگارش یا ساخت اثر لازم باشد، به فراخور موضوعات با متخصصان حوزه کودک و نوجوان، متخصصان روانشناسی، مشاوران مذهبی و سایر گروهها مشورت کرده، از ایشان نظر گرفته شده و به نظراتشان به فراخور موضوعات ترتیب اثر داده میشود. کمااینکه اگر به تیتراژ فیلمهای «شاهزاده روم» و «فیلشاه» که آثار قبلی گروه هنرپویا هستند دقت کرده باشید، کارشناسان مختلفی در پروژه حضور داشتهاند یا مثلا اگر منابعی به عنوان منبع تحقیقات برای نگارش بوده باشند، نام آن منابع در تیتراژ ذکر شده است. لذا یکی از دو منبعی که مورد استفاده گروه هنرپویاست، منابع محتوایی اثر است، اما از منظر فرم یا تکنیک در فرآیند نگارش باید این طور بگویم بر اساس تحقیقاتی که در مجموعه صورت گرفته، عمده کارهای موفق سینمای کودک جهان، اعم از کارهای رئال و انیمیشن از ساختار سهپردهای کلاسیک و الگوی سفر قهرمان استفاده میکنند. البته استثنائاتی هم وجود دارد، اما ما در گروه هنر پویا براساس مطالعاتی که داشتیم انتخابمان این بود که از همین فرم برای طراحی قصه، نگارش و بازنویسیهای متعدد فیلمنامه استفاده کنیم و انیمیشن سینمایی بچهزرنگ نیز از همین الگو پیروی میکند. ضمن اینکه پروژه «بچهزرنگ» از منبع خاصی اقتباس نداشته و تماما محصول شورای ایده، طرح و فیلمنامه گروه هنر پویا است.
ژانر این انیمیشن چیست؟
حامد جعفری: ما در مجموعه هنرپویا همواره تلاشمان این است که آثارمان دارای جذابیتهای لازم برای مخاطبان باشد. لذا عموما ژانر اثر را طوری در نظر میگیریم که اثر هم دارای فانتزی مورد اقبال مخاطبان بوده و هم از یک فضای شاد و جذابی برای مخطبان برخوردار باشد. در اثر «بچهزرنگ» علاوه بر این موارد بر اساس تجربههای قبلی تلاش شده که از برخی ترانههای مناسب مخاطبان نیز استفاده کنیم. لذا ژانری که برای این فیلم درنظر گرفته شده به مقتضای محتوای اثر موزیکال و فانتزی است.
کارگردانی گروهی این اثر چه دستاوردهایی داشت و اساسا این اتفاق در حوزه انیمیشن تا چه اندازه ضروری است؟
محمدجواد جنتی: همه فرآیندهای مرتبط با ساخت یک اثر، فرآیندهای گروهی و همه تصمیمات جمعی است. یعنی میتوان گفت که یک اثر انیمیشن، عملا از یک خرد جمعی در بخشهای مختلف برخوردار است و همین کمک میکند تا اثر از استاندارد بالاتری برخوردار باشد، اما کارگردانی گروهی در اثر «بچهزرنگ» علیرغم اقدامات گروهی مختلف، جزو انتخابهای اولیه ما نبود بلکه راهحل ما نسبت به شرایط موجود بود. البته آثار فراوانی در دنیا چه در بخش فیلمهای رئال و چه در بخش انیمیشنها وجود دارند که کارگردانی آنها به صورت گروهی انجام میشود ولی نمیتوان این مدل را برای همه پروژهها تجویز کرد. کارگردانی گروهی به نحوی که بتواند حوزهها و موضوعات مختلف را در یک پروسه پوشش دهد موجب قوت و افزایش کیفیت کار میشود و در انیمیشن سینمایی «بچهزرنگ» هم این اتفاق رخ داده و توانسته به تولید اثر کمک کند. به نوعی باید بگویم که این فیلم بر اثر روشی که انتخاب شد خیلی جلوتر از چیزی است که در ابتدا و در مرحله استوریریل اولیه تصور آن را داشتیم.
با توجه به تجربیات اکرانهای سینمایی پیشین گروه هنرپویا نظیر «شاهزاده روم» و «فیلشاه»، انیمیشن سینمایی بایستی چه مزیتهایی داشته باشد تا علاوه بر جذب کودک سبب ترغیب خانواده برای تماشای اثر شود؟
حامد جعفری: حوزه کودک و نوجوان در تمام دنیا حوزه پراهمیتی است. یکی از بزرگترین کمپانیهای برتر دنیا کمپانی دیزنی است که از لحاظ تولید فیلم، پخش فیلم و محصولات جانبی عمدتا در حوزه کودک فعالیت میکند. از طرف دیگر انیمیشنها در دنیا آنقدر پرطرفدار و پر فروش هستند که توانستهاند نوع و شیوه اکران را جابهجا کنند. مثلا سینماهای آمریکا و جهان، قصد داشتند که اکران فیلمی از تارانتینو به عنوان یکی از فیلمسازان مهم جهان را شروع کنند، اما دیزنی قصد اکران یکی از آثار خود را داشته است و نتیجه این شده که اکثر سینمادارها فیلم تارانتینو را از روی پرده پایین آورند تا انیمیشن کمپانی دیزنی اکران شود. چرا که هم حوزه کودک و نوجوان، حوزه پولسازی است و هم دیزنی به عنوان یک کمپانی بزرگ تولید فیلم، جریانساز و پیشبرنده است و این یعنی قدرت کمپانی یا استودیوی انیمیشن در صنعت سینمای جهان که حتی توانسته فیلم فیلمساز صاحبنامی مثل تارانتینو را هم از اکران جابهجا کند. از طرفی کودکان هیچگاه نمیتوانند به تنهایی به سینما بروند و همواره حداقل یکی از والدین، آنها را برای تماشای فیلم همراهی میکند و خود همین نیز ظرفیت دیگری برای بهبود جذب مخاطب در سینماست. چرا که معادل هر یک صندلی، چند صندلی در سینما اشغال میشود؛ یعنی کودک به همراه خانواده به تماشای فیلم میآید. نکته دیگر اینکه اکران انیمیشنها معمولا در دنیا، اکرانهای پر شور و پر حس و حالی است، چراکه این رسانه برای کودک بسیار سرگرمکننده است و والدین نیز عموما به خاطر کودکانشان به سینما میآیند و اکران انیمیشنها بیشتر شبیه یک جشن خانوادگی است که همه دور هم و با خوشحالی به سینما آمدهاند. پس اگر سینمای ما این خوراک را برای کودکان ایجاد و آماده نکند، این ظرفیت با محتواهای دیگری پر میشود، آن هم در مورد سینمای مهمی مثل سینمای کودک، سینمایی که میتواند در تربیت نسلها بسیار تاثیرگذار باشد و در اخلاق، سلایق و خاطرات کودک و نوجوان کشور موثر واقع شده و نوع نگرش و رفتار آنها را تغییر دهد.به همین دلیل آثار انیمیشن از جهت مخاطب کودک، صرفا جنبه سرگرمی ندارد و جنبههای دیگری نیز در مورد این آثار مطرح است. از نگاه دیگر تخیل و رویای کودکان همه چیز را برای بچهها واقعی میکند و چون کودک موقعیت تخیل و خیال را در این سن دارد از این رو این سن، بهترین سن برای تاثیرپذیری مخاطب است و نباید این فرصت را به هیچ عنوان از دست داد.
چقدر در این انیمیشن سعی کردید به غیرجاندار جان داده و کارهای خارقالعاده کارتونی انجام دهید؟
بهنود نکویی: ذات انیمیشن ممکنکردن غیرممکنها است، مانند ارتباط برقرارکردن حیوانها با انسانها. گاهی شخصیت حیوانی ویژگیهای انسانی میگیرد، به عنوان مثال کاراکتر ببری در «بچهزرنگ» گاهی با مرام و منطقی خارج از ویژگیهای حیوانیاش رفتار میکند. این ویژگیها را در انیمیشن میتوان ایجاد کرد. چرا که طراحی کاراکتر با جانبخشی در انیمیشن همسان است و در یک فرمت و قالب رخ میدهد و فرقی بین حیوان و انسان از جهت طراحی قصه برای نگارنده یک فیلم انیمیشن نیست. از این رو برای مخاطبی که با سینمای رئال آشناست این احساس را ایجاد میکند که کاراکترهایی وجود دارد و اتفاقی رخ میدهد که در فیلم زنده نیست و نمیافتد، اما درحقیقت این به خاطر ویژگی انیمیشن بوده و این ژانر متفاوت با ژانر کودک و نوجوان در سینمای رئال است. لذا به سبب طراحی یکدستی که در فضای قصهپردازی رخ میدهد و ویژگیهای محیطی و ویژگیهای تصویری که برای جزءجزء قصه طراحی شده است باعث میشود غیرممکنها ممکن جلوه کند و برای مخاطب هم قابل درک باشد و حتی مانند تام و جری باعث خنده و جذابیت برای مخاطب شود. ما در انیمیشن فضایی میسازیم که بر اساس فانتزی اولیه است و همه چیز با یکدیگر مرتبط هستند و قابل درک میشوند. مثلا وقتی ارتباطی که شاید به نظر غیرمنطقی برسد، میان محسن و ببری به عنوان یک انسان و یک حیوان شکل میگیرد به مانند ارتباط منطقی محسن با خانوادهاش قابل درک است و مخاطب آن را میپذیرد.
حامد جعفری: در مورد اینکه چگونه کاشتهای جانبخشی به جانداران در قصه بچهزرنگ قرار گرفتهاند و چطور در پروسه ساخت یک اثر چنین مواردی به کار اضافه شدهاند باید این را بگویم که مجموعه هنرپویا براساس مدل تولید استودیومحور همیشه تلاش میکند تا در قالب یک کار گروهی و در مراحل مختلف شکلگیری و ساخت اثر، با کمک تیمها و گروههایی که در مجموعه فعال هستند، ارزش افزودهای به خط اصلی قصه بیفزاید و کاشتهایی در قصه قرار دهد که علاوه بر اینکه در خدمت روایت قرار گرفته و روایی داستان را بهبود میبخشد، بتواند با پیشبردن داستان، این حس و حال را به مخاطبان منتقل کند که این اتفاقات کاملا باورپذیر هستند. به بیان دیگر اینها زاییده فکر و ذهن جمعی هستند که در گروه هنرپویا برای قهرمانسازی کودکان و نوجوانان کشور دور هم جمع شدهاند.
با توجه به آثار انیمیشن کمپانیهایی نظیر دیزنی، دریم ورکز و ... چه هدف و تصوری از مخاطب کودک ایرانی داشتید و تا چه اندازه سعی کردید داستانی متفاوت و ایرانی برای مخاطب بسازید؟
بهنود نکویی: در کنار اینکه بالاخره سلایق مردم مختلف دنیا با هم تفاوتهایی دارد، اما در دنیای امروز و با دسترسیهایی که مردم در نقاط مختلف دنیا به محتواهای تولیدی در بخشهای مختلف دارند، باید بپذیریم که مخاطب ایرانی هم مانند بقیه مخاطبان دنیا است و این طور نیست که بگوییم مثلا مخاطب ایرانی یا غربی در ساختار قصهپردازی و روایت تاثیرگذار است. مخاطب، جذابیتهای بصری و جذابیتها و ویژگیهای قصه و روایت اثر را مهم میپندارد و به آن علاقهمند میشود. باید دید استودیو به عنوان مولف و سازنده انیمیشن و عوامل اصلی مثل کارگردان و تهیهکننده به عنوان ستونهای اصلی استودیوی سازنده در نهایت چه اثری تحویل مخاطب میدهند. ما در بسیاری از موارد با استانداردهای جهانی روبهرو هستیم و باید کیفیتمان به اندازهای برسد تا با محک آنچه در ذهن و باور مخاطب شکل گرفته و جا افتاده است، پذیرفتنی باشد و رفتهرفته به سمت کیفیتهای جهانی و آثار استاندارد و قابل قبول حرکت کنیم. برخی بایدها و نبایدها نیز در اثر یک کمپانی و اقدامات کارگردانان و فیلمسازان انیمیشن ممکن است جزء به جزء به چشم مخاطب نیاید، اما حتما در کیفیت کلی و قضاوت کلی کار موثر است. گروه هنرپویا هم در یک پروسه بلندمدت و طی یک بازه مشخص توانسته است به استانداردی در تولید دست یابد که مخاطب را برای دنبالکردن محصولش قانع کند. یعنی کودک و نوجوانی که هر روز با حجم زیادی از آثار انیمیشنی روز دنیا مواجه است، امروز میپذیرد که کاری در قد و قواره استانداردهای مطرح برای آثار جهانی ساخته شده است و میتواند برای آن وقت بگذارد و اساسا آن را به عنوان انیمیشن بپذیرد. من فکر میکنم که این موضوع برای هنرپویا افتخار مهمی است، اما درباره بعد محتوایی آثار نیز باید گفت سازندگان و استودیوهای سازنده انیمیشنها همواره خط فکری و رفتار و منششان در آثاری که میسازند منعکس خواهد شد. حتی اگر کاری به سبک زد و خورد هم بسازیم یا اصلا فرض کنید بخواهیم عینا تام و جری را دوباره در ایران بسازیم، حتما با اینکه از آن تاثیر گرفتهایم، اما در واقعیت مرام و سبک رفتار ایرانی هم درون آن خواهد بود و به نوعی گفته میشود که اثر لهجه متفاوتی را در روایت به مخاطب منتقل میکند. چرا که ما ایرانیان سبک زندگی منحصر به فرد خودمان را داریم و این یک ذائقه ایجاد میکند که وقتی در روایت پیاده میشود کار را با اثر قبلی متفاوت میکند. پس حتما اگر رفتهرفته حجم انیمیشنهای ساختهشده افزایش پیدا کند به جریانسازی در انیمیشن خواهیم رسید و رفتهرفته سبک زندگی کودکمان متاثر از آثاری خواهد شد که محصول فرزندان کشور خودمان است. حتی اگر بتوانیم به پخش بینالمللی نیز دست یابیم، حتما فرهنگ ما نیز در دنیا دیده میشود، اما فعلا باید بپذیریم که همچنان سلیقه مخاطب داخلی با آثار داخلی شکل نگرفته و سلیقه همه متاثر از آثار هالیوودی است، اما با استمرار و حجم تولید بیشتر در درازمدت حتما سبک و ذائقه ما نیز طرفدار پیدا میکند و مخاطب به سبک ما جذب میشود.
یک انیمیشن با سختی زیادی تولید میشود. با این وجود مهمترین بخش یعنی اکران عمومی آن در سینمای ایران همیشه با مشکل مواجه است. در حقیقت باوجود اینکه انیمیشن در بخش تولید هزینه بالایی دارد نظام اکران توانایی ایجاد شرایط بازگشت سرمایه را ندارد. این معیوببودن چرخه تولید تا اکران چقدر میتواند در تولید انیمیشن اثرگذار باشد؟
حامد جعفری: حوزه کودک و نوجوان و به ویژه سبک انیمیشن در تمام دنیا حوزههایی است که همواره درآمدزا و سودآور هستند. تجربه اکران و حجم مخاطبی که در آثار «شاهزاده روم» و «فیلشاه» به سینما آمدهاند نیز موید همین نکته است و ما در گروه هنرپویا در شاهزاده روم با جذب بیش از ۹۰۰هزار نفر در اکران سینماها و در «فیلشاه» با جذب بیش از یک میلیون و ۲۰۰هزار نفر در زمان اکران این تجربه را برای سرمایهگذاران ایجاد کردیم که اگر به طور منطقی به عرصه اکران وارد شویم حتما میتوانیم به فروش خوبی دست یابیم و علاوه بر اثرگذاری فرهنگی، حتما هزینههای انجامشده پوشش خواهد یافت و سود اقتصادی نیز عاید کمپانی سازنده خواهد شد. اتفاقی که برای آثار قبلی هنرپویا افتاده است، اما در این مورد این را هم اضافه کنم که موضوع انیمیشن در اکران تا تکمیل چرخه مقرون به صرفه این هنر- صنعت حتما نیازمند حمایت نهادها و دستگاههای متولی از جمله سازمان سینمایی است. یعنی باید زمینهای فراهم شود تا این آثار امکان موفقیت بیشتر و ریسک کمتری برای سرمایهگذارانشان داشته باشند و این محقق نخواهد شد مگر با ریلگذاری و حمایتهای غیرمستقیم و مستقیم دستگاههای فرهنگی کشور.
با همه اوصافی که وضعیت انیمیشن در سینمای ایران دارد، پیشبینی شما از موفقیت اثرتان در جشنواره امسال چیست؟
بهنود نکویی: من به شخصه تجربه حضور در جشنوارههای ملی و جهانی مختلفی را داشتهام و بر همین اساس باید بگویم که همه جشنوارههای دنیا دیدگاههای منحصر به فرد خودشان را دارند و این دیدگاهها است که باعث میشود تصور شما نسبت به یک اثر در جشنوارهای را در خیلی از بخشها متفاوت کند. چرا که بالاخره هیات داوران سیاستهایی دارد و بر اساس آنها پیش میرود. جشنواره فجر هم از این قاعده مستثنی نیست و حتما تابع قواعد و قوانینی است که بر اساس آنها پیش خواهد رفت، اما اشاره به این نکته مهم است که عموما سیاستهای جشنوارهها و هیات داوران به طور شفاف اعلام میشود، اما از آنجا که در جشنواره فجر معمولا این اصول و قواعد خیلی شفاف بیان نمیشوند و بیشتر سلیقه گروه داوری نتیجه داوری را تعیین میکند، لذا نمیتوان پیشبینی خاصی کرد و تصور دقیقی از نتیجه جشنواره داشت. به نظرم هنرپویا و همه ما به عنوان متولیان بخشهای مختلف این مجموعه منسجم سعی کردیم تا «بچهزرنگ» استانداردهای خوبی داشته باشد و مهمتر از همه متر و معیارهایی که جشنواره دارد، چیزی که این مسیر را برای ما در گروه هنرپویا هیجانانگیزتر میکند، مخاطب است و ما علاقه داریم برای مخاطب کودک و نوجوان بتوانیم یک سرگرمی سالم و جدید ایجاد کنیم و استاندارد تولیدیمان را در هر اثری یک گام بالاتر ببریم.
در نهایت این را هم بگویم که فضای انیمیشن نسبت به سینمای رئال، علمیتر و پرجزئیاتتر است. چرا که در سینما بخشهای مشخص و قابل پیشبینی داریم که از کنار هم قراردادنشان به نتیجه مورد نظر خواهیم رسید، اما در انیمیشن با فضای پرجزئیاتتری مواجه هستیم که همه چیز باید از هیچ طراحی و خلق شود و این باعث شده فضای انیمیشن روز به روز متخصصتر شود و مشاغلی را در سینما ایجاد کند که شاید بخشی از آنها پیشتر وجود نداشتهاند. این باعث میشود که خروجی انیمیشن بهتر شود و فضای آکادمیکتر و بهروزتری داشته باشد. حتی پیشبینی من این است که در آینده صنعت انیمیشن بتواند از صنعت سینمای رئال جلو بزند و دستاوردهای مهم و خاص برای ایران به ارمغان بیاورد.
روزنامه جام جم
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: