روز جمعه 20 خردادماه 1401 در مجموعه تالار هنر اصفهان بودیم تا راس ساعت بیست و سی دقیقه در میان استقبال خوب تماشاگران این نمایش را تماشا کنیم.
پیش از شروعِ نمایش، صدایِ خوبِ علیرضا آذر در سالن میپیچد که غزل مثنویِ خودش را دکلمه میکند:
«لیلی بنشین خاطره ها را رو کن
لب وا کن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو حرف بزن نوبت توست
بعد از من و جان کندن من نوبت توست»
این انتخاب درست فضا را برای در برگرفتن تماشاگر آماده میکند.
دیباچه نمایش، همراه با گشایشِ کتاب بزرگِ لیلی و مجنون، همان شعرِ عزیزی است که نظامی در اول داستانش آورده است:
ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
و از این پس تماشاگر با موجِ زیبایی از موسیقی، شعر، حرکت و معنا روبه رو میشود که چشم نواز و گوش نواز و شورانگیز است.
کارگردان توانسته صورِخیال را از شعرِ بلندِ نظامی بگیرد و پس از تبدیل و ترجمانِ آن به زبان دراماتیک، توصیفات و توضیحات را از آن بردارد و برای طراحیِ حرکت و تصویرسازیِ صحنهای، اندیشهاش را درست مهندسی و اجرایی کند.
زبان اصیل نمایش شعر است، ابزار اصلی نمایش خنیاگری و حرکت بوده است. اصیلترین شیوهی اجراییِ اپرای ایرانی تعزیه است و اپرا نمایش لیلی و مجنون همه اینها را یکجا با خود دارد!
این نمایش اثری کاملن ایرانی است که با بهرهگیری از عناصر اجراییِ آشنایِ ایرانی و گزینشِ بهجا و بهاندازه و بیاغراق از موسیقی، شعر، آواز و ترکیب آن با میزانسن(حرکت و بازی) تماشاگر را با خود همراه و به مدت بیش از دوساعت تا پایان با خود نگه میدارد.
نمایشی که کارگردانش، پیوندی عمیق میان درونمایه و ساختارش به وجود آورده و برای لحظه به لحظهاش فکر و طراحی دارد.
عرشیا شفعیون سال 95 در رشته کارگردانی دانشگاه سپهر اصفهان دانشجوی من بود که علاوه بر دروس کارگردانی در کلاسهای بازیگری من هم شرکت میکرد.
در حین تماشای نمایش لیلی و مجنونش دچار شور شعف شدم، بغض کردم و اشک شوق ریختم.
حال باغبانی را داشتم که درخت پرحاصلش به بار نشسته و حالا فصل برداشت است.
چگونه میشود در میان تشویش و اضطراب ناشی از پاندمی هولناک و جهانگیرِ کرونا که اخبار تلخش چون زهر هلاهل هردم به کاممان میچکید و در زمانهای که همگی در هزار تنگنای معرفتی و معیشتی گرفتار آمدهایم، جوانی در جهانِ تنهایی خود خیالش را در آسمان ادبیات پارسی پرواز دهد و بر بام خمسه نظامی فرود آید و از آن میان، لیلی و مجنون را از چنگ نظامی گنجوی درآورد و از آنِ خود کند؟!
از صَرامت و شهامت عرشیا شفعیون همین بس که توانسته یک گروه هفتاد نفره از هنرمندان اصفهانی را که شامل تعداد زیادی از پیشکسوتان و جوانان جویایِ نام تئاتریاند و همچنین گروهِ موسیقی با نوازندگانی جوان و آهنگسازیِ امیرمحمدطاهری وخوانندهای خوشصدا به نام رضا نشمی را به آوردگاه صحنه بیاورد و در راستایِ اندیشهاش سازماندهی کند.
بازیگر، هنرمندانی چون هاشم شمس، رسول هنرمند، علیرضا بدری، خورشید لطفی، حسن وحید دستجردی، عباس نادری، رزا ماندنی، مصطفی بهشتی، هادی ناظری، محمدجواد رهنما، راحله سوفسطایی در کنار گروه بازیگران حرکت در این نمایش خوش درخشیدند.
علاوه بر اینها صدا برداری همزمان و حرفهای این نمایش با توجه به تعداد زیاد بازیگران و خوانندگان و گروه نوازندگان شایسته تقدیر است.
فاش بگویم که دیدن اجرای این اپرا، نمایش در اصفهان فراتر از حد انتظارم بود.
وقت تماشایش پلک برهم نزدم و بسی لذت بردم و بسیار خرسند شدم.
اگر چنین اثری در هرجای دیگر این کره خاکی که هنرمند قدر بیند و برصدر نشیند اتفاق میافتاد دستِکم یکسال روی صحنه بود چراکه تدارک و سازماندهی و اجرایِ چنین اثری دستِکم به یکسال زمان برای برنامه ریزی و تمرین نیاز است. حالا هزینهها که جای خود دارد.
امیدارم مسوول دلسوخته و فرهیختهای اگر هست، و گوش شنوا و توان اجرایی اگر دارد، برای این گروه و این نمایش اجراهای بیشتر و شایستهتری برنامه ریزی کند.
علی اصغر راسخ راد - کارگردان تئاتر و مدرس دانشگاه / 26 خردادماه 1401
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در دیدار با جهانگیر الماسی به بررسی ابعاد و معناهای وطندوستی پرداختیم