کد خبر: ۱۳۹۱۶۰۲
نویسنده علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده - عضو شورای سردبیری

راه دوری از ظهور هنرمندان مردمی تا سلبریتی‌ها و انشعاب این روزهای آن، یعنی «سلبریتی سخیف» نمی‌گذرد؛ در دهه ۷۰ که آغاز افزایش تولیدات تلویزیونی بود، غیر از چند استثناء حتی بسیاری از مشهورترین چهره‌های سینما را عموم مردم به اسم نقشی می‌شناختند که در تلویزیون بازی می‌کردند یا در فیلمی که از آن بازیگر در تلویزیون پخش شده بود. مثلا می‌گفتند : «بدو بیا در این سریال «کاتب اعظم» بازی می‌کند یا «خان مظفر»، «رضا تفنگچی»، «نمکی» و... بعد‌ها با توسعه و توجه رسانه‌های فرهنگی و بیشتر از طریق رسانه‌ملی، هویت واقعی بازیگران معرفی شد و ارزش افزوده پیدا کرد به‌نحوی که مخاطبان گسترده تلویزیون – نه سینما - با زندگی شخصی، مرارت‌ها و موفقیت‌های هنرمندان آشنا شدند.

بدون تعارف در تمام دنیا این رسانه‌ها هستند که به بازیگر، هنرمند و ورزشکار جایگاه اجتماعی می‌دهند و آن جایگاه را ارتقاء می‌دهند. هنرمند صرف حضور در تلویزیون و رادیو از منظر افکار عمومی دارای اعتباری می‌شد که گویی یک تاییدیه حرفه‌ای و رسمی را حتی در حوزه اخلاقی کسب کرده است. بر پایه همین اعتبار، آنها جایگاه اجتماعی یافتند و به سلبریتی‌هایی تبدیل شدند که قرار بود باری از این کشور را در حوزه اجتماعی بردارند. اصولا دام‌گستری سازمان‌های امنیتی کشور‌های متخاصم نیز براساس همین اعتبارات پایه‌گذاری شد و در دهه اخیر با توسعه فضای مجازی به ترک‌تازی بخش کوچکی از سلبریتی‌ها که آنها را با عنوان سلبریتی سخیف می‌شناسیم، ختم شد. روز گذشته همایون اسعدیان، کارگردانی که با سریال‌های تلویزیونی‌اش نمک اعتباربخشی رسانه را خورده، همچون هم‌پالکی‌هایش نمکدان شکست.

او در مصاحبه ویدیویی که خانه سینما منتشر کرده، بدون توجه به رفتار رذیلانه سلبریتی‌های سخیف آنها را با گربه‌ای مقایسه کرده که گوشه دیوار گیر کرده‌ و در دفاع از خود چنگ می‌اندازد. فارغ از این‌که مقایسه سلبریتی‌ای که همچون حمید فرخ‌نژاد به همکارانش رحم نمی‌کند و حاضر است ۸۰میلیون مردم ایران را فدای یک تار موی فرزند آمریکانشین خود کند با گربه، توهین به گربه است، یادمان نرود این بخش اندک و بی‌ارزش از بدنه بزرگ جامعه معظم هنرمندان کشور، تمام اعتبارشان را از مردم گرفته‌اند و به مردم خودشان پشت می‌کنند. اسعدیان که بیش از سه سال از دایره تولید فیلم و سریال خارج شده و در حوزه صنفی و حرفه‌ای هم عملکرد پرحاشیه دارد، می‌گوید: «می‌گویند که این سلبریتی‌ها هرچه دارند از صداوسیما دارند. صداوسیما یک ساختمان است و شما هرچه دارید از ما دارید. اگر خلاقیت کسانی که آنجا رفتند برای برنامه‌سازی نبود؛ صداوسیما معنا نداشت. یک وزارتخانه می‌شد مثل خیلی ادارات دیگر. شما هرچه دارید، اتفاقا از هنرمندان دارید. اگر این ساختمان صداوسیما و این بودجه هم وجود نداشت، هنرمندان در سر خیابان می‌توانستند خیمه‌شب بازی کرده، مردم را جذب کنند. مگر آن پسری که شب در خانه می‌نشیند در یک اتاق و با یک گیتار ترانه‌ای را می‌خواند که از دلش درآمده و جهان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، نیاز به ساختمان صداوسیما دارد!»
او فراموش کرده که در عصر انفجار اطلاعات زندگی می‌کند و همان «پسر نوازنده» مورد نظر اسعدیان! هم به‌واسطه رسانه‌های دنیای مجازی دیده می‌شود، ولی در ایران بازهم به گرد پای اعتباری که یک برنامه «استعدادیابی رسمی» به هنرمند می‌دهد، نمی‌رسد. از طرفی اعتباربخشی و حمایت تلویزیون ایران برای هنرمندان نسل او و نسل‌های بعدتر مربوط به دورانی است که نه موبایلی بود، نه اینترنتی و نه حتی این میزان شبکه معاند دام‌گستر و این میزان «پول کثیف و فیلمنامه سفارتی».

در فرهنگ عامه و در منظر اهل نظر این رفتار را «بی‌چشم و رویی» می‌دانند، متعلق به کسانی که از دوش دوست و رفیق و نهاد‌های ملی بالا می‌روند و سری در سر‌ها درمی‌آورند، بعد که خرشان از پل گذشت و منافع بزرگ‌تری (تمیز یا کثیف، مال دشمن باشد یا بدخواه) به دست آوردند؛ به همان رفقا می‌گویند: «ارتباط ما در حد تلفن باشد!» اما همه این حرف‌ها بهانه است تا اسعدیان این رمز را از تریبون صنفی خانه سینما بگوید: «انگار ما داشتیم در یک جایی زندگی می‌کردیم، یک عده‌ای آمدند اینجا را گرفتند، بعد صداوسیما را هم گرفتند!» کلیدواژه‌ای آشنا که این روزها از تمام رسانه‌های معاند شنیده می‌شود و راهبرد رسانه‌ای اغتشاشات است! عجیب نیست کسی که در نظام جمهوری اسلامی فیلم و سریال ساخته، در جشنواره‌های آن جایزه گرفته و در این ساختار به اعتبار رسیده، حالا براساس منافع تازه‌اش کشور خود را غصب‌شده توسط همان کسانی بداند که این مسیر را برایش هموار کرده‌اند؟ او این اسم رمز را در یک ویدیوی دودقیقه‌ای دوباره تکرار می‌کند و می‌گوید: «دقیقا انگار آمدیم یک جایی را تصاحب کردیم، از بیرون آمدیم» این حرف‌ها را در حالی می‌زند که مدعی است خودش انقلابی بوده؟!

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها