به گزارش
جام جم آنلاین، چمران یکی از شخصیتهای برگزیده غیبباور و اهل معرفت بود که در کوره جهاد در سرزمینهای دور و نزدیک پرورده شد تا در انقلاب امام گرد آیند و فرماندهان اسوه و فراموشیناپذیر و سرمشقهای عبودیت در انقلاب اسلامی و جهاد علیه کفر شمرده شوند و الگوی منتظران جهان باشند در زندگی فردی و اجتماعی و عمل به فرمان خدا و تزکیه جهان در کوره جهاد اصغر و جهاد بزرگ.
او یکی از جمعگشتههای انقلاب بود که آزمون سخت پایداری بر حقیقت انقلاب را پشت سر نهاد. وسوسه و وسواس خناسان، گسستها و فسادها درون حکومت و عملکرد اغیار یا دوستان دیروز و وادادگان امروز و همه رخدادها و تنهاییها سبب نشد اغوا و بازی شیطان در او کارگر افتد، طلبکار شود، بگسلد، به دامن برچیدگان بپیوندد و بیوفاییها و آزارها، خودخواهی و نفس بهانهجو را وادارد که ببرد و کناره گیرد و به بهانه فساد فاسدان دشت صالحان و یاران امان زمان (عج) را خالی نماید. چمران هزار آیت در سلوک فردی و انقلابی در آستین دارد که هنوز برای همه، از مردان عرصه حکمرانی تا عالمان اهل حکمبانی تا مردان انقلابی مبارزات اسلامی که مرتبه پیشروان نبرد با شیاطیناند درسآموز است.
آیا او چریکی نامدار دیگری است مثل چه (گوارایی)؟ یا زاهدی اهل شب؟ دانشمندی خودساخته است؟ شهیدی که جان و مال و زن و فرزند را در راه معبودش میدهد؟ یک انقلابی حرفهای است که همهجا بهدنبال دگرگونی و پیاده کردن رؤیایش است؟ یک عاشق سرگشته نیمنگاه معشوق است که زمین را از غرب تا شرق درمینوردد؟ یک استراتژیست نظامی است، یک سیاستمدار جهانشناس، یک وزیر حکومت انقلابی است؟ یک ادیب و شاعر دلداده است؟ یک چریک جنگهای نامنظم است؟ کیست؟
بالاتر و والاتر از همه اینهاست و هیچ یک نیست و دلبسته تنها یک چیز است که همه این سیماها را در خود نهفته دارد: او یک عبد است. جانی تزکیه شده و خودساخته به شیوه رهروان دلباخته عاشورایی که هیچ نیست جز موحدی امامشناس و عارفی عامل که میتواند از هر چیز غیر او بگذرد و منتظر وعده موعود و تجلی و ظهور اسم غیب همهچیزش را ببازد. او اشکریز لقاءا... عمر گذراند. چهگوارا یک ستم ستیز دل کنده از مقام و قدرت بود، اما چمران کجا و چه (گوارا) کجا!.... او خدا وطنی است دردمند، در جهان چرخان برای درمان و اجرای امر خدا و اطاعت از نسخه و فرمان آن محبوب یکتا که همتا ندارد او در خدا و خدا در او مأوا کرد:
دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
این سخن به گوش اهل حرف خیلی معمولی و مکرر و دمدستی جلوه میکند؛ و در جان اهل عمل بس دشوار کاری. اگر معنای چمران جنگ و صلح چمران، سکوت وغوغای درون چمران آن مهاجرت از ایران تا آمریکا تا جنوب لبنان تا تهران تا کردستان و عرفان و حماسه چمران، علم و شجاعت و عطوفت و شهادتش را میخواهیم درک کنیم یک چیز را بشناسیم: معنای زیستن در محضر یار و بندگی ناب را در عمل، رها از نفاق و نمایش!
یکی از مواهب تغییر ساختار پیرامونی و طاغوت زده سینما و رسانههای ما، اهمیت یافتن نمایش ذخایر بندگی و اسوههای انقلاب اسلامی و فرماندهان امام سپاه خمینی (ره) در جنگ با کفر و ظلم قدرت جهانی مستکبر و متفرعن و اسلامستیز است.
۴۴ سال از انقلاب اسلامی میگذرد، در این مدت سینمایی که قرارش با انقلاب رویبرگرداندن از فحشای سینمای شیطانی بود، چند اثر سینمایی از قهرمانان الهی و انقلابی با آن زندگیهای تکاندهنده و دارای قابلیت دراماتیزهکردن و داستانگویی بیمانند ارائه کرده است؟ انبوهی از ضدقهرمانان سیاهکار و پوچ و نیستانگار و نومید و چرک با مغزهای زنگزده و زشتکاری و سرگشتگی، چهره فجیعی از پیروان تربیت و نگاه غربگرا، با میلیاردها میلیارد سرمایه ملت از ذهنهای عفونی دفع شده تا بر پردهها زهر بیهویتی و بیحیایی و فساد فکر و عمل و شهوات و دینگریزی بر جان مردم تزریق کند و این جهان ظلمانی از بیان و تصویر و تبیین انوار درخشان شخصیتهای پاک و اهل ایمان و عمل بازمانده است. چرا؟
تا کی مهمترین نهادهای زندگی ما باید در اختیار اذناب شیطان بزرگ و نشر افق دوزخی او باشد؟
چمران نشان میدهد زندگیهای سرشار از شعور و شجاعت و عبودیت و... میان ما، چنان جذابیتهای عظیمی در خود نهفته دارد که میتواند زیباترین سرود انقلاب و عشق و ایمان را در سریالها و فیلمهای ما جاری سازد. این جنبش بدون تغییر بنیادین سینما و تلویزیون ممکن نیست. این تغییر سرمایههای بزرگ هنری و تخصصی و فنی ما را میتواند در مسیر رشد وجهش عالی گرد آورد و نگذارد آنان ابزار ترویج پوچی و ابتذال و دینستیزی شیطانی شوند.
منبع: روزنامه جام جم