افرادی که فرصتی برای شکوفاشدن ندارند و بدون برنامه و بدون امید به آیندهای روشن، روزگار میگذرانند. آنها در منطقهای جغرافیایی و در خانوادهای متولد شدهاند که داشتن شناسنامه و سند هویتی اهمیت واقعی خودش را نداشته است؛ حالا این بیاهمیتی، گریبان کودکان و نوجوانهایی را گرفته است که شوق زندگی دارند اما میدانند بدون سندی که هویتشان را نشان بدهد، در میانه راه با مشکل مواجه خواهند شد.
شناسنامه، اصلیترین سند هویتی در تمام دنیا است؛ سندی که اکثریت امور و انجام آنها بهواسطه داشتن آن و هویتی که از فرد ارائه میدهد صورت میگیرد اما در مرزیترین نقاط کشور، جایی نزدیک به مرز پاکستان و افغانستان، کودکانی هستند که بدون شناسنامه بزرگ میشوند.
تقریبا هیچ فعالیت قانونی و رسمی نمیتوانند انجام بدهند؛ البته که تقریبا واژه مناسبی برایشان نیست و بدون شک و تردید، آنها بدون ارائه مدرکی که نشانی از هویتشان بدهد، از همه فعالیتها و اقدامات مهم و اساسی در طول زندگیشان محروم هستند.
از ثبتنام در مدرسه و ازدواج و اشتغال و بیمه تا گواهینامه و سفر و حتی داشتن بدیهیترین داراییها مثل سیمکارت و ...! این روایت چیزی حدود یکمیلیون نفر است که در کشور زندگی میکنند و شناسنامه ندارند. شناسنامهای که داشتنش از بدیهیهای زندگی ما و رویای زندگی فرد دیگری در مناطق محروم کشور است؛ افرادی که تعداد زیادی از آنها در مناطق مرزی جنوبشرق کشور زندگی میکنند و در بین همه داراییهای دنیا، از داشتن شناسنامه هم محروم هستند اما چطور ممکن است که کسی شناسنامه نداشته باشد؟
این ۳ گروه خاص
مجید ابهری، جامعهشناس و آسیبشناس، با تعداد زیادی از افراد بدون شناسنامه برخورد داشته است؛ کسانی که خودشان هم میدانند بدون داشتن این مدرک هویتی، نمیتوانند زندگی عادی و معمولی داشته باشند.
او دراینباره به جامجم میگوید: «طبق برآوردهای بهدستآمده، افراد فاقد شناسنامه به سه دسته تقسیم میشوند؛ اولین آنها اتباع بیگانه و فرزندان حاصل از ازدواج آنها با اتباع ایرانی است که ازدواجشان ثبت قانونی نشده است.» او از کودکان این افراد میگوید که مجبورند بدون سند هویتی زندگی کنند و از درس و اشتغال و بسیاری از هدفهای دیگری که هر کودک و نوجوانی در سر میپروراند، محروم هستند: «اما گروه دوم، کودکانی هستند که حاصل ازدواج موقت هستند و والدین آنها حاضر به دریافت شناسنامه برایشان نیستند.» و نهایتا کودکانی که دور از شهرها و مراکز اداری و سازمانی مانند عشایر و کوچنشینان که قادر به دریافت شناسنامه نیستند؛ آنقدر که ابهری معتقد است که حتی ضرورتی هم برای داشتن شناسنامه از طرف پدر و مادرهایشان احساس نمیشود: «درواقع این افراد اصالتی ایرانی دارند اما چون از عشایر دامدار و کشاورز بودند، هیچوقت به داشتن شناسنامه احساس نیاز نکردهاند.» البته ابهری اعتقاد دارد که این روزها شرایط با گذشته فرق کرده است: «شاید تا پیش از این خیلی برایشان فرقی نداشته است؛ اینکه فرزندشان شناسنامه ندارد و آیا میتواند درس بخواند یا نخواند! اما حالا و با افزایش میزان یارانه و رسیدگی بهجاماندگان، افراد زیادی به دنبال دریافت شناسنامه برای فرزندانشان هستند تا آنها هم مشمول دریافت یارانه شوند.» اینطور که معلوم است، دولت هم شرایطی برایشان در نظر گرفته است که بتوانند به حق خود برسند اما انگار شرایط درنظرگرفتهشده، آنقدر کافی و جامع نیست که همه این یکمیلیون نفر را تحت پوشش قرار دهد. این را تعداد افرادی که پشت درهای بسته ماندهاند و موفق به گرفتن شناسنامه نشدهاند میگوید. مسئولان ثبتاحوال استان میگویند که تعداد زیادی از این افراد بهدنبال گرفتن مدرک هستند؛ برخی موفق میشوند و برخی دیگر هم نمیتوانند ایرانیبودن خودشان را ثابت کنند.
بیشناسنامه های سیستان
هرچه شناسنامه صادر میشود، بازهم تمامی ندارد. انگار همه بیشناسنامههای کشور اینجا و در این استان دور هم جمع شدهاند. شاید هم عادت کردهاند به این روال و خودشان را موظف به شناسنامهگرفتن برای فرزندشان در روزهای اول تولد نمیدانند.
زاهدان، چابهار، دشتیاری، سراوان و هیرمند، پنج شهرستان استان سیستانوبلوچستان هستند که بیشترین افراد بدون شناسنامه را به خودشان اختصاص دادهاند؛ افرادی که در محرومترین استان کشور و بدون داشتن مدرک هویتی و قانونی در شهر زندگی میکنند. البته اگر بشود اسمش را زندگی گذاشت. اصلا انگار که قرار است ساکنان این مناطق در بیشترین و بالاترینها، رکورد بزنند چراکه طبق آمار آموزشوپرورش، این مناطق، بالاترین میزان بازماندگان از تحصیل را هم به خودشان اختصاص دادهاند. کودکان و نوجوانهای بدون شناسنامه و بدون هویتی که احتمالا خودشان و خانوادههایشان میدانند که نهایت تحصیل بدون مدرک، به دانشگاه و موفقیت ختم نمیشود. همین میشود که انگیزهای برای ادامهتحصیل ندارند.
اما بااینهمه، مجید ابهری، آسیبشناس معتقد است باید تا آنجا که قانون به ما اجازه میدهد، بتوانیم فرصت هویتداشتن را به این افراد بدهیم: «در میان این جامعه آماری افراد بدون شناسنامه، تعدادی هستند که خودشان هم خیلی تمایل و ضرورتی به داشتن نشان نمیدهند؛ انگار به این نوع زندگی عادت کردهاند اما بهتر است منعطفترین قوانین را برای آن دسته از افرادی که سالهاست برای داشتن شناسنامه تلاش میکنند به کار ببریم.» ابهری میگوید داشتن زندگی باکیفیت و باهویت، حق همه کودکان است.
آیندهای مبهم
مادرش با یک مهاجر افغان که ورودی غیرقانونی به کشور داشته است ازدواج کرده و حالا او در ۱۳سالگی، بدون شناسنامه و مدرک هویتی مانده است! نه در درمانگاهی پذیرش میشود و نه مدرکی دارد که نشان دهد چند سالی بدون ثبتنام رسمی درس خوانده است و کلاس چندم است. زندگی و آیندهاش، تحت تاثیر تصمیم پدر و مادری قرار گرفته است که همین حالا هم هیچ تلاشی برای شناسنامه گرفتن او نمیکنند. دختر همسایهشان هم وضعیت بهتری از او ندارد؛ او تا سال آخر دبیرستان درس خوانده است اما چون هیچ نامی از او در سیستم آموزشی کشور ثبت نشده، نمیتواند کنکور بدهد و به دانشگاهی برود که آرزوی همه جوانهای همسنوسال اوست.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد