چه خبر بود؟
انتهای خیابان الوند همانجایی است که در دوران کودکی نقاشیهایمان را ارسال میکردیم. وقتی وارد ساختمان شبکه دو میشوم و از پلهها پایین میروم، صدای شادی کودکان به گوش میرسد. کمیجلوتر مادرهایی را میبینم که در مقابل استودیو پشت درهای بسته با شوق به انتظار ایستادهاند. داخل استودیو عوامل مشغول ضبط هستند. سه تصویربردار و یک منشی صحنه ایستادهاند و خانم کارگردان کمیعقبتر در حال کارگردانی است. مجری و کودکان رو به دوربینها در حال انجام بازی و ترانهخوانی هستند.
موسیقی به صورت زنده توسط کیبوردزن نواخته میشود و نواهای کودکانه براساس صحبتهای مجری و اتفاقات صحنه تغییر میکند . در صحنه عروسکی به نام زاغک وجود دارد که با کودکان صحبت میکند که این مکالمه خنده و شوق کودکان را درپی دارد و اما در پشت صحنه، دختری حدودا سی و چند ساله نشسته است که صدای کودکانهاش اصلا به سن و سالش نمیخورد. در همین گیر و دار یکی از بچهها که ظاهرا دلش برای مادرش تنگ شده از صحنه خارج شده و سراغ مادرش میرود. کارگردان کات میدهد.ضبط این قسمت از برنامه که به پایان میرسد، گیتی خامنه وارد استودیو میشود.
صدای خنده مادرها برای گرفتن عکس سلفی با گیتی خامنه به گوش میرسد. گیتی خامنه با همان لحن گیرا و چهره مهربان و دوستداشتنیاش در مقابل دوربینها حاضر میشود و قصه را طوری روایت میکند که من سن و سال خودم را فراموش کرده، غرق در قصه و خاطرات ناب کودکی دهه 60 میشوم.ضبط قصهها که به پایان میرسد، مجری دیگری در فاصله دورتر از دوربین ایستاده و بچهها پشت به او و رو به دوربین جملات و نرمشها را تکرار میکنند. مضمون ترانه درباره اعضای بدن است که با نرمش و ورزش همراه میشود. دختربچهها و پسربچههای بازیگوش وسط اجرا هوس میکنند که چهره مجری را ببینند برای همین سرشان را بر میگردانند و پشت به دوربین میشوند. کارگردان برای حل این مشکل کنار دوربین میایستد و حرکات مجری را تکرار میکند تا حواس بچهها پرت نشود. در روزیکه برای نگارش گزارش پشت صحنه به استودیو رفتیم، قرار بود پلانهای چند قسمت از برنامه ضبط شود. بچههایی که ضبط یک قسمت را به پایان رسانده بودند در صفهای منظم از استودیو خارج میشدند و جای آنها را بچههای جدید میگرفتند.
داستان دو سال همراهی با عشق
گیتی خامنه، که سر برنامه فرصت نشد با او گفتوگو کنیم، قول داد بعدا از حسوحالش بابت حضور در این برنامه بگوید. او صحبتهایش را در قالب یادداشتی که در ادامه آن را میخوانید مطرح کرد: از زمانی که کارکردن با کودک را آغاز کردم، هروقت نظارهگر عادت رایج نامطلوبی در وطنم هستم، ناخواسته خودم را شماتت میکنم. نهتنها به این دلیل که پلی میان من و مخاطبانم وجود داشت از جنس عشق و باور و اعتماد، بلکه به این دلیل که من هم یک انسانم و هر انسانی در جایگاه خود اگر وظیفهاش را درست انجام دهد به گذاشتن جای پای کوچک و محوی در مسیر کوتاه زندگی حداقل روی تعداد معدودی از همنوعانش امیدوار است. کودکان، آسیبپذیرترین قشری هستند که میتوان بهترین و بدترینها را بر لوح سفید ضمیرشان نقش زد؛ خدای بزرگ چه مسئولیت عظیمی بر عهده همه کسانی گذاشته که با کودکان مرتبط هستند؛ این فرشتههای زمینی با بالهای بزرگ که عملکرد خوب یا بد ما میتواند به پرواز آنها منجر شود یا به کوچکتر شدن بالهای معصومیت و سقوطشان در هولناکترین و عمیقترین ورطههای هستی.
اینها را نوشتم که بگویم چرا با برنامه دست کی بالا کار میکنم و چرا از همکاری با این برنامه شادمانم؛ همکاری با گروهی که دغدغه آموزش درست به کودک را دارند اما در این زمینه داعیهای بزرگتر از میزان توانشان ندارند. گروهی که علاقهمندی به شادمانی و سلامت روانی کودکان وطن را بر کسب هر مزیت و امکان و اعتباری برتری میدهند. گروه همدلی که از نظرات همه اعضا بهره میگیرند و آرزو میکنند در حد امکان اشتباهات رایج آموزشی والدین و اولیای تربیتی را تصحیح کنند. یک برنامه که بچهها را با شاعران و ادیبان و آثار فاخر ادبی گذشتگان به زبان ساده آشنا میکند. همکارانی که با بهرهگیری از امکانات و زبانی ساده پدرها و مادرها و کودکان را دور هم در یک فضای سالم تفریحی و آموزشی دور هم جمع میکنند و با تهیه برنامهای به صداقت و یکرنگی کودکان بیهیچ ادعای روشنفکرانه یا متعصبانه آنها را شاد میکنند… . اینها بخشی از دلایلی است که بیشتر از دو سال است من را به همکاری با این برنامه ترغیب و تشویق میکند. با شمردن همین دلیلهای ساده با همان زبان ساده کودکانه که باعث دوستی من و تو شد، شمای پدر و مادر و کودکانتان را به تماشای این برنامه دعوت میکنم؛ برنامهای که مثل قصهگویش هیچ ادعایی ندارد اما دنیا دنیا آرزو برای خوشبخت زیستن دخترها و پسرهای این وطن دارد.
لزوم زندگی با عروسکها
سمیرا حاجفتحعلی، یکی از مجریان این برنامه است و اعتقاد دارد دست کی بالا از معدود برنامههایی است که به کودک و جهان کودکان احترام کامل میگذارد و این ویژگی خاص برنامه است. اجرا بهصورت تعاملی با عروسکها و شخصیتهای دیگر هم موضوعی بود که این مجری دربارهاش گفت: عشق به کار و داشتن هدف همیشه انگیزه قوی برای مرتفعکردن مشکلات و تحمل سختیهاست. تعامل با عروسکگردان و صداپیشه و بازیگران حرفهای درحالیکه مهمترین و شاید دشوارترین بخش کار ماست، درعینحال وقتی به سطحی از تعامل برسید که در جهان عروسکها زندگی کنید بسیار لذتبخش است. به محض اینکه خودت جهانی را که میسازی باور کنی، تماشاگران برنامه هم این جهان را میپذیرند و هیچ لذتی بالاتر از باورپذیری در کار کودک نیست. او در پاسخ به اینکه برای آنکه بچهها جنس اجرای او را باور کنند، چه اقدامی کرده؟ گفت: من همیشه تلاش کردهام با تماشاگر صادق باشم. کودکان، جهان بسیار خاص با حساسیتهای بالایی دارند. اگر ما را باور کنند به جهان خود راه میدهند و ما جزئی از جهان آنها میشویم و اگر از طرف ما صداقتی حس نکنند تحت هیچ شرایطی پذیرای ما نخواهند شد و ارتباطی شکل نمیگیرد. برای همین من با کمک کارگردان و تهیهکننده و اتاق فکر برنامه تلاش کردیم الگویی در راستای مقتضیات برنامه و با تکیه بر ویژگیهای شخصی بنده بسازیم که امیدوارم کودکان مخاطب برنامه پذیرای آن باشند.
به خواست مخاطب خردسال احترام گذاشتیم
سید محسن مناجاتی، تهیهکننده دست کی بالا ید طولایی در ساخت برنامههای مختلف دارد و «رنگینکمان» یکی از معروفترین برنامههایی است که او سالهای سال آن را روی آنتن برد. در ادامه گفتوگویی با او داشتیم و از تولد دست کی بالا گفتیم و شنیدیم.
شما برنامههای پرخاطره زیادی را روی آنتن بردید، آیا قرار است دست کی بالا هم مثل رنگینکمان برنامه شاخص شبکه دو در حوزه کودک شود؟
با توجه به ساختار برنامه و چیدمان آیتمها، حضور هنرمندان، شخصیتهای مورد علاقه مخاطب کودک و خانواده و ظرفیت بسیار بالای آنتن شبکه در کنار درک و فهم مدیران شبکه دو و صداقت، سلامت و پشتکار همکاران حقیر به یقین برنامه دست کی بالا ظرفیت برجسته شدن را دارد. ضمن اینکه در حال حاضر نیز به حد و اندازه خود دیده شده است. نقطهقوت دست کی بالا این است که برنامه برای کودک ساخته میشود به خواست مخاطب خردسال احترام گذاشتیم و برای دیده شدن خط فکری کودکان را با کلمات و نگاه بزرگسال آمیخته نکردیم و عروسکها و شخصیتهای ما در این برنامه فقط مخاطب خردسال را هدف قرار دادند.
در دست کی بالا هم قصه میشنویم و هم بازی و گفتوگو با بچهها و نمایش میبینیم، چقدر سعی کردید تا نگاه جامعی در هر بخش داشته باشید؟
حوصله مخاطب خردسال از نکاتی است که باید به آن توجه کنیم چرا که در حوصله آنها نیست که برنامهای با ریتم کند و ثابت تولید شود و بینندهاش باشند. لاجرم تنوع آیتم، شادی، نشاط و بازی و جنبوجوش در برنامه نیاز مخاطب این گروه است. در طول این روند آیتمهایی همچون قصه پرمحتوا به همراه بازی و آموزش ما را برای رسیدن به هدف یاری میدهد.
الگوبرداری از تولیدات خارجی چطور؟ چقدر از آنها کمک گرفتید؟
فرهنگ ما با تولیدات خارجی قابل درک و همخوانی نیست ولی الگوبرداری در ساختار و مباحث فنی با ما یار بوده و هست، جریانی که ما هم از آن بهره بردهایم.
از انتخاب خانم خامنه هم بگویید، انتخابی که خیلیها را با دیدنش به دهه 60 میبرد. این اتفاق ریسک نبود؟
خانم خامنه نوستالژی والدین بچهها هستند و از آنجا که مخاطب اصلی برنامه خردسال در کنار بچهها همراه و والدین آنها هستند، حضور ایشان به مخاطب کمک میکند که با ما همراه شود. نکته دیگر اینکه خانم خامنه همچنان کودک درونشان بیدار است و ارتباط بسیار خوبی با بچهها بر قرار کرده و این از محسنات حضور ایشان در برنامه است.
در مورد استفاده از عروسکهای متحرک هم بگویید اتفاقی که در این شلوغی محتوا برای بچهها پرداختن به آن کار سختی است، این مرحله را چطور پشت سر گذاشتید؟
عروسکها در برنامه، معمولا زبان گویای بچهها هستند و ساخت و اجرای آن باید بهطوری باشد که برای مخاطب همذاتپنداری با آن عروسک اتفاق بیفتد. استفاده از عروسک متحرک باعث میشود عروسک تحرک بیشتری داشته باشد و محدود به یک فضا نباشد. این جریان بهخصوص در برنامه دست کی بالا که جنبوجوش آن بیش از اندازه است، به فضای کار بیشتر میخورد.
بعد از همه این سالها و تجربهها هنوز اتفاقی هست که در حوزه برنامهسازی برای بچهها آرزویش را داشته باشید؟
بهروز بودن برنامه نیاز مخاطب در هر دوره را میطلبد که این موضوع کار را برای برنامهسازان حوزه کودک سخت میکند. من هم امیدوارم تکنولوژی روز دنیا برای ساخت برنامههای کودک بهخصوص برنامههای عروسکی فراهم شود.
اگر بخواهید یک سؤال از خودتان بپرسید و به آن پاسخ دهید، آن سؤال و جواب چیست؟
سؤال این است که چرا بین این همه تنوع در برنامهسازی و تجربه در ساخت همه ساختارهای برنامهسازی سختترین را انتخاب کردید؟ و پاسخ اینکه علاقه به کودک و حس خوب با بچهها بودن و تاثیرگذاری بیش از اندازه برنامههای کودک در تربیت و پیش رفت جامعه آینده انگیزهای بود که باعث شد سراغ این فضا بروم.
کارگردانی کار کودک با کمترین ابزار گفتاری
زهرا حقجویی، کارگردان هنری و سرپرست نویسندگان دست کی بالا در گوشه دیگری از استودیو مشغول هماهنگ کردن بچهها برای ادامه ضبط برنامه بود. فرصتی پیش آمد تا با او گفتوگویی داشته باشیم.
هدایت هنری برنامهای مثل دست کی بالا که پر از بخشهای مختلف است، کار سادهای نیست. این اتفاق را چطور و با چه نگاهی پیش میبرید؟
برنامه دست کی بالا در آیتمهای متنوع در هر برنامه یک پیام واحد را براى بچهها دنبال مىکند طراحى این آیتمها به گونهاى انجام مى شود که در هر کدام بخشی از موضوع براى خردسال دنبال شود گویى قطعههاى پازلى کنار هم چیده مىشود تا در نهایت تصویرى واحد در نهاد خردسال شکل گیرد.
میتوان گفت تعریف کارگردانی هنری در کار کودک پیچیدگیهای منحصر به فردی دارد، از این پیچیدگی و حساسیتهایی که در چنین فضایی وجود دارد بگویید.
کارگردان هنرى برنامههاى خردسال و کودک کمترین ابزارهاى گفتارى تصویرى و صوتى را در اختیار دارد.مثلا در متن، دایره لغات شما محدود است. شما اجازه ندارید به هر قیمتى کمدى بسازید و اجازه ندارید پیچیده سخن بگویید. در دکور و گرافیک باید رنگها را با احتیاط انتخاب کنید. خطوط شکسته و تیز نمیتواند انتخاب شما باشد موسیقی شما باید تکخطی و با سازبندى محدود باشد و کارگردان هنرى برنامههای خردسال موظف است غیر از نگاه برنامهسازى خلاق، از مرزهاى مجاز گروه سنى در همه بخشها و همه المانهاى رسانهاى مراقبت کند و این چالش کارگردانهاى برنامه کودک است.
چطور به ایدههای کافی برای این هدایت هنری میرسید؟
تجربه 23 ساله در برنامهسازى، مطالعه مدام روانشناسى کودک و مشاهده مداوم شبکههاى موفق کودک و خردسال جهان و استفاده از ایده و همکاران در اتاق فکر برنامه.
خودتان کدام بخش از برنامه را دوست دارید و هر بار با جان و دل تماشایش میکنید؟
تمامى آیتمها براى من جذاب هستند. من هم مثل بچهها تماشاچى برنامه خودم هستم.
زاغک حاضر جوابی یک کودک واقعی را دارد
نازنین حقیری در برنامه «دست کی بالا» صداپیشگی زاغک، یک جوجه کلاغ شیطون و بازیگوش را به عهده دارد. با این هنرمند گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
او در پاسخ به اینکه چه ویژگی از زاغک را دوست داشته و با آن ارتباط برقرار کردهاست، بیان کرد: کودک بودن زاغک، مهمترین ویژگی اوست. برنامه دست کی بالا در حال حاضر تنها برنامه عروسکی است که صددرصد برای کودک و خردسال ساخته شده و زاغک کودکترین شخصیت این مجموعه است که شیطنت، اشتباه، معصومیت و هوش و حاضرجوابی یک کودک واقعی را دارد و به سمت گفتن جملات بزرگسالانه نمیرود.
اینکه چطور به یک صدا برای یک عروسک میرسد، هم سوالی بود که او در پاسخ به آن گفت: در واقع جانبخشی به عروسک سه رکن دارد که نمیتوان تعیین کرد کدامیک اصلی است. طراحی و ساخت عروسک، عروسکگردانی و صداپیشگی سه رکن این ماجرا هستند. برای رسیدن به ریزهکاریهای صداپیشگی و صدای یک عروسک، سالها تلاش و تجربه لازم است.
او افزود: در مرحله اول باید عروسک را دید و با شخصیتی که نویسنده و کارگردان برایش تعریف کردهاند، آشنا شد. در واقع نویسنده است که زمینه اولیه شخصیتپردازی عروسک را تعیین میکند. بعد از این مرحله، به اتود زدن میرسیم و چند صدای مختلف برای عروسک تعریف میکنیم که در نهایت هرکدام بیشتر به شخصیت، فیزیک و قیافه عروسک بخورد، انتخاب خواهد شد.
همراهی با گیتی خامنه هم موضوع دیگری بود که او با اشاره به حس و حالش از این اتفاق گفت: این همکاری رویای کودکی من بود که به حقیقت پیوسته است. خانم خامنه پیشکسوت و استادم است و من هرروز در حال یادگرفتن از ایشان هستم. علاوه بر این، انسان بسیار والایی هستند و هر لحظهای که در کنار ایشان میگذرانم تحت تاثیر انرژی بسیار مثبت ایشان قرار میگیرم.
منبع: ضمیمه قابکوچک روزنامه جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: