هرچند شاید برخلاف برخی همنسلها و همدورهایهای صالحی، آن اتفاقاتی که باید در سینما برای او رخ نداده و هنوز سینما از ظرفیتهای فراوان این بازیگر استفاده نکرده اما جولان صالحی در تئاتر تماشایی است. یکی از نمونههای شاخص و متأخر این درخشش بازی در نقش شهید شاهرخ ضرغام در نمایش سگک بود که با هنرنمایی صالحی، جذابیت این شخصیت دوچندان شد و او را به عنوان بهترین بازیگر مرد جشنواره تئاتر فجر در سال گذشته رساند. اگر تا اینجا موفق به تماشای روز صفر شدید که قطعا بازی درست و جذاب تینو صالحی در نقش فاروق، معاون ریگی را دیدهاید و پی به صحت سطور بالا درباره توانایی این بازیگر بردهاید اگرنه، قدر این موقعیت ایجادشده را برای تماشای یک بازی خوب بدانید تا بهزودی هنرنمایی دوباره صالحی را در تئاتر و درنمایش «چه کسی جوجهتیغی را کشت» به نویسندگی ، کارگردانی و بازی بهرام افشاری روی صحنه تئاتر ببینید.
بهجز اینکه همکاری با سعید ملکان و حضور در فیلمی مثل روز صفر به صورت بالقوه، فرصت مغتنمی برای بازیگران جوان و جویای نام است، خود نقش فاروق هم جذابیتها و چالشهایی برای بازیگر دارد و حتی باوجود محوریت بازی امیر جدیدی و ساعد سهیلی در یاد مخاطب میماند. کمی از این چالشها و ویژگیهای نقش بگویید.
سخت ترین و مهمترین چالش این نقش، تفاوت لهجه و زبان بود، چون باید بیشتر دیالوگها را به زبان پاکستانی میگفتم و زمان طولانی را برای این مساله صرف کردیم. نکته بعدی این که پرداخت هر نقش از نظر تعداد سکانس و صحنهها، زمان مناسبی میخواهد و به موقعیتهایی برای معرفی به مخاطب نیاز دارد. با اینکه زمان نقش فاروق کم بود در عین حال چالشها و موقعیتهای زیادی داشت. باید در زمان کمی همه این اتفاقات برای نقش میافتاد. قبل از فیلمبرداری فکر میکردم با نقش کوتاهی روبهرو هستم و وقتی فیلمنامه را خواندم به دلیل دیالوگهای کم شخصیت و تمرکز بیشتر نقش روی حرکات، تصور چندانی از خروجی نهایی نداشتم اما در تمرینات و موقع فیلمبرداری متوجه شدم آقای ملکان تصویر کاملی از نتیجه دارد و خیالم از نقش راحت شد.
تعداد پستهای اخیرتان در اینستاگرام درباره روز صفر، نشان میدهد دلتان هوای نقش را کرده و نقش و فیلم را خیلی دوست دارید.
دقیقا همینطور است و این کار فضا و خاطرات خیلی خوبی برای ما داشت. با وجود اینکه گروه زمان بیشتری را نسبت به من در کنار هم بودند اما همان مقدار هم برای من لذتبخش بود. خوشبختانه فیلم در جشنواره فیلم فجر هم بازخورد خوبی داشت و این میزان از استقبال برایم غیرقابل پیشبینی بود. درمجموع خیلی این نقش و این فیلم را دوست دارم.
یکی از بازیگران فیلم روز صفر که بعدا در فیلم چپ راست (حامد محمدی) هم با او همکاری کردید، محمدرضا مالکی است که او هم مثل شما پیشینه خوب تئاتری دارد.
در چپ راست هم نقش یک زوج کمدی خیلی بامزه را بازی کردیم که هرکدام از یک جناح سیاسی بودند.
اگر روز صفر بهموقع اکران میشد، ممکن بود اتفاقات بهتری برای شما در سینما رخ دهد، همینطور است؟
حتما همینطور است. تنها با نمایش روز صفر در زمان جشنواره فیلم فجر، دو سال است کار تصویر میکنم. از زمان اکران فیلم در جشنواره بود که اسمم سر زبانها افتاد و سینماگران و بهویژه دستیاران کارگردان، متوجه حضور من شدند. اگر روز صفر و چند فیلم دیگرم در این دو سال اکران میشد، قطعا اتفاقات بهتری برایم میافتاد. میدانید من چند فیلم سینمایی بازی کردهام که اکران نشده است؟ (میخندد) بهقدری مساله عجیبی است که نمیدانم چه بگویم.
در این چند سال یک نسل پرانرژی و جوان تئاتری وارد سینما شدند و نقشهای خیلی خوبی هم بازی کردند. شما، هوتن شکیبا، نوید محمدزاده، بهرام افشاری و ... برخلاف یک نگاه کلیشهای و اشتباه که زمانی اعتقاد داشت خیلی نباید از بازیگران تئاتری در سینما استفاده کرد، اتفاقا همین نسل شما نشان داد این بازیگران چه ظرفیتهای خوبی دارند. همچنین تغذیه سینما از نسلهای درخشان تئاتری در گذشته هم مهر تاییدی بر اهمیت این موضوع است.
اگر قرار است تهیهکنندگان سینما روی بازیگران جویای نام سرمایهگذاری کنند، تئاتر مطمئنترین گزینه است، چون بازیگرانی که در تئاتر هستند، امتحان خود را پسدادهاند. با وجود اینکه نسل خوبی در این چند سال از تئاتر وارد سینما شدهاند، هنوز خیلی از بازیگران در تئاتر هستند که میتوانند در سینما ستاره شوند. چون من کار آموزشی هم در این زمینه انجام میدهم، به این ظرفیت آگاهی دارم. هرچند هنوز هم مانور بیشتر تهیهکنندهها در سینما روی چهرههاست اما امیدوارم سینما و تلویزیون در ادامه بیشتر سراغ بازیگران تئاتر بروند. چون ما نیازمند چهرههای متنوعتری در عرصه تصویر هستیم. اگر تاریخ ۲۰سال اخیر سینما را بررسی کنیم، متوجه میشویم بازیگرانی که بدون تجربه بازیگری و صرفا براساس چهره برای فیلمها انتخاب میشدند، با وجود رسیدن به شهرت، ماندگار نشدند. در عوض بازیگرانی که قبل از سینما در تئاتر فعالیت میکردند و تجربه داشتند هم چهرههای ماندگاری شدند و هم نقشهای خوب و متنوعی بازی کردند.
یکی از نقشهای خیلی خوب شما در این چند وقت، دکتر رستمی (از مدیران بلندپایه ارشاد) در سریال «خوب بد جلف: رادیو اکتیو» بود. چقدر یک بازیگر جوان و جویای نام، شانس بازی در این نقشها را دارد و در یک فضای رقابتی فشرده، چطور میتواند این موقعیتها و فرصتها را برای خود ایجاد کند؟
گاهی یکی در سینما میگوید فلانی بازیگر خوبی است، آیا او را برای بازی در این پروژه دعوت میکنید؟ حالا ممکن است این اتفاق به بازی من در آن فیلم یا سریال منجر شود یا نشود. شکل بعدیاش این است که کارگردانان، دستیاران کارگردان یا کسانی که بازیگر انتخاب میکنند، کاری را از شما بهعنوان بازیگر ببینند و ظرفیتی را در بازی شما تشخیص دهند و پی به توانایی شما برای بازی در فلان نقش ببرند. واقعیت این است که درباره من حالت دوم رخ داده است. یعنی شاید اولین باری که در سینما به من توجه کردند ــ که البته بازهم نقش کوتاهی بود ــ در فیلم «چهارراه استانبول»
(مصطفی کیایی) بود. چطور برای بازی در این فیلم انتخاب شدم؟ چون محسن کیایی (یکی از بازیگران و برادر مصطفی کیایی) چند کار من را در تئاتر دیده و با من آشنا شده بود. او به من لطف داشت و برای بازی در چهارراه استانبول انتخاب شدم. بازی در این فیلم باعث شد سر یکی دو کار دیگر سینمایی بروم. در ادامه هم پیمان قاسمخانی به واسطه نقشهایی که از من در تئاتر دیده بود، من را به سازندگان «چپ راست» معرفی کرد. چون در آنجا هم نقشی کمدی داشتم و خود پیمان قاسمخانی هم با من بازی میکرد، لطف داشت و به من گفت میتوانم نقش خیلی بامزهای برای تو در سریال خوب بد جلف: رادیواکتیو بنویسم. در کل هر کاری که در این یکی دو سال در سینما انجام دادم، براساس این بود که کارم را در تئاتر دیدند.
چه جالب که هر اتفاق خوبی که برای شما در سینما افتاده، به شکل درستی پایش در تئاتر است. باز چه خوب همانطور که افق سینمایی دارید، نشان دادید که معطل سینما نمیمانید و در همین دو سال کرونایی، هم در نمایشهایی مثل «سگک» و «غلامرضا لبخندی» بازی کردید و هم بهعنوان کارگردان نمایش «تختی» در اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک را روی صحنه بردید.
بههرحال اصل کار بازیگری را از تئاتر شروع کردم و حتی قبل از کار تصویر در این سه چهار سال، همیشه جزو کسانی بودم که بهطور مرتب کار تئاتر میکردم. جریان تئاتر همیشه برای من مداوم و منظم است و چه کار تصویر به من بخورد یا نخورد، میتوانم آمادگی خودم را در تئاتر حفظ کنم.
فکر میکنید تئاتر ما آن رکود و کرختی دوران کرونا را پشتسر گذاشته است؟
با اینکه ما تصور میکردیم تماشاگران به تماشای نمایشها در دوران کرونا نیایند و ظرفیت سالنهای نمایشی هم ۵۰درصد شده بود، مخاطبان استقبال خیلی خوبی از برخی نمایشها داشتند. بهویژه درباره نمایشهایی که خودم در آنها حضور داشتم و روی صحنه بردم، شاهد این اقبال بودم. فارغ از این بحث، نکته مورداشاره این است که متاسفانه یک تغییر سلیقه در تئاتر رخ داده است. چون یک مقداری به سمت کار تجاری و آثاری رفتهاند که بفروشد.
اتفاقی که در فیلم کوتاه هم رخ داده است.
دقیقا. تبلیغات خیلی از این فیلمهای کوتاه با رویکرد حضور چهرههای سینمایی است تا شاید در جشنوارهها هم پذیرفته شوند. در تئاتر هم یکسری هستند که شاید در ابتدا تجربه زیادی در کارگردانی ندارند اما بهواسطه پول زیادی که سرمایهگذار میآورد، نمایشهای پرچهره خود را روی صحنه میبرند. این اتفاق هم در تماشاخانههای خصوصی میافتد که خیلی برایشان مهم نیست و متاسفانه تنها پول برایشان اهمیت دارد. در همین فضا کارهایی با کیفیت بسیار پایین اما با تماشاگرانی بسیار زیاد روی صحنه میرود. نسل تازه مخاطبان که در این چند سال به چنین نمایشهایی عادت کردهاند و فکر میکنند تئاتر همین است، وقتی نمایشی به کارگردانی تینو صالحی را میبیند که آن را پس میزند و میگوید نه با این نمایش خندیدم و نه هیچ بازیگر مشهوری در آن دیدم. دکور و میزانسن چرا این مدلی است؟ چون الگوی این گروه از تماشاگران، همان نمایشهایی شده که به آن اشاره کردم و جای ارزشها در تئاتر عوض شده است.
علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم