یادنامه‌ای برای زادروز و سالگرد درگذشت ۲ چهره نوستالژیک

ماندگاری یلدایی ۲ خاطره‌ساز

به‌تازگی یلدا را پشت سر گذاشتیم. شبی که در سال ۱۳۰۳ یک چهره بازیگری در آن متولد شد و سال ۱۳۹۳ در همین روز چهره‌ هنری دیگری رخ در نقاب خاک کشید.
کد خبر: ۱۳۹۱۷۵۶
نویسنده نوشین مجلسی - گروه رسانه

حمیده خیرآبادی، ملقب به مادر سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیون و سینما، هنرپیشه‌ای است که ۳۰ آذر ۱۳۰۳ چشم به جهان گشود؛ درست همان سالی که در ۱۰ آبان مرتضی احمدی پا به این جهان گذاشته بود. هردو از ایام جوانی تا روزهای کهنسالی برای مخاطبان آثار نمایشی خاطره ساختند و در نهایت زنده‌یاد خیرآبادی در ۳۱ فروردین ۱۳۸۹ چشم از جهان فروبست و زنده‌یاد احمدی ۳۰ آذر ۱۳۹۳ دنیای خاکی را بدرود گفت. این تقارن‌های تاریخی بهانه‌ای شد و یادی از این دو بازیگر کردیم که هردو از یک نسل بودند. نسلی فراموش‌نشدنی و ماندگار که از صحنه تئاتر تا قاب تصویر و پرده‌نقره‌ای سینما با نقش‌های رنگارنگ‌شان جان‌گرفت و هنوز جای خالی‌شان پر نشده است.

نام مرتضی احمدی، این چهره نوستالژیک که در عالم موسیقی، دوبله، بازیگری و فوتبال شناخته‌شده است به تهران پیوند خورده است. او که خود را «بچه‌تهرون» معرفی می‌کرد و برای این شهر پرآوازه و پرقصه همنوا با ریتم خوش‌آهنگ ضرب قطعاتی را اجرا کرد. زنده‌یاد احمدی در سراسر زندگی‌ پرفرازونشیبش به هر مسیری که رفت، در آن عملکرد موفقی داشت و نامی از خود باقی گذاشت. همان‌طور که گفته شد این بازیکن سابق فوتبال و بازیگر تئاتر در عالم موسیقی قطعات قدیمی و ضربی کوچه‌بازاری به‌ویژه با لهجه اصیل تهرانی را خلق کرد. او در رادیو و روی صحنه بیشتر با نقش‌آفرینی‌های کمدی شناخته می‌شد و مدتی هم به پیش‌پرده‌خوانی در سالن‌های نمایش اشتغال داشت که گفته می‌شود برای نخستین بار این بخش را به سبک بیات تهران اجرا می‌کرد. شیوه‌ای از آوازخوانی که ریشه در جنوب‌ شهر تهران دارد.

روزگار بچه‌تهران

گفته می‌شود مرتضی احمدی بیش از ۴۰۰ترانه ضربی و ۱۵۰ ترانه فکاهی خوانده‌ است. در سال‌های پایانی کارش هم با مجموعه شکرستان همکاری داشت و به‌عنوان راوی صدایش بر این نقل تصویری خوش‌رنگ‌ولعاب و شیرین خوش نشست. او را بازیگر و دوبلوری صاحب‌سبک می‌دانند که در دوبله با کار کردن بر صدایش، به نقش‌ها جانی دوباره می‌بخشید. از دیگر فعالیت‌های این چهره در ادامه علایق موسیقایی و شیفتگی به فرهنگ کوچه و بازار، گردآوری و نگارش فرهنگ عامیانه (فولکلور) تهران است. او در این زمینه کتاب‌های «کهنه‌های همیشه نو»، «فرهنگ بر و بچه‌های ترون»، و «پرسه در احوالات ترون و ترونیا» را تألیف کرد.

همیشه مادر

چهره دیگری که از او یاد می‌کنیم حمیده خیرآبادی است. او که بحق نام مادر سینما و تلویزیون ایران را گرفت، با وجود آن‌که سال‌هاست رخ در نقاب خاک کشیده است اما همچنان همان جایگاه را در میان اهالی این حرفه و مخاطبان دارد.

زنده‌یاد خیرآبادی از سال‌های دور تا مخاطبانی زاده دهه‌های اخیر را در سال‌ها حیاتش با خود همراه‌کرده بود و پس از آن هم آثار بسیاری را در ژانرهای مختلف به یادگار گذاشت که می‌تواند پس از نبود او نیز امتداد حیاتش در عالم هنر باشد. این بازیگر کارش را در سال‌هایی که چندان بازیگری برای بانوان رایج نبود از تئاتر آغاز کرد و سپس بر پرده سینما هم با نقش‌آفرینی‌هایش خوش‌درخشید.

افزون بر توانایی هنری، بارها شنیده‌ایم که نسل بانوان بازیگری چون حمیده خیرآبادی نسلی است که در سال‌های دور، برای پا گذاشتن به صحنه و دیده‌شدن بر پرده سینما و تلویزیون با موانع گوناگونی روبه‌رو بوده‌اند. عبدالرضا اکبری که سابقه همکاری با این هنرمند را دارد هم پیش از این در گفت‌وگو با جام‌جم بیان کرده بود: ایشان سال‌ها خاک صحنه خوردند، زحمت کشیدند و بالنده شدند. موانع بسیاری را پشت‌سر گذاشتند و با ممانعت‌هایی که برای ورودشان به این حرفه وجود داشت مبارزه کردند تا جایگاه‌شان در این حرفه تثبیت شد. کسانی نظیر خانم خیرآبادی، جمیله شیخی، رقیه چهره‌آزاد، عصمت صفوی و ... سدشکن بودند و به دلیل منش انسانی و همچنین آثار خوب‌شان توانستند ماندگار شوند.

زنده‌یاد خیرآبادی تقریبا همواره نقش مادر را بازی کرده است، مادری مقتدر که درعین‌حال مهربانی داشت و جالب است در گفت‌‎وگو با همکاران این بازیگر، آنها هم او را پشت دوربین مثل یک مادر توصیف می‌کنند. برای مثال محمود پاک‌نیت، همبازی این هنرپیشه در سریال‌های «پدرسالار» و «کهنه‌سوار» در گفت‌وگو با جام‌جم گفته بود: در سریال پدرسالار در یک سکانس من بر سر بالین پدر ‌آمدم که در آن زمان سکته کرده بود و ابراز ندامت می‌کردم. یادم هست آن‌قدر تحت تاثیر قرار گرفتم که بعد از پایان سکانس به ایوان رفتم و گریه می‌کردم. ایشان به دنبالم آمدند و مثل یک مادر دلداری‌ام ‌می‌دادند. ابتدا گمان می‌کردند که من به خاطر دوری از خانواده‌ام که شیراز بودند اشک می‌ریزم؛ وقتی متوجه شدند که قضیه از چه قرار است؛ نصیحتم کردند و گفتند سعی کن در کار به روح و روان خود آسیب نزنی. آن زمان به خودشان هم گفتم که مهر مادری در وجود شماست و جدا از آن‌که نقش مادر را بازی می‌کنید واقعا برای همه مثل مادر هستید، به خصوص برای من که در این شهر غریبم.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها