محمدرضا محمدحسینی نامیآشنا در نقاشی قهوه خانهایاست که طی چند سال گذشته از آغاز محرم تا روز اربعین حسینی تابلوی عاشورایی را به صورت زنده در برابر چشمان عزادارن حسینی ترسیم میکند. این هنرمند تاکنون بیش از ۲۵ پرده عاشورایی برای اماکن مذهبی نظیر تکیهپایین تجریش، تکیهبالا تجریش، حسینیه ائمه اطهار و نخل کاشانک کشیده و در طراحی و تکمیل پردههای عاشورایی بسیاری نیز حضور داشته است. اجرای زنده پرده عاشورایی «کآرام جان میرود» برای دومین سال در فرهنگسرای رسانه بهانهای شد تا به سراغ این هنرمند برویم و با او درباره اجرای این اثر و وضعیت نقاشی قهوهخانهای به گفت و گو بپردازیم.
محمدرضا محمدحسینی، دلایل گرایشش به نقاشی قهوه خانهایو به خصوص نقاشی با مضامین مذهبی و به ویژه عاشورا ناشی از سبک زندگی خانوادگی اش میداند و اظهار میکند: گرایش به مذهب و دین در درون هر انسان به سمت فطری وجود دارد. مانند گرایشی که هر انسان به صورت فطری به زیبایی، نیکی و... دارد. در مورد من این گرایش به دلیل تولد و رشد در یک خانواده مذهبی دو چندان است. من به قول معروف بچه تکیه پایین تجریش هستم. هر سال تاسوعا و عاشورا تمام بچه های شمیران و تجریش از دور و نزدیک جمع میشوند و در تکیه بالا یا تکیه پایین تجریش عزاداری میکنند. پدربزرگم نقاشی ساختمان انجام میداد و دوست و همکاری داشت به نام عباس بلوکی فر که بعدها استاد من شدند. رفت و آمد استاد بلوکی فر به منزل ما از دوران کودکی و نوجوانی باعث علاقهمندی من به نقاشی گچبری ساختمان شد و از نوجوانی زیر نظر استاد آموزش این سبک از نقاشی را دیدم. آن زمان نمیدانستم که استاد بلوکی فر نقاشی قهوه خانهای هم انجام میدهند. تمام این مسائل به علاوه روضه های خانگی که در منزل خودمان، اقوام و همسایه ها برگزار میشد باعث نهادینه شدن تعلقات مذهبی در درونم شد. به طوریکه چند بار نمایشگاهی از نقاشی قهوه خانهای انجام دادم. بعدها در دانشگاه در رشته نقاشی ادامه تحصیل دادم و آقا ابا عبدالله الحسین به من حقیر لطف کرد و امروز عهده دار مسوولیت نقاشی عاشورایی شدم. سبکی که به شدت به دلم مینشیند و آرامم میکند.
نقاشی در برابر دیدگان مردم
این نقاش قهوه خانهای درباره اجرای زنده نمایشگاه «کآرام جان میرود» در فرهنگسرای رسانه توضیح میدهد: سال 99 تابلوی عاشورایی «کآرام جان میرود» را از آغاز محرم تا روز اربعین حسینی در فضای باز فرهنگسرای رسانه به صورت زنده در برابر چشمان عزاداران حسینی ترسیم کردیم که با استقبال خوبی از طرف مردم مواجه شد. آنزمان طرح تابلو جنگ و شهادت حضرت عباس (ع)، قسمتی از شب عاشورا و... بود. ایده ابتدایی کار هم از خودم بود. البته خودم که میگویم ظاهر عمل است. در واقع لطف اباعبدالله الحسین (ع) است که باعث و بانی تمام این کارها میشود. چون این قیام نباید فراموش شود و مردم باید بدانند که قیام عاشورا فقط جنگ نبود. قیامی بود علیه ظلم و بی عدالتی. دو سال پیش زمانیکه تابلو به اتمام رسید از طرف فرهنگسرای رسانه به مزایده گذاشته شد که به مبلغ 1 میلیارد تومان توسط یک خیر خریداری شد و عوایدش صرف مدرسه سازی در یکی از شهرهای محروم گردید. سال گذشته در همین ایام از طرف دانشگاه سوره دعوت به کار شدم و تابلویی که در آنجا ترسیم کردم شهادت حضرت رقیه (س)، رسیدن کاروان اسرا به شام، بارگاه یزید و... بود. پارسال هم دانشجویان دانشگاه سوره از این تابلوی عاشورایی بسیار استقبال کردند و اما امسال که مجددا در فرهنگسرای رسانه میزبان مردم در این ایام هستم. البته امسال ابعاد تابلوی عاشورایی کمیکوچکتر از سالهای گذشته است و در آن جنگ حضرت علی اکبر (ع)، جنگ حضرت عباس (ع)، شهادت حضرت علی اصغر (ع)، خیمه امام سجاد (ع) و... به تصویر کشیده میشود.
به گفته محمدحسینی در رنگ گذاری قهوه خانهای باید در عین توجه به سلیقه باید چارچوب و المان های رایج رعایت شود.
او میافزاید: مرحوم حسین قوللر آغاسی عاشقانه واقعه کربلا را روی بوم به تصویر میکشید و همواره از رنگ های شاد در طرح هایش بهره میبرد. من هم در نقاشی مضامین عاشورایی از رنگ های شاد استفاده میکنم، اما مثلا در استفاده از رنگ سبز در تابلوها بنا به شخصیت مقابل که طفل یا جوان یا بزرگسال است، آن سبز را در تونالیته های مختلف به کار میبرم. البته خیلی از نقاشان در تصویر قیام عاشورا صرفا از رنگ های تیره استفاده میکنند، اما من اینطور نیستم. بعضا پیش آمده در ذهنم رنگی برای قسمتی از تابلو در نظر داشته ام، اما پای بوم که مینشینم نظرم عوض میشود و رنگ دیگری روی تابلو میزنم.
او به پاسخ به این پرسش که چطور از اشکال متنوع شور حسینی برای خلق نقاشی «کآرام جان میرود» الهام و تاثیر میپذیرید، تصریح میکند: وقتی کسی را دوست دارید آن شخص ناخودآگاه در ذهن شما وجود دارد و با دیدن مثلا یه تابلو یا یک خیابان یا... به یاد او میافتید. اهل بیت (ع) هم در ذهن من به همین شکل هستند. گاهی پیش میآید در ذهنم کودکی امام حسین (ع) را تصور میکنم که بر دوش پیامبر اکرم (ص) میآمدند و آن حضرت (ص) گریه میکردند. چون آینده ایشان را میدیدند که چه بر سرشان میآورند. یادآوری چنین وقایعی در ذهنم، الهام بخش تابلوهایم میشود.
ضرورت توجه دوباره به نقاشی قهوه خانه ای
این هنرمند با تاکید بر اینکه مکتب قهوه خانهای هنری کاملا ایرانی است اما امروز از رونق افتاده است، خاطرنشان میسازد: نقاشی سنتی ایرانی فقط شامل وقایع مذهبی نمیشود بلکه ادبیات عامه، شاهنامه، ضرب المثل ها و... را هم در برمیگیرد. آداب و رسوم سنتی ایرانی به راحتی بدست نیامده که به راحتی فراموش شود. نقاشی قهوه خانهای در واقع روایتی از رزم، بزم و مذهب ایرانی است. اینگونه نقاشی که آمال و علایق ملی، اعتقادات مذهبی و روح فرهنگ خاص لایههای میانی جامعه شهری را باز میتابد بسیار ارزشمند است. در واقع نقاشی قهوه خانهای از جمله هنرهای سنتی و اصیل ایرانی است و ریشه در تاریخ و فرهنگ کشورمان دارد که متاسفانه امروز به دلایل مختلف کمتر به آن پرداخت میشود. از جمله این دلایل میتوان به زمانبر بودن این هنر و صبر کم جوانان امروز اشاره کرد. دیگر آنکه در گذشته نقال هایی بودند که پرده های نقاشی را از محلی به محل دیگر میبردند که الان دیگر اینطور نیست. یعنی نقال ها منتظر میشوند که کسی به آنها سفارش نقالی بدهد و البته دیگر قهوه خانه ها هم محلی برای نقاشی و نقالی نیست. البته به جای آن امروزه فضای مجازی، رسانه ها و... میتوانند در جهت حفظ هنر سنتی کوشا باشند. چرا که هر کدام از ما موظف هستیم فرهنگ ایرانی-اسلامیمان را حفظ و آن را به نسل های انتقال دهیم. نقاشی عاشورایی سبکی خاص دارد و اغلب هنرمندان در نقاشی قهوه خانهایاز این سبک پیروی میکنند. البته هر هنرمند در ارتباط با روایات موجود و هر کدام با مدل خاص به خودشان در جزئیات اثر کار انجام میدهند.
*ساناز قنبری/ فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد