: دوم آبان 1307 در محله لومبان اصفهان ، در خانه ساده ای که با نور آیات منور و با عطر احادیث معطر بود ، نوزادی چشم به پهنه گیتی گشود که او را سیدمحمد نامیدند.
کد خبر: ۱۳۸۴۶۶

پدرش از روحانیون اصفهان و امام جماعت بود و به کارهای مذهبی مردم می پرداخت و مشکلات آنان را برطرف می ساخت . مادرش نیز زنی پاکدامن و پرهیزکار ، دختر حضرت آیت الله حاج میرمحمد صادق خاتون آبادی بود.
ایشان از مراجع بزرگوار و محققان صاحب نام بود.این مقاله مروری است بر زندگی سیاسی و علمی شهید دکتر بهشتی.




شهید بهشتی تحصیلات خود را تا پایان سال دوم دبیرستان در آن شهر گذراند. در 14 سالگی (1321 ش) تحصیلات دبیرستان را نیمه تمام می گذارد و به یکباره مسیر زندگی اش عوض می شود و شوقی برای حضور در حوزه نور احساس می کند و به جرگه حوزویان درمی آید تا با استفاده از فضای معنوی این پایگاه پاک ، راه سعادت را در پیش گیرد و با مناجات های شبانه خویش در آن محیط روحانی ، بتواند در هوای دوست پر و بالی بزند. از این رو به خاطر علاقه شدیدی که به علوم اسلامی داشت به حوزه علمیه اصفهان وارد شد. دروس علمی را تا اواخر سطوح عالیه در همان حوزه خواند و در این مدت کوتاه با پشتکار فراوان و استعداد درخشانی که داشت دروسی را که باید در مدت 8 سال خوانده شوند ، در مدت 4 سال به پایان رساند و در 18 سالگی (سال 1325) برای تکمیل تحصیلات عالی و به دست آوردن دانستنی های تازه راهی حوزه علمیه قم شد تا در جوار پربرکت حضرت فاطمه معصومه علیهماالسلام و در محضر استادان گرانقدر آن دیار، فیض کسب کند. در مدرسه حجتیه در حجره ای ساده سکنا گزید و به درس و بحث مشغول گشت و با دوستانی چون شهید مطهری (ره) و امام موسی صدر آشنا شد. در مدت 6 ماه بقیه دروس سطح (مکاسب و کفایه) را به پایان رساند و در سال 1326در درس خارج فقه و اصول شرکت کرد. ایشان پس از طی یک سلسله آموزش ها و استفاده از محضر استادان و مراجع ، بویژه حضرت آیت الله خمینی با عده ای از فضلای حوزه ، درس اصول و فقه آیت الله داماد را که مورد علاقه طلاب جوان بود، بنیانگذاری کرد. همچنین همراه دوستان دیگر ازجمله آیت الله شهید مطهری و فقهای دیگر در درس خارج امام خمینی (ره) حاضر شدند.با این که در سال دوم دبیرستان تحصیلاتش را نیمه تمام گذاشته و به سوی حوزه شتافته بود، دوباره تصمیم گرفت همزمان با درسهای حوزوی ، فراگیری دروس ناتمام گذشته را نیز ادامه دهد. با کوشش فراوان و استعداد سرشار خویش آن دو مسیر علمی را با هم ادامه داد و در سال 1327 موفق به اخذ دیپلم ادبی و در همان سال وارد دانشکده منقول و معقول (الهیات و معارف اسلامی کنونی) شد و در رشته فلسفه به تحصیل پرداخت و در سال 1330 موفق به اخذ دانشنامه لیسانس در رشته فلسفه شد. ایشان پس از اخذ لیسانس از تهران به قم مراجعت کرد و در درس خارج فقه و اصول شرکت جست و به موجب علاقه فراوانی که با مباحث فلسفی و عقلی داشت در درس اسفار و شفا علامه طباطبایی حضور یافت و از شاگردان همیشگی آن درس محسوب شد و در شبهای پنجشنبه و جمعه با شهید مطهری و دیگر دوستان جلسه گرم و پرشوری بر پا کردند که نتیجه آن به صورت کتاب ارزشمند «اصول فلسفه و روش رئالیسم» با پاورقی های شهید مطهری تنظیم و منتشر شد. پس از 5 سال تحصیل و تدریس در شهر مقدس قم ، در سال 1335 وارد دانشکده الهیات شد و تا سال 1338 در آن دانشکده مشغول تحصیل در دوره دکتری بود، ولی پس از اتمام تحصیل در آن دانشکده ، به دلیل فعالیت های چشمگیر فرهنگی ، تبلیغی و سیاسی که در داخل و خارج کشور به عهده داشت ، نتوانست رساله دکتری خویش را ارائه کند و این امر به تاخیر افتاد. سرانجام در تاریخ 1 بهمن 1353 رساله دکتری خود را تحت عنوان «مسائل مابعدالطبیعه در قرآن» با راهنمایی استاد شهید مرتضی مطهری ارائه و از آن دفاع کرد و موفق به اخذ دکتری در رشته فلسفه شد.

اقدامات فرهنگی

زمانی که سردمداران وابسته به غرب بر آن بودند که جامعه اسلامی ایران را به یک جامعه مادی غربی تبدیل کنند و با گذشت زمان ، دین را به دست فراموشی سپارند، در چنین فضایی شهید بهشتی تدریس در دبیرستان های قم را آغاز کرد. در سال 1333 دبیرستان دین و دانش قم را تاسیس کرد تا دانش آموز و دانشجوی مکتبی ، دین و دانش را دو مقوله مجزا نداند بلکه این دو را با هم فراگیرد. او این گونه بذر ایمان و انقلاب را در سرزمین افکار نسل جوان می پاشید تا اینان نوید سحری را به گوش جان جامعه برسانند و فجری برای طلوع خورشید صبح سعادت باشند. ازجمله خدمات فرهنگی ارزنده شهید بهشتی ، می توان از ایجاد آموزش زبان و علوم روز برای فضلای حوزه علمیه قم نام برد. در همین رابطه کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان قم را پایه گذاری کرد. شهید بهشتی در سال 1342 مدرسه علمیه حقانی را تاسیس و به کمک جمعی از فضلای حوزه علمیه اقدام به تشکیل گروه تحقیقاتی پیرامون حکومت در اسلام کرد. در همان اوقات از سوی سازمان امنیت (ساواک) به تهران انتقال یافت و در سال 1343 با همکاری دکتر باهنر در بخش برنامه ریزی کتابهای وزارت آموزش و پرورش به تهیه و تدوین کتاب دینی برای مدارس اقدام کرد و از این طریق نگذاشت گرد غربت روی این گوهر گرانبها بنشیند و نسل جوان را با فرهنگ غنی اسلام آشنا ساخت . شهید آیت الله بهشتی علاوه بر تسلط به زبان های آلمانی و انگلیسی بر ادبیات فارسی ، عربی ، منطق ، فلسفه و تفسیر با بهره گیری از درس خارج فقه و اصول مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی (ره) و مرحوم و آیت الله داماد در این دو رشته صاحب نظر شد و اهل نظر ، او را یکی از والاترین اسلام شناسان معاصر می دانند.

مسافرت به آلمان

یک سال بعد یعنی در سال 1344 برای انجام رسالت تبلیغی به آلمان عزیمت کرد تا امامت مسجد و تکمیل ساختمان مسجد و اداره امور مسلمانان فارسی زبان و رسیدگی به دانشجویان مسلمان مقیم آنجا را به عهده گیرد. وی در مسجدی که آیت الله بروجردی برای مسلمانان ساخته بود ، مشغول فعالیت های مذهبی و فرهنگی شد و با تشکیل اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان فارسی زبان «مرکز اسلامی هامبورگ» پایگاهی مهم برای جذب اندیشه ها و هدایت آنان به وجود آورد. علاوه بر آن کنفرانس های آموزشی و آگاهی دهنده ای را که از سال 44 تا 49 در مجامع دانشگاهی و کلیسایی آلمان برگزار کرد ازجمله اصلی ترین فعالیت های اسلامی وی به حساب می آید. البته فعالیت های دکتر بهشتی در مدت 5سال اقامت در آنجا منحصر به موارد یاد شده نبود ، بلکه ایشان با تمام گروهها ارتباط برقرار کرد و دامنه فعالیت هایش را در سطح اروپا گسترش داد.

فعالیت های سیاسی و انقلابی

طی سالهای 1329 تا 1332 در دفاع از حکومت ملی دکتر محمد مصدق همراه روحانیت مبارز از چهره های فعال و کارسازی بود که در به راه انداختن تظاهرات ضدرژیم در اصفهان نقش مهمی داشت. مبارزات آیت الله دکتر بهشتی به دور از هر گونه جنجال و تبلیغات انجام می گرفت . بهشتی تنها مرد علم و بیان و قلم نبود بلکه در میدان مبارزه نیز مردانه جنگید. بویژه از آغاز قیام امام خمینی (ره) در سال 1341 به همکاری با جمعیت های موتلفه اسلامی برخاست و به عضویت شورای روحانیت آن انتخاب شد.

شورای انقلاب

هنگامی که امام در پاریس بودند برای تبادل نظر با ایشان به آنجا رفت و سپس به فرمان امام (ره) به عضویت شورای انقلاب اسلامی ایران برگزیده شد. نقش موثر و رهبری کننده ایشان در آن زمان کاملا محسوس بود. آیت الله بهشتی پس از مدتی به عنوان دبیر شورا انتخاب شد. در آن دوران این شورا نقش قانونگذاری داشت و عهده دار دو وظیفه مهم بود: یکی تصویب قوانین مورد نیاز کشور و دیگری اجرای آن قوانین که این نیز از سوی اعضای شورا یا افرادی که شورا انتخاب می کرد ، انجام می شد. مدتی نیز دکتر بهشتی از طرف شورای انقلاب به دادگستری رفت تا به بازسازی این تشکیلات قضایی بپردازد و قضات انقلابی و متعهد را به کار گیرد. حضور ایشان در این مورد نیز چون گذشته موثر افتاد.

تاسیس حزب جمهوری

در آن روزهای حساس و سرنوشت ساز انقلاب ، در برابر آن همه حزب سیاسی منحرف ، وجود یک تشکل اسلامی پیرو راه امام برای پاسداری از ارزشها ضروری بود. در آن زمان دکتر بهشتی که همواره معتقد به نظم و برنامه ریزی و تشکیلات بود ، با صلاحدید حضرت امام خمینی (ره) در فروردین سال 1358 حزب جمهوری اسلامی را با همفکری و همکاری رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای و دیگر دوستان تاسیس کرد تا پایگاهی برای سازماندهی نیروهای مسلمان و متعهد و معتقد به ولایت فقیه باشد. آیت الله بهشتی تا هنگام شهادت به عنوان دبیرکل حزب جمهوری اسلامی انجام وظیفه می کرد. در آذرماه 1357 ضمن تلاش گسترده ای جهت ایجاد روحانیت مبارز تهران به اتفاق شهید آیت الله استاد مطهری و شهید آیت الله دکتر محمد مفتح و آیات عظام مهدوی کنی و امامی کاشانی کوشید و جمعی دیگر از علمای مبارز در سراسر ایران به عنوان یک هسته اساسی از آن حمایت کردند. و حضرات آیات عظام سید علی خامنه ای (رهبر معظم انقلاب) ، مشکینی ، ربانی املشی ، طبسی و شهید هاشمی نژاد نیز به آن پیوستند. قابل ذکر است که هسته مبارزاتی روحانیت متعهد پس از انقلاب در شکل (حزب جمهوری اسلامی) تبلور یافت.

تدوین قانون اساسی

پس از آن که مجلس خبرگان توسط نمایندگان منتخب مردم ، تشکیل شد دکتر بهشتی نایب رئیس مجلس خبرگان بود و بیشتر جلسات مجلس خبرگان به ریاست ایشان برگزار می شد. این مدیر دلسوز نظام ، به رغم مشغله کاری فراوان ، با تلاش و کوشش فوق العاده و با همفکری و همکاری یاران دلسوز امام و انقلاب ، قانون اساسی جمهوری اسلامی را تدوین کردند که به تایید امام و تصویب امت رسید. قانون اساسی در واقع خونبهای انقلاب اسلامی بود. یکی دیگر از اقدامات ایشان ، روشن کردن جایگاه ولایت فقیه در این نظام مقدس بود. گرچه بعضی از لیبرال ها و ملی گرایان همچون بنی صدر خائن با آن مخالفت می کردند ولی آیت الله بهشتی با دلایل و براهین مستند به مخالفان جواب می داد و سرانجام اصل ولایت فقیه در مجلس تصویب شد.

مسوولیت دیوان عالی کشور

پس از استقرار جمهوری اسلامی ، حضرت امام خمینی (ره) مسوولیت دیوان عالی کشور (بالاترین مقام قضایی کشور) را در اسفند 1358 به دست با کفایت آیت الله بهشتی سپرد تا برای این تشکیلات حیاتی که نقش مهم و تعیین کننده ای در جامعه دارد ، زمینه اجرای قوانین اسلام با درک و درایت والای ایشان فراهم گردد و عدل و قسط در جامعه رواج یابد. ایشان نیز در طول مدت عهده داری این مسوولیت خطیر و شریف منشاء خیر و خدمت شد و امور قضایی کشور را سروسامان داد و آن را انسجام بخشید و با به کارگیری قضات عادل و عالم ، نظام قضایی را دگرگون ساخت . آن همه تلاش بی وقفه او در این قوه فراموش نشدنی است و براستی که او مظهر عدالت علوی بود. شهید آیت الله بهشتی هنگام شهادت علاوه بر رهبریت حزب جمهوری اسلامی و عضویت شورای انقلاب ، رئیس دیوان عالی کشور نیز بود.

شخصیت و ابعاد سیاسی اجتماعی
شهید آیت الله دکتر بهشتی

بینش سیاسی نیرومند او موانع را تشخیص می داد و برای رفع آن اقدامات لازم را به عمل می آورد. آگاهی سیاسی او عظیم و گسترده بود. او انگیزه های محوری و اصلی آن سوی موضعگیری های نفاق آمیز گروهک ها را بسرعت تشخیص می داد و برای خنثی کردن آنها مبادرت می ورزید. در یک کلام می توان گفت ، دکتر بهشتی مرد عمل بود و نه فقط مرد گفتار. سخنران بود اما به مرز سخن بسنده نمی کرد. منطق او استوار و به کنه مسائل آگاه بود و آنها را تحلیل و به طور مستدل راههای حل را به یاران پیشنهاد می کرد. تدبیر و تدبر یکی از ویژگی های دیگر او بود. می دانست که کدام موقع کدام سخن یا اقدام مناسب است و سخن را چگونه باید گفت و کار را با چه عنوانی به انجام رساند که هم وصول به هدف سهل باشد و هم بهانه ای به دست مخالفان داده نشود. شهید بهشتی در به راه انداختن جریان های اصیل اسلامی پیشتاز بود. تا پیروزی انقلاب او در تحقق خواست های امام و خنثی کردن مانورهای سازشگرانه لیبرال ها نقش اصلی را ایفا می کرد. وی خطاب به روشنفکران وابسته و لیبرال ها نهیب می زد که انقلاب اسلامی ما متولیانی این چنین نیاز ندارد. شهید مظلوم نقش مهمی در تاسیس مجلس خبرگان و حفظ اصالت آن داشت . او شدیدا اصرار می ورزید که ملت باید به کسانی رای دهند که سوابق آنها نشان داده باشد که معتقد به اسلام انقلابی اند. در تحقق این هدف او سهم بسزایی در ایجاد ائتلاف سازمان های اصیل اسلامی به منظور معرفی نمایندگان مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی اسلامی بویژه اصول مربوط به ولایت فقیه داشت و سرانجام بهشتی بود که خطرناک ترین آفت انقلاب یعنی خط لیبرالیسم و نفاق را رسوا و پرچمداران آن را مفتضح ساخت.

مصلح اسلام شناس


اندیشه سیاسی و اجتماعی شهید مظلوم بهشتی ناشی از ایدئولوژی اسلامی و نحوه برداشت او از تعالیم اسلام بود.
او را باید یک عالم اسلام شناس و یک مصلح روحانی دانست که به شیوه صد درصد اسلامی بدون دنباله روی از غرب یا التقاط میان اسلام و شیوه های غربی ، طالب اصلاح جامعه بود.
او می اندیشید که اسلام هم دین است و هم دولت ، هم ایدئولوژی است و هم نظام حکومتی بنابراین او عالمی بود ربانی از تبار ابوذر و عمار که آرزو داشت اسلام در همه ابعاد ازجمله بعد سیاسی اش ، مجددا در جامعه اسلامی و جهان پیاده شود و خود واحدی مستقل از گرایش های شرقی و غربی و نیرویی منفرد در قبال دو ابر قدرت و اقمارشان در عرصه جهانی حضور داشته باشد.
پس از قیام شکوهمند روحانیت به رهبری امام خمینی (ره) مبارزات عقیدتی و سیاسی شهید بهشتی به طور رسمی و به صورت سازمان یافته با تکیه بر رهبری امام که بهشتی تربیت یافته مکتب او بود ، در ابعاد گوناگون آغاز شد.
مبارزات عقیدتی وی بر این اساس بود که در مجامع روشنفکران راجع به مسائل اسلامی ، آراء و نظرات نوینی اظهار می کرد که با طرز تفکر قشریون سنتی موافق نبود و لهذا برخی از آنان با وی به نزاع می پرداختند و بیش از همه یاران امام و انقلاب ، او را هدف تیرهای تهمت و افترا قرار می دادند و از سوی دیگر آماج تیرهای سهمگین وابستگان شرق و التقاطیون ماتریالیست و منافقان چندین چهره قرار گرفت که سرانجام در 7 تیر به صورت انفجار عقده ها و احقاد جاهلی درآمد.
شهید بهشتی بسیار خونسرد و بردبار بود. از تهمت ها باکی نداشت و همواره در قبال این بی حرمتی ها مردانه می ایستاد و خم به ابرو نمی آورد.
او گاهی چنان از طرف مخالفان با اتهامات ساختگی در فشار قرار می گرفت که حوزه واکنش در برابر آنها برایش تنگنا می آفرید. بهشتی یک مصلح واقعی بود که با اخلاق خویش و سکوت علی وارش درس وارستگی و تهذیب را القاء می کرد.
او در تاسیس و سامان دادن و هماهنگ کردن و تاکید بر لزوم تشکیلات مجامع اسلامی مهارت شگرفی داشت اما نقش عمده وی جهت دادن و توجیه این مجامع به اسلام راستین انقلابی و هدایت آنها در کانال واقعی و صراط مستقیم و جلوگیری از انحرافات و برداشت های غلط و غربگرایی و شرق زدگی قشر روشنفکر بود.



تهیه :نهاد پرسمان
علیرضا محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها