ایران در بخش آخر مذاکرات، درخواست شفافسازی درخصوص برخی نکات را داشته است که در برجام هم وجود داشت؛ ما به آنها زمین مینگذاریشده یا اصطلاحا دستگیرههای لقی که کوهنوردی خود را از آنها آویزان میکند قبل از اینکه آن را امتحان کند، میگوییم. این عبارات، مبهم و کلی است و قطعا آمریکا از این موارد استفاده میکند که تعهدات خود را انجام ندهد و تفسیر مد نظر خود را داشته باشد.
بنابراین برای پرهیز از تجربه برجام، ایران درخواست شفافسازی در این موارد دارد و غرب دو قول شفاهی داده و ایران نیز درصدد مکتوبشدن این موارد است، چرا که در برجام نیز تجربه تلخ قولهای شفاهی جان کری را داشتیم و هیچکدام عملی نشد؛ لذا آمریکایی که به قولهای کتبی آن هم اعتباری نیست، مشخص است که در آینده قولهای شفاهی آنها نیز عملیاتی نخواهد شد. بنابراین ایران برای انتفاع اقتصادی موثر مصر است که حتما موارد مکتوب شود.
نکته بعدی باقیماندن یکی از موارد مربوط به تضامین است که این هم باعث پایداری هرگونه توافقی خواهد شد. آمریکا با بیمسئولیتی و بیقانونی و قانونشکنی از برجام خارج شد و اکنون هیچ فرد عاقلی نمیپذیرد که بدون گرفتن تضمین لازم با این کشور دوباره وارد همان توافق شود، لذا آمریکا باید به ایران تضامین لازم را بدهد و در واقع جمهوری اسلامی مطمئن باشد که در ادامه از انتفاع موثر و پایدار اقتصادی بهرهمند خواهد شد.
بنابراین ما در ایستگاه آخر چانهزنی، معطوف به مسائلی بحث میکنیم که قبلا در مورد آنها تجربه داشته و گزیده شدهایم و این جزو رفتار آمریکاییهاست، همانطور که دبهکردن هم جزو رفتارهای آمریکاست و آن را نوعی مهارت مذاکراتی میدانند. از این رو راه باید بر هر گونه تفسیر غیرشفاف در آینده بسته شود تا اگر توافقی حاصل شد دوباره این اتفاق تکرار نشود.
از این رو شاید این آخرین مرحله از جنگ ارادهها باشد و باید ببینیم پاسخ آمریکاییها چیست. هرچند آنها به سادگی امتیاز نمیدهند اما روند یکسال گذشته به ما آموخته است هرگاه مقاومت کردیم و دیپلماسی مقاومت فعال و بهویژه نمایش اقتدار را در پیشگرفتیم و پاسخ تهدیدات را با تهدیدات و هزینه را با هزینه دادهایم، موثر واقع شده و طرف آمریکایی مجبور به دادن امتیاز شده است. بهویژه در زمان کنونی که در حال نزدیک شدن به فصل سرما و افزایش قیمت انرژی هستیم و این امر منجر به فشار روزافزونی بر طرف آمریکایی و اروپایی خواهد بود و قدرت چانهزنی آنها کمتر و اهرم فشار ما روی آنها بهواسطه افزایش قیمت نفت بیشتر خواهد شد. بنابراین اقدام منطقی از سوی آمریکا این خواهد بود که نظر ایران و جامعه جهانی را جلب کند و نشان دهد مانند گذشته همچنان درپی فریبکاری و دروغگویی نیست.
گرچه که پرواضح است آمریکا به دنبال چه اهدافی است اما آنها چون خود را استثنا و کشور ابرقدرت میدانند و در دهههای گذشته به این وضعیت عادت کردند و خلقوخوی نخوت و استکباری دارند، این رویکرد، رفتار منطقی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد و آنچه را باید انجام دهند به تاخیر میاندازند. بنابراین باید صبر کرد و دید طرف آمریکایی نتیجتا چه پاسخی خواهد داد و به کدام مسیر وارد میشود.