در دنیای رقابت سرسختانه دنیا برای گرفتن سهم از گردشگری ورزشی ایران فقط یک نظاره‌گر است

«گردشگری ورزشی» واژه‌ای نامفهوم برای مسئولان

دردهای غم‌انگیز یک صنعت پولساز

یکی از اتفاقات خوشایندی که در هفته گردشگری و در یکی از استان‌های کشورمان رخ داد و خبرش چند روز پیش رسانه‌ای شد، اجرای برنامه‌ای با عنوان «یک تور، یک کلاس» در سطح مدارس استان‌های کردستان بود.
کد خبر: ۱۳۸۱۹۹۹
نویسنده فاطمه مرادزاده - ایران

 این برنامه باهدف آشنا کردن دانش‌ ‌آموزان با ظرفیت‌های گردشگری استان و با تمرکز بر آموزش فرهنگ گردشگری طراحی و اجرا شده‌است. شنیدن این خبر در لابه‌لای انبوه اخبار افتتاح پروژه و برنامه‌ریزی و وعده‌های رنگارنگ هفته گردشگری، خبری خوب و امیدوارکننده بود و بیانگر این‌که دست کم در برخی مناطق کشور، یکی از چالش‌های اساسی حوزه گردشگری و موانع توسعه این صنعت، شناسایی و برای رفع آن به صورت پایه‌ای اقدام شده‌است. آموزش یکی از ارکان اساسی توسعه صنعت گردشگری است؛ آموزشی که به گفته کارشناسان این حوزه باید کل خانواده گردشگری از مسئولان در بالاترین رده‌ها تا مردم عادی و جوامع محلی را شامل شود و متاسفانه جایش در کشور ما و صنعت گردشگری ایران بسیار خالی است.

البته مشکل صنعت گردشگری کشور ما فقط آموزش نیست، بلکه این بیمار دردهای بسیاری دارد که تنش را روز به روز رنجورتر کرده و جانش را بی‌رمق‌تر و طبیبی حاذق نیاز است تا ابتدا این دردها را شناسایی و سپس درمان کند.

ایران ما یکی از بهترین کشورهای دنیا و به‌ویژه آسیا برای توسعه صنعت گردشگری است؛ چراکه به لحاظ تنوع و تعدد جاذبه‌های طبیعی، تاریخی، فرهنگی و مذهبی، نامش در میان 10 کشور بالای فهرست کشورهای نمونه گردشگری نشسته و اقلیمی چهارفصل و آب و هوایی مطلوب دارد.

از این ظرفیت عظیم که می‌تواند به تنهایی چرخ‌های اقتصادی کشور را به حرکت دربیاورد و ما را از اقتصاد تک محصولی و وابستگی به نفت نجات دهد، تاکنون استفاده بهینه‌ای نشده که شاید دلیلش ناآگاهی از چالش‌های این حوزه و موانعی باشد که بدون برطرف کردن آنها، برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌های رنگارنگ گردشگری، پیامد چندانی نداشته‌باشد، کمااین‌که تاکنون چنین بوده‌است.

کارشناسان حوزه گردشگری عوامل زیادی از جمله کمبود امکانات رفاهی ـ خدماتی در مسیرهای بین راهی و مقاصد گردشگری، محدودیت ارائه برخی خدمات به دلیل تحریم‌های بانکی و غیربانکی ایران، فقدان طرح جامع گردشگری کشور، حضور غیرفعال در رسانه‌های شنیداری و نوشتاری بین‌المللی، نبود منابع انسانی متخصص در بخش گردشگری کشور، اختصاص ندادن بسته‌ حمایتی از صنعت گردشگری، نبود برنامه‌ریزی مشخص برای حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی گردشگری به منظور معرفی درست و کامل ایران و اصلاح نکردن تصور ذهنی گردشگران برای سفر به ایران را تنها برخی موانع بازدارنده ورود گردشگران خارجی به ایران و توسعه صنعت گردشگری عنوان می‌کنند. در بخش گردشگری داخلی هم که می‌تواند در غیاب گردشگری ورودی (خارجی) نیمه‌جانی به صنعت گردشگری ببخشد، متاسفانه شرایط قابل قبولی نداریم.

شاید دلیل عمده‌اش این باشد که هنوز صنعت گردشگری را به عنوان یک صنعت درآمدزا که می‌تواند به تنهایی اقتصاد ما را از رکود خارج کند، باور نکرده‌ایم. این نبود باور چه در بخش دولتی و چه مردمی مشاهده نمی‌شود، زیرا اگر معتقد و باورمند به این صنعت می‌نگریستیم، دست کم باید آموزش و فرهنگ‌سازی در این زمینه را جدی می‌گرفتیم و نقاط ضعف و قوت آن را شناسایی و روی آنها تمرکز می‌کردیم. باید همان‌طور که موضوع حفاظت از محیط زیست را در سال‌های اخیر به یک مطالبه عمومی و مردمی ضروری و حیاتی تبدیل کرده‌ایم، در مواجهه با صنعت گردشگری هم چنین رویکردی می‌داشتیم. درحالی که این مهم نه دغدغه مسئولان و دولتمردان است و نه مردم.

به این چند مثال ساده توجه کنید؛ ما هنوز در سفرهای داخلی فرهنگ سفر با تور و فوایدی را که برای توسعه و رونق گردشگری دارد، جدی نگرفته‌ایم و در هر تعطیلی میلیون‌ها خودروی شخصی را راهی جاده‌های کشور می‌کنیم که زیرساخت‌های مناسبی هم ندارد. ما هنوز در هر سفر کلی زباله تولید و از خود برجای می‌گذاریم. ما هنوز سفر به مقاصد مشخص و تکراری مثل دریا و جنگل را به سفر به پرشمار جاذبه تاریخی طبیعی کمترشناخته شده ترجیح می‌دهیم و ...

این چالش‌ها که تقریبا در گردشگری سایر کشورهای دنیا حل شده، هنوز گلوی این صنعت را در ایران به سختی می‌فشارد و به نظر می‌آید همچنان چاره‌اندیشی اساسی برای آن نشده‌است.

شاید مهم‌ترین دلیلش این باشد که این صنعت در کشورمان هنوز تکلیف خود را با بخش دولتی و خصوصی تعیین نکرده، طوری که نه در بخش دولتی و حکومتی با نگاه جدی و زیربنایی برای آن برنامه‌ریزی می‌شود و نه بخش خصوصی و مردمی می‌توانند با شرایط حاکم به آن متعهدانه ورود کنند.

محسن اسلامی قرائتی، مدیر موسسه فرهنگی آموزشی مهارت‌های گردشگری صبای سحر معتقد است، اگر در کشور ما به همان اندازه که به جهادسازندگی بها داده شد، به صنعت گردشگری هم بها داده می‌شد، این صنعت هم رشد می‌کرد و اکنون شرایط دیگری داشت؛ درحالی که متاسفانه به عنوان یک صنعت لوکس به گردشگری نگریسته و تصور شد که کار اصولی فقط رفتن به روستاها و حفر چاه و توسعه بی‌رویه کشاورزی است. حال آن‌که امروز بیشتر روستاهای ما با مشکل بی‌آبی و خشکی چاه‌ها و مزارع و باغات مواجه‌اند و بسیاری از آنها خالی از سکنه شده‌اند اما با وجود صنعت گردشگری، همه آنها می‌توانستند مشاغل جدید و درآمدهای خوبی دریافت کرده و روستا و موطن خود را ترک نکنند.

اسلامی اما در گفت‌وگو با جام‌جم ریشه همه مشکلات گردشگری داخلی ما را در دولتی بودن این صنعت می‌داند که به رکن اصلی گردشگری یعنی آموزش، وقعی ننهاده و نمی‌نهد.

او دخالت بیش از اندازه دولت، تغییر مداوم قوانین و مسئولان مرتبط، وجود مسئولان و کارشناسان غیرمتخصص و زیرساخت‌های نامناسب در حوزه حمل و نقل و اقامتگاه و ... را از موانع دیگر رشد گردشگری ( داخلی و خارجی) عنوان کرده و می‌گوید: یکی از انگیزه‌های توسعه گردشگری داخلی توزیع ثروت و توسعه اقتصاد محلی است که با آموزش سفر گروهی درست و فرهنگ‌سازی امکان‌پذیر می‌شود؛ به عبارتی وقتی شما یک اتوبوس مسافر به منطقه گردشگری تنگه واشی می‌برید، آماده‌سازی خورد و خوراک این گروه، محل اقامت، هزینه حمل و نقل و سوغاتی که خریداری می‌شود، همه و همه با صرف هزینه‌هایی از سوی مسافران همراه است که نفعش به جامعه محلی و روستاها می‌رسد. اما همین مسافران باید درعین صرف هزینه، مراعات فرهنگ جامعه محلی را هم بکنند تا با غضب آنها و تابلو «ورود گردشگر ممنوع» مواجه نشوند. و خب همه اینها آموزش می‌خواهد که کار بخش دولتی است. به همین دلیل می‌گوییم مشکل اصلی ما خود بخش دولتی است؛ زیرا آنجا که باید دخالت اصولی و اساسی داشته‌باشد، جایش خالی است، در جایی که باید بستر و زیرساخت‌های حمل و نقل و ...را فراهم کند، جایش خالی است اما جایی که باید عقب کشیده و صحنه را به بخش خصوصی واگذار کند، با قوانین دست و پاگیر و دخالت‌های بی‌مورد، چوب لای چرخ این صنعت می‌گذارد.

این فعال حوزه کارشناسی ادامه می‌دهد سال‌ها کار در این حوزه و پست‌های مدیریتی در بخش‌های مختلف او و دیگر کارشناسان را به این علم رسانده که گردشگری ما به دلیل وجود جامعه سنتی و مذهبی نمی‌تواند مانند گردشگری آزاد در سایر نقاط دنیا باشد اما می‌تواند پذیرای بخش زیادی از علاقه‌مندان به فرهنگ و تاریخ باشد که عمدتا میانسال هم هستند و برای حضور در ایران به شرایط راحت اقامت و تردد و هزینه‌های معمول نیاز دارند. یا گردشگرانی که برای بخش درمان و سلامت وارد ایران می‌شوند و شمارشان هم کم نیست یا گردشگرانی که علاقه‌مند استفاده از جاذبه‌های درمانی مثل هزاران چشمه آب‌معدنی در ایران هستند و می‌توان با آماده‌سازی زیرساخت‌ها نه تنها این بخش بزرگ از گردشگران خارجی را جذب کرد، بلکه مردم خودمان را هم به استفاده از این جاذبه‌ها و سرمایه‌گذاری در آنها ترغیب کرد.

اسلامی وظیفه وزارتخانه میراث فرهنگی و گردشگری را بسیار سنگین و حیاتی می‌داند و می‌گوید: صنعت گردشگری به طور مستقیم و غیرمستقیم با 125 دستگاه و نهاد از جمله وزارتخانه‌های کشور، خارجه، راه و شهرسازی و ... مرتبط است، و در چنین شرایطی وزیر وزارتخانه گردشگری باید همچون رهبر یک ارکستر، فردی دانا، متخصص، پرنفوذ و قدرتمند باشد تا بتواند با همه این نهادها ارتباط خوبی برقرار کند و همه را به تحرک و همکاری وادارد؛ حال آن‌که این هماهنگی و همکاری بین گروهی هیچ‌گاه در صنعت گردشگری ما نبوده و ایجاد نشده‌است.

خلاصه این‌که اگر بخواهیم به فهرست این کمبودها و موانع نگاهی بیندازیم، بلندبالا و متنوع است و غم‌انگیز. گرچه در سال‌های اخیر گام‌های مهمی در جهت رفع برخی آنها برداشته شده اما همچنان بسیاری از آنها به قوت خود باقی است و شاید نتوان به این زودی امیدوار به برطرف شدن آنها بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها