تاریخ معاصر کشورمان، بهخصوص دوران انقلاب و گذار از روزگار پهلوی به عصر جمهوری اسلامی، پرفراز و نشیب و پیچیده است. در سالهای اخیر به همت مستندسازان جوان، مستندهای متنوعی درباره این دوران ساخته شده است؛ مانند در برابر طوفان، ارثیه پدری، هویدا، اشرف، رزمآرا و... که مورد استقبال مخاطبان هم قرار گرفتهاند. مستندهایی آرشیوی که با تحقیقات گسترده و تصاویر بکر آرشیوی موجود، سر و شکل جذابی یافته است. جالب اینجاست که شبکههای معاند نیز تلاش کرده و میکردند که آنها نیز با ساخت مستندهایی از دوران انقلاب، روایت و قرائت خود را به مخاطبان قالب کنند.
در نتیجه فضای مستند انقلاب به نبردگاهی از مستندهای کنشی و واکنشی تبدیل شده است. در مقابل فضای مستند که فضای پویا و فعالی است متاسفانه حوزه ساخت آثار نمایشی در حوزه انقلاب چندان پویا نیست. برخی آثار مانند معمای شاه و نفوذ ساخته شده، اما جریانی مستمر و جامع جهت اقناع دراماتیک مخاطب شکل نگرفته است. سریال «راز ناتمام» میتواند گامی خوب در این مسیر باشد، اما لازمه تاثیرگذاری بیشتر آن، استمرار این جریان است والا این اثر هم مانند کارهای قبلی در حد یک اتفاق متوقف خواهد ماند.
قطعا در مسیر این دست سریالها، دستاندازها و انتقادهایی مانند نحوه روایت، چگونگی تحقیقات، پرداخت شخصیتها و گریم و فضاسازی وجود داشت و راهی پرسنگلاخ پیشرو است که اگر چنین نبود، ساخت اینگونه آثار، آسان مینمود و کارهای فراوانی ساخته میشد. سازندگان راه ناتمام و سریالهایی از دست میبایست پیه چنین انتقادها و مشکلاتی را به تن مالیده باشند که پا در این راه سخت گذاشتهاند و نباید پا پس بکشند و طبعا سازمان صداوسیما بهعنوان پشتیبان اصلی آثار انقلابی بدون فاصله، پشت سر آنها ایستاده است تا این جریان ادامه یابد.
نکته حائزاهمیت دیگر پرداخت به شخصیتهای ملی توسط استانهایی است که زادگاه آنها بوده است چنانچه قبلا هم زندگی شهید شهریاری توسط مرکز زنجان و بانوی سردار توسط مرکز چهارمحال و بختیاری ساخته شده است. ساخت این سریالها برکات فراوانی مانند فعال شدن پتانسیلهای دروناستانی مانند استانداری و... دارد و آن اثر تبدیل به محل اتحاد نهادهای بومی برای رسیدن به یک هدف میشود، اما آنچه نباید از نظر دور داشت کیفیت این دست کارهاست. به هرحال هر مرکز به فراخور امکانات و بودجهای که دارد گام در راه ساخت سریال میگذارد که قطعا از امکانات متمرکز در تهران یا مراکز متمولتر، کمتر است. این کمبودها گاه در ساخت سریالهایی که قرار است درباره شخصیتی ملی باشد به نقطهضعف بدل میشود و لازم است برای ساخت آن به نحو احسن، تمام ظرفیتها را در کل کشور فعال کرد، چون برخی شخصیتهای ما، ابعادی حتی فراملی دارند و نیاز است تمام پتانسیلها فعال شوند مثلا برای زندگی شهید باکری، سیما فیلم به میدان آمد یا قطعا برای ساخت زندگی شهید سلیمانی نه تنها استان کرمان که کل کشور باید پای کار بیاید. نهایتا اینکه ساخت راز ناتمام در مرکز کرمان را باید ارج نهاد و باید آن را یکی از نقاط طلایی برای استمرار ساخت اینگونه آثار با مدیریت کلان سازمان صداوسیما و هماهنگ بین معاونت مختلف این سازمان مانند استانها و سیما دانست.