به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از مشرق، ماجرای دروغ پراکنی صفحه منتسب به جنبش Me_too ایرانی با انتقادات گسترده فعالان مجازی روبرو شده و مثل شبه افشاگریهای «امین فردین» به لحاظ حقوقی و قضایی در ترورشخصیتها با چالشهای جدی روبرو شده است.
احمدرضا دانش مدیر سابق پردیس رازی و سینما فرهنگ در پلتفرمهای مختلفی مثل کلابهاوس و اینستاگرام، با برجسته شدن فعالیتهای این صفحه درباره اهداف سیستماتیک صفحه ایرانی «میتو» بارها اظهارنظر کرده است. دانش در گفتگو با مشرق درباره این صفحه گفت: وقتی که فرد یا افرادی درباره تجربه آزار جنسی افشاگری میکند باید هویتش مشخص باشد. این صفحه در خارج از کشور اداره میشود و هویت اشخاصی که این افشاگریها را برای این صفحه ارسال میکند، مشخص نیست، اگر دروغ گفته باشد، صحت آن چگونه مشخص میشود؟ من هم میتوانم به خارج از کشور بروم و درباره شقایق نوروزی گرداننده این صفحه افشاگری کنم. اما وقتی افشاگریهای هر فردی راستیآزمایی نشده باشد نمیتوان آنرا باور کرد.
این کارشناس سینما با اشاره به جدا شدن مسیر این صفحه از جنبش ۸۰۰ زن گفت: زنانی که داخل ایران هستند، هویت آنان کاملا مشخص است، اگر بروند شکایت کنند قطعا رسیدگی خواهد شد، نمونه شاخص آن مورد کیوان اماموری است که به شکایات رسیدگی و حکم صادر شد. اما اینکه تحت لوای افشاگری از هر کسی اسم میبرند و اثبات هم نمیکنند نشان میدهد شقایق نوروزی دست به نوعی انتقامجویی روانپریشانه با هدف بردن آبروی در قالب یک پروژه تعریف شده زده است. در مرحله نخست اجرای این پروژه برای دیده شدن بیشتر به سینماگران ایرانی حمله کردهاند و البته این پروژه بسیار خوبی با قصد کوچاندن هنرمندان از ایران است. با توجه به ذهنیت ساخته شده درباره فساد در سینمای ایران، این حوزه را به زودی به فضای سیاسی داخل ایران تعمیم میدهند، چون در همین پروژه تلاش میکنند نشان دهند سینما، تئاتر و تلویزیون ایران بخشی از نظام سیاسی هستند.
اگر دقت کرده باشید درباره برخی اطرافیان چهرههای سیاسی هجونامههای مضحکی را منتشر کردهاند و هدف به نظرم این است با مظلوم نمایی با ژست کمککردن به زنان بیدفاع فعالیتشان را ادامه دهند، مردم آنان را باور کنند و مخاطب داشته باشند. واقعا اگر راست میگویند که مورد آزار قرار گرفتهاند چرا شکایت نمیکنند، مسیر قضائی برایشان کاملا هموار است و هر کسی که دست به چنین کارهایی زده را میتوانند به دادگاه بکشانند.
پروژه «شقایق نوروزی» گرداننده صفحه «میتو» ایرانی سیاسی و خطرناک استدانش در ادامه با بررسی مصداقی روایتهای منتشر شده گفت: داستانهایی که منتشر میکنند خنده دار است. مثلا دربرخی از این روایتها آزاردیده وارد محیط آزار گرشده و با فشردن یک دگمه توسط آزارگر آنتن موبایل آزاردیده قطع شده است، مگر وارد یک نهاد امنیتی شدهاند که با فشردن یک دگمه چگونه آنتن موبایل قطع میشود؟ اغلب سینماگران یک دفتری برای خودشان دارند. اینهمه افراد مختلف به دفاتر آنان رفت و آمد کنند. دفترشان همه مشخص است و افراد فراوانی میتوانند رفت و آمد کنند. یک نفری به این دفاتر مراجعه و مشخصات دفتر را ثبت کند میتواند برای مردم افسانهسرایی کند. در اغلب روایتها مشخصات کامل دفتر را ذکر میکنند تا افرادی که وارد آن دفتر شدند ماجرای انتشار یافته را باور کنند. شقایق نوروزی سلسلسه روایتهای صحتسنجی نشدهای را منتشر کند و این موضوع بشدت خطرناک است. قطعا از این پروژه او مقاصد سیاسی خاصی را دنبال میکند و ممکن است درباره هر شخصیت حقیقی یا حقوقی چنین روایتهایی را منتشر کند.
این روزنامه نگار و کارشناس سینما اشاره کرد: این صفحه امکان دارد بر اساس شناسایی ظاهری و محیطی هر وزارتخانهای یک روایت درباره کارکنان آن وزارتخانه منتشر کند و به همین ترتیب بر شمار راویان و روایتهای تصدیقنشده افزوده میشود. مثلا در یکی از روایتها آزاردیده خیالی نوشته من میروم فردا برمیگردم، آزارگر خیالی هم گفته چقدر خوب برود فردا برگرد. واقعا فرد متجاوز و آزارگر اینگونه عمل میکند ومیشود از چنگالش گریخت؟
سردبیر سابق سایت سینماپرس با اشاره به عدم انطباق روایتها اشاره میکند که این تخریب از خارج هدایت میشود و با اشاره به مصاحبه فائقه آتشین گفت: او در مصاحبهای به ازدواجهای متعددش اشاره میکند و شوهران سابقش را با شیوههای مختلفی توصیف میکند. مسعود کیمیایی هم اکنون داخل کشور است، اما گوگوش او را تخریب میکند. این کدها را وقتی کنار هم میگذاریم متوجه میشویم بخشی از این پروژه متوجه سینمای ایران و فرهنگ در داخل ایران است و در مرحله بعد سراغ حوزههای دیگر هم خواهد رفت تا افرادی که در این کشور زندگی میکنند را مورد دار جلوه دهند و بعد سوژههای خودشان را به نظام سیاسی متصل کنند و بگویند که این چهرههای آزارگر و متجاوز برآمده از نظام سیاسی هستند و گرنه هیچکدام از این داستانهایی که منتشر میشود قابل اثبات نیست. نثر اغلب این روایتها شبیه یکدیگر است و کاملا یک نفر همه اینها را مینویسد و این یک نفر هم ممکن است داخل کشور باشد و اغلب این روایتها شبیه یکدیگر هستند. کسی اگر دقت داشته باشد و مطالعه داشته باشد میتواند گوش دهد متوجه میشود که این روایت منطقی نیست و از نظر عقلی هم قابل پذیرش نیست.
دانش ضمن اشاره به اتفاقاتی که اخیرا برای پرویز پرستویی در آمریکا افتاد گفت: حتی اتفاقی هم که برای ایشان افتاد بخشی از این پازل است. در واقع پروژه مهم این است هر سینماگری داخل ایران زندگی میکند، هدف قرار گیرد و این پروژه مشمول تمام رویکردها و جناحهای سیاسی خواهد بود و تفاوتی هم قائل نخواهند بود. تمامی رسانههای فارسی زبان سیاسی هم از این پروژه حمایت میکنند، چون با تحت فشار قرار دادن این افراد زمینه مهاجرت آنان را فراهم میکند. رسانههای داخلی و جریان اصلی هم نباید به تکمیل کننده این پازل تبدیل شود و برخوردهای تندی هم که با هنرمندان میکنیم عملا انتظاری است که آنان از ما دارند و نباید در این شرایط در زمین دشمن بازی کنیم.