«امروز دینم را ادا کردم، ناراحت نباش پسرم. به همه گفته بودی؛ مامان به خاطر من قهرمان نشد و ناراحت بودی. حالا خوشحال باش...» اینها را مرضیه جعفری، سرمربی خاتون بم وقتی هشتمین قهرمانی تیماش در لیگ برتر زنان مسجل شد، در اینستاگرام خود نوشته و به جامجم میگوید: «همهی آن چیزی که این فصل از خدا و فوتبال میخواستم، شادی روح پسر و برادرم، قهرمانی و ادای دین به مردم شهرم، بم بود.»
یک. بم و فوتبال تا همیشه
عشق یکی، خدا یکی، «بم» و «فوتبال» هم یکی. این فلسفه مرضیه است از کودکی تا امروز. فوتبال، از صبح تا شب نقل محفل خانوادگی آنهاست، زبان مشترک او، پدر و برادر. البته به همین راحتی هم که نیست. هنوز پا به توپ شدن زنهای ایرانی از آن حرفهاست، تا سال ١٣٧٧ که بالأخره اجازه میدهند زنها فوتسال بازی کنند. میشود فوتسالیست، تیم هم جمع میکند و در ١٧ سالگی، برای اولین بار، مربیگری را تجربه میکند. تیم یکدست و همدلی میسازد. دختر کرمانیهای شاد و امیدوار میروند و میآیند و مسابقه میدهند و...
دو. خواب ابدی دختران فوتسالیست
بامداد بیست و ششم دیماه ١٣٨٢، بم میلرزد. مرگ آوار میشود بر زندگی مردم شهر. دختران جوان تیم فوتسال هم به خواب ابدی میروند. چه جانهای شیرین و آرزوهای بزرگی که زیر خاک مدفون میشوند. مرضیه به سوگ مینشیند: «زندگی در زادگاهم زیر و رو شد. به هر گوشهای که نگاه میکردم غم بود. حجم آن را نمیتوانم توصیف کنم. انگار اندوه پایانی نداشت. بازماندگان همه در شوک عاطفی رفتگان بودند.»
سه. غم بزرگ، کار بزرگ
باید برای مردم شهر و دختران ماتمزدهاش قدمی بردارد. بلند میشود. پناه میبرد به فوتبال و کار بزرگ، با گامهای کوچک شروع میشود: «حس میکردم وظیفه دارم... شرایط من از خیلیها بهتر بود. افراد درجه یک خانوادهام زنده بودند. به یاد آن تیمی که در زلزله از دست دادیم، سراغ دخترهایی رفتم که هنوز در شوک مرگ عزیزان خود بودند. باید از سوگواری عبور میکردیم. کمکم تیم فوتبال دختران بم تشکیل شد. دست هم را گرفتیم و دور هم جمع شدیم.»
چهار. محبوب قلبها
تیم فوتبال دختران بم (شهرداری بم) راه افتاد و با وجود همهی تبعیضها و کمبودها از سال ١٣٨٨ پای ثابت سکوهای لیگ برتر شد. دو عنوان سومی، یک نایبقهرمانی و هفت قهرمانی تا لیگ سيزدهم... این تیم خودش را در دل مردم جا کرده و پیروز است. مرضیه هم راه درازی آمده. از روزهایی که فوتسال و فوتبال زنها مخالفان سرسختی داشته، تا زمانی که مادران داغدار زلزله با گلهای او و شاگردانش روحشان شاد میشود... خانم جعفری محبوب قلب بمیهاست.
پنج. ١۴٠٠
سال بدِ مرضیه و سعی چهل و سه روزه میان بیمارستان و زمین فوتبال. سرگردانی از بیمارستان تا سالن تمرین، از مسابقه تا بیمارستان... در هفتههای پایانی لیگ سیزدهم، او مادریست بر بالین فرزند جوان. دختران بم پا به توپ میدوند و تصویر خانم سرمربی، غصههای مادرانهی او و جای خالیاش کنار مستطیل سبز از ذهنشان پاک نمیشود.
شش. سوگ
جام قهرمانی از دست میرود. رؤیای حضور در اولین دورهی رقابتهای قهرمانی باشگاههای آسیای زنان هم نقش بر آب میشود. و این غم چرا تمام نمیشود؟... مرضیه سوگوار است: «پسرم ناراحت بود. روی تخت بیمارستان به دوستانش گفته بود، مامان امسال به خاطر من قهرمانی را از دست داد... آن روزها، من اما به چیزی جز پارسا فکر نمیکردم. نمیتوانستم. وقتی رفت، دنیا انگار برای من تمام شد. تصور نمیکردم بتوانم ادامه بدهم... مادرم، همسر و دخترم، همگی سوگوار و مصیبتدیده همراهم بودند. برادرم افشین، خیلی با من حرف میزد. دلداریام میداد. مدام میگفت تو باید دوباره بایستی.»
هفت. به خاطر پارسا و بم
همهی خانواده کوه میشوند پشت سر مرضیه. افشین هر روز به خواهر داغدارش میگوید به فوتبال برگرد و کار نیمهتمام را به پایان برسان. به خاطر پسرت و لبخند بم... خانم سرمربی دوباره میایستد. خاتون بم بلند میایستد. دخترها همقسم میشوند به سکوی قهرمانی برگردند... شگفتا که گاهی چه «سخت میگردد جهان بر مردمان سختکوش!» و اندوه تمام نمیشود. مرضیه در کمال ناباوری، افشین را هم از دست میدهد و با رخت سیاه سوگ فرزند جوان، به عزای مرگ برادر ناکام مینشیند. بم هم برای خانم جعفری غمگین است. اما چه میشود کرد که دنیا محل گذر است. از زلزله و مرگ دختران تیم تا سوگ فرزند و برادر باز هم «زندگی از هر چیزی قویتر است» و این فوتبال است که رنج را میکاهد.
هشت. سلام خاتون به آسیا
تیم فوتبال خاتون بم با ۶١ امتیاز، 20 بُرد، یک باخت و یک مساوی، هشتمین جام قهرمانی را با خود به خانه میبرد و در پایان لیگ چهاردهم مسافر آسیا میشود. مرضیه می گوید: «برای ما که امام رضا (ع) را در ایران داریم، هشت عدد مقدسیست. این جام هشتم را خدا به ما داد. گاهی فکر میکردم نمیشود، اصلاً دیگر نمیتوانم. اما خدا دستم را میگرفت. آقای اسماعیلی مدیرعامل محترم باشگاه، همسر و مادرم، دخترانم و مردم بم در این قهرمانی سهیماند. عشق من به مردم بم، از عشق خود مردم این شهر سرچشمه میگیرد. در کوچه و خیابان به ما لطف دارند. با تیم که خرید میرویم، احترام میگذارند. ابراز محبت میکنند. مردم و مسئولان بم برخورد شایستهای با دختران فوتبالیست دارند. این شهر آنقدر غم دیده و عزیز از دست داده است که باید برای لبخند آن ایثار کرد. کار ما تازه شروع شده. مسابقات جام باشگاههای آسیا امسال مرداد ماه برگزار میشود. این دوره تیمهای بیشتری میآیند از شرق و غرب. امیدوارم برای ایران هم نماینده خوبی در باشیم.»
آرزو قنبری - ورزش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: