نقدی بر نمایش «فرزند یک خنیاگرم»

پیروز این میدان

مهم نیست که در تاریخ یا اسطوره و آیین؛ گاهی بنابر یک هدف مهم‌تر تحریفی صورت بگیرد، چون در دنیای درام آنچه در غایت خود حکم می‌راند همانا تخیل و ذهنیت نویسنده است. اوست که، چون دانای کل می‌داند ما را باید به چه مقصد و منظوری برساند و دیگر برای‌مان نباید مهم باشد که اصل روایت چیست بلکه زاویه دید و برداشت و منظور نویسنده باید مهم باشد.
کد خبر: ۱۳۸۶۶۵۷
نویسنده رضا آشفته - منتقد

در نمایش «فرزند یک خنیاگرم» شکرخدا گودرزی بنابر آنچه در شاهنامه فردوسی خوانده یا دیگر منابع ادبی، بر آن است که روایت خود را از داستان رستم و شغاد بنویسد و اجرا کند. در این روایت زال بسیار بد دل است و حتی ساز دلارام مادر شغاد را شکسته که فرزندش متوجه خنیاگری مادرش نشود و میلی به موسیقی و آواز نیابد. این‌که شغاد و مادرش در شاهنامه باشند؛ شکی در آن نیست، اما این مواجهه متفاوت با این وضعیت و آدم‌ها، دقیقا همین برداشت و تخیل شکرخدا گودرزی است که یک روایت تازه‌تر را بر ما معلوم می‌سازد که به‌گونه‌ای بتواند تفاوت رستم و شغاد را نه‌تن‌ها در مادرشان که مادر رستم رودابه از طبقه فرادست و دلارام مادر شغاد از طبقه فرودست است؛ بنابراین گودرزی به‌دنبال بیان این تفاوت و فراتر از آن، به‌دنبال بیان تفاوتی مانند موسیقی است که هنوز هم در جامعه ایرانی با اختلاف‌نظر‌هایی متفاوت همراه می‌شود. این همان هدف و منظور نویسنده است که زمان را در می‌نوردد و در بازگشت به گذشته به‌دنبال بیان یک اختلاف‌نظر اجتماعی است. ائتلافی که باید به‌گونه‌ای در جامعه تراز و حل‌و‌فصل شود. این همان فرهنگ و بینش گفت‌وگوست که در دنیای درام دارد پی‌جویی می‌شود.

در بقیه موارد نمایش فرزند یک خنیاگرم، اصل مطلب است، اما باز هم بنابر تخیل نویسنده آورده می‌شود که رستم همچنان خوب است و حضور پررنگ و ذی‌نفوذی در کنار زال پدرش دارد و به‌درستی سوی کابل و برای بازخواست شغاد لشکرکشی می‌کند، اما برادر کهتر با زیرکی رستم را در چاه‌های حفر شده در شکارگاه به دام می‌اندازد و اسباب قتلش را موجب می‌شود و در ادامه خود نیز قربانی زور و تدبیر به‌موقع رستم شده و بیانگر این نکته که خود کرده را تدبیر چیست؟!

شکرخدا گودرزی در زبان اجرا نیز به‌دنبال نوآوری برآمده و به‌دنبال شگرد‌ها و شیوه‌های ایرانی است که در یک بستر دراماتیک و اپیک آنچه باید را نمایان سازد. او به‌دنبال بیان کمینه‌گراست که از کمترین‌ها بیشترین فرآوری تصویری و نمایشی را در صحنه نمایان سازد که ضمن شگفتی‌سازی بتواند اجرای بهتری را تدارک ببیند. این همان هدف والایی است که متن را در چارچوب غیرمنتظره‌ای قرار می‌دهد که مخاطب هم لذت بصری را با درک شهودی همراه گرداند و در نهایت عناصر و نشانگان ایرانی کلیت اجرایش را مستقل و فراتر از نظرگاه‌ها و نگره‌های غربی گرداند و این همان روال درستی است که در برزخ مدرن و فرامدرن تحمیلی می‌شود، پسامدرن ایرانی را در صحنه نمودار ساخت. به هر تقدیر می‌دانیم که هنر ناب در پس ذهن و در ناخودآگاه و بنابر باور‌ها و تصاویر موجود در ناخودآگاه جمعی آفریده می‌شود و هر که در این منظر خود را نمایان سازد، هنری مستقل و دامنه‌دارتری را برای بروز در جامعه‌اش آشکار کرده است. این همان هدف ولایی ا‌ست که حتی تحریف را به امری مثبت و موثر تبدیل خواهد کرد و گودرزی پیروز این میدان است.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها