ابتدا با کمی دلخوری البته با چاشنی نگرانی از آینده سر صحبت را باز کرد، ولی رفته رفته، از سالیان عمری گفت که پای میکروفن برای مردم خاطره ساخته است. قبل از ورود به حرفه دوبلاژ، کارهای زیادی مثل گزارشگری را در عرصه رسانه انجام داد. به گفته خودش آن دوران برایش بخش فراموشنشدنی روزهای کاریاش بود. میگوید:گاهی دوست دارم برگردم به همان دوران که برای گرفتن گزارش مجبور بودیم مدام در سفر باشیم. سعید مقدممنش، گوینده، صداپیشه و مدیر دوبلاژ سیما، در آثار زیادی مانند افسانه جومونگ، تعقیب پدرخوانده، انیمیشن ماشینها۲، عصر یخبندان۴، اربابان آهنین و... یا به عنوان صداپیشه یا مدیر دوبلاژ هنرنمایی کرد. این هنرمند عرصه دوبله، پند و سفارشی از پیشکسوت این عرصه، زندهیاد عزتا... مقبلی، به یادگار دارد: ما برای همیشه زنده نیستیم. چه خوب است در این حرفه، از خود نسلی پویا و با استعداد به یادگار بگذاریم. سالهاست به نسل جوان آموزش میدهد تا بلکه حتی شده یکنفر از آنها به حرفه و هدف گویندگی برسند. سوابق درخشان این هنرمند بهانهای شد تا با او در مورد فضای حال حاضر دوبلاژ سیما، گپ بزنیم.
شما قبل از ورود به واحد دوبلاژ در حرفه گزارشگری فعالیت میکردید. چطور شد از دنیای گزارشگری به دوبله رسیدید؟
من قبل از ورود به واحد دوبلاژ، برای مدتی حرفه گزارشگری را دنبال میکردم. علاقهمندیام به این حوزه از زمانی آغاز شد که به خاطر ضبط برنامهای تلویزیونی، باید به استان گیلان سفر میکردم. در آنجا از فرماندار گیلان درمورد مرداب انزلی سؤال میکردم و او پاسخ میداد. در بین حرفهایش از دل سوالهای من یک سؤال دیگر مطرح میشد، این موضوع مرا بیشتر به وجد میآورد. در اصل این خاصیت و ماهیت کار یک گزارشگر بود. روزی در یکی از همین گزارشها، دوست عزیزی صدای مرا در برنامه شنید و گفت: چه صدای خوبی برای حوزه دوبله و گویندگی داری. بعد از آن برای تست به واحد دوبلاژ معرفی شدم و همان جا مرا به عنوان دوبلور انتخاب کردند.
با توجه به پیشینهای که در حوزه گزارشگری و دوبلوری دارید، تفاوتهای این دو فضا و دستاوردهای هر یک را برای خودتان چه میدانید؟
راستش هر دو از لحاظ ماهیت کاری و فرم کلی، بسیار متفاوت از هم هستند. دوبله یک کار روتین است که ضبط آن در یک مکان ثابت با حضور هنرپیشههای داخل فیلم انجام میگیرد. دوبلور به جای شخصیتها گویندگی و گاهی هم تیپسازی میکند. همینطور با عوامل بیرونی و محیطی ارتباط چندانی ندارد. اما گزارشگر باید با آدمها با توجه به هر شخصیت، فرهنگ و تمدنی، به صورت زنده در صحنه حرف بزند. این مسأله مرا، با گویشها و لهجههای مختلفی آشنا میکرد. ضبط و گرفتن گزارش، باعث سفر من، به اقصی نقاط ایران شد و اطلاعات تازهای از فرهنگها، آداب و منش مردم آن منطقه، به من اضافه کرد. در آن زمان، گاهی برای تهیه گزارشی ایدهآل و تحویل به موقع آن به شبکه، باید به مناطق سخت کوهستانی یکطرفه سفر میکردیم، و همه مشکلات راه را به جان میخریدیم. حرفه گزارشگری، نوعی جهانبینی در من رقم زد که بتوانم بسیار بیاموزم و از تک تک مسیرم در این حرفه لذت ببرم. هیچ وقت آن دوران طلایی را فراموش نمیکنم.
واحد دوبلاژ، تا چه اندازهای زمینه لازم را برای ورود جوانهای علاقهمند این عرصه فراهم کرد و شما و همنسلانتان به عنوان افراد باسابقه بر این روند تاثیرگذار هستید؟
به نظرم واحد دوبلاژ همانند گذشته در بخش آموزش، قوی و منسجم نیست. متاسفانه در برخی مواقع شاهدیم که مدیریت نادرست باعث آسیب جدی به بدنه دوبله میشود و در صورت تکرار مداوم، کمکم این عرصه جایگاه واقعی خود را در بین مخاطبان از دست میدهد. دغدغه اصلی من، ورود نسل جوان و علاقهمند به عرصه دوبله و سپردن کار به دست آنهاست. من در بیرون از سازمان کلاسهای آموزشی برگزار میکنم و شاید تا به الان به بیش از ۳۰۰۰ نفر از علاقهمندان با استعداد، آموزش دادهام. متاسفانه در برخی مواقع شاهدم جوانهای با استعداد، در واحد دوبلاژ تست میدهند، ولی بهخاطر مانع تراشی برخی افراد واحد دوبلاژ، هیچ وقت به رادیو یا تلویزیون راه پیدا نمیکنند. خب چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ این بچهها هر کدام روزی خود را به همراهشان میآورند. مخاطبان همیشه از صداهای جدید و متنوع در فیلمها استقبال کردهاند. به نظرم با در دست داشتن یک واحد آموزشی درست و بدون هیچگونه رانتی، میتوانیم از استعدادهای تازه نفس، برای پیشبرد این عرصه بهره گیریم. امیدوارم مدیریت جدید که خودش نیز از نسل جوان است، چارهای برای راهیابی زودتر همه علاقهمندان این حرفه پیدا کند.
شما مدیریت دوبلاژ سیما را هم بر عهده داشتید. بنا بر این تجربه چقدر ترجمه را در خروجی یک اثر تاثیرگذار میدانید؟
به نظرم زیرسازی اصلی یا آستر کار دوبله، ترجمه آن است. اگر ترجمه اثر خوب باشد، تمام عوامل پیش رو برای دوبله یک اثر نیز به خوبی پیش میرود. یعنی گوینده، به اندازه و متناسب با اندازه لب و دهن هنرپیشه فیلم سینک میزند، پیام اصلی فیلم به راحتی و بدون کم و کاستی به مخاطب منتقل میشود. در نتیجه خروجی اثر با کیفیت بالایی دوبله میشود. عکس این وضعیت خروجی کار را با مشکل روبهرو میکند. هر زمان فیلمی برای مدیریت به دستم میرسد، ابتدای امر ترجمه آن را بررسی میکنم تا ببینم نیاز به بازبینی دارد یا نه. گاهی مواقع هم پیش آمده به دلیل ترجمه بد. فیلم را تا زمانی که خوب ترجمه نشده، دوبله نکردهام. متاسفانه کیفیت ترجمه فیلمهای ما به نسبت گذشته پایینتر آمدهاست که این موضوع کار من سرپرست را دشوارتر میکند.
مدیریت دوبلاژ از گویندگی سختتر است؟
بله، سختی کار مدیر دوبلاژ به شرایط زیادی بستگی دارد. به طور نمونه، ما در حال حاضر ترجمه خوب نداریم، همینطور گاهی به خاطر شرایط و اقتضای فرهنگی کشورمان، مجبوریم فرم و بخشی از سکانسهای فیلم را حذف یا عوض کنیم. خب چرا فیلمهای مغایر با فرهنگ کشورمان را تهیه میکنید؟ بهجای آن آثار متناسب با فرهنگ و اقلیم کشورمان را وارد کنید. ترجمه بد و حذف بخشهایی از فیلم موجب میشود مدیر دوبلاژ به خوبی سینک نزند و پیام اصلی را به مخاطب انتقال ندهد. اینها مسائلی است که مدیران دوبلاژ با آن دست و پنجه نرم میکنند. به عنوان سرپرست باید گوینده مناسب با نقش را درست انتخاب کنی تا برای بیننده قابل باور باشد.
شما در رادیو هم به عنوان گوینده نمایشی فعالیت کردید. گویندگی فیلم با رادیو تفاوت دارد؟
به نظرم خلاقیت و سختی در گویندگی نمایشی بیشتر است؛ چون در اینجا، شما فقط با یک متن بی جان، سر و کار دارید. در ابتدا میبایست آن را تصویرسازی، بعد حس و لحن متناسب با آن شخصیت یا داستان را پیدا کنید، سپس آن را در کلامتان انعکاس دهید. ولی در گویندگی فیلم ما از لحن، حس و تیپ بازیگر کمک میگیریم تا متناسب با بازی او حرف بزنیم.
در مورد افرادی که صدای بزرگان یا دیگران را تقلید میکنند، چه نظری دارید؟
به نظر من، تقلید صدا در هر حالتی اصلا کار درستی نیست؛ چون هم به حنجره آسیب میزند هم موجب میشود آن صدا ماندگاری و جذابیتی برای مخاطب نداشته باشد. الگو قراردادن با کپی کردن دو مقوله کاملا متفاوت است. فرد میتواند گویندهای را الگو قرار دهد تا از لحن، سبک، تیپ و حس او، اطلاعات با ارزشی را به دست آورد، اما نباید صدایش را تقلید و کپی کند. جنس هر صدایی فقط مختص همان فرد است. با وجود نزدیکی یک سری صداهای مشابه به هم، باز هم وقتی صدا به اوج خود میرسد، تازه جنس اصلی خودش را لو میدهد. صدای یک گوینده باید شناسنامه و هویت واقعی خودش را داشته باشد.
با تمام این نقدهایی که مطرح میشود، دوبله ایران همچنان هنری ماندگار است و حتی به تعدادی از فعالان این عرصه، نسل طلایی میگفتند. دلیل این تداوم چیست؟
به خاطر وجود بزرگانی، چون زندهیاد منوچهر اسماعیلی، زندهیاد جلال مقامی، ایرج رضایی، خسرو خسروشاهی، ناصر طهماسب و ... ما با نسل و صداهای طلایی روبهرو بودیم. همه بزرگان و پیشکسوتان دوبلاژ، هویت ما هستند. آنها دیگر جایگزین و همتایی ندارند. یکی از دلایل ماندگاری این بزرگان مربوط به تولید خوب فیلمهای دوران گذشته بود؛ چراکه محتوای آنها اجتماعی و دیالوگمحور بودند. اما حالا کیفیت تولید فیلمها پایین است و بیشتر در قالب اکشن و... ساخته میشود. در گذشته صنعت هنر از جایگاه بالایی برخوردار بود. با اینکه کیفیت صدای بازیگر روی صحنه پایین بود، اما بزرگان دوبله ما، جانی دوباره به فیلمها دادند و ماندگاری آثار را چند برابر کردند.
دوبله انیمیشن، دنیای مخصوص به خود را دارد. یک صداپیشه چه زمانی میتواند به دوبله انیمیشن ورود پیدا کند؟
به نظرم افراد جدیدی که تازه وارد گویندگی شدهاند، در ابتدای امر سراغ دوبله انیمیشن نروند. آنها باید اول از همه رده صدای خودشان را پیدا و متناسب با آن نقش را انتخاب کنند.
چالش نقش اول و صداهای متنوع
سعید مقدممنش در بخشی از حرفهایش به «جامجم» میگوید: باید بین گویندههای تازهوارد با قدیمیهای این عرصه رقابتی سالم ایجاد شود. اینکه بعضی از صداها همیشه نقش اول و اصلی فیلم را گویندگی میکنند، درست نیست. ما باید به افراد جدید فرصت عرض اندام دهیم. در این صورت هم فرصت رشدی برای آنها رقم میخورد هم مخاطب از صداهای تکراری خسته نمیشود. گاهی حسادت و سختگیری بیش از اندازه به عرصه دوبله صدمه میزند.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد