مراسمی که با سنتها و آداب و رسوم متفاوتی همراه است اما همگی در یک چیز مشترک: شادی! شادی به خاطر آغاز ماه خدا، آغاز بهار قرآن، آغاز ماهی که در آن درهای رحمت الهی گشوده است و درهای خشم و عذاب بسته، ماهی که در آن بندگان خدا میتوانند بیشتر و بیشتر به بارگاه رضایت و قبول الهی نزدیک شوند، ماهی که در آن دلها نرمتر، چهرهها گشادهتر و مهربانی منتشرتر است. اما آیا در کشور ما نیز این تصویر عمومی دیده میشود؟ واقعیت این است که در بسیاری از مناطق ایران بهخصوص در مناطق مرزی هنوز هم آیینهای جشن به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان برگزار میشود و مردم آغاز این ماه عزیز را با مراسم مختلفی همچون خانهتکانی، پختن غذاها و شیرینیهای مخصوص، عیدی دادن، پخش نذری و خیرات، دید و بازدید و انجام خریدهای ویژه انجام میدهند اما در بیشتر مناطق شهری به ویژه در پایتخت، چنین تصویری از ماه مبارک رمضان دیده نمیشود. تصویر ماه رمضان در ذهن بسیاری از مردم از جمله جوانان، با خمودی و خوابآلودگی همراه شدهاست و ما ناخودآگاه چشم بر زیباییهای بهار قرآن میبندیم. دلیل این امر چیست؟ آیا فرهنگ عمومی کشور ما دچار ایراد است؟ مسؤولان و نهادهای فرهنگی در این زمینه کمکاری کردهاند یا رسانههای ما در بازنمایی تصویر عمومی از فرهنگ شادیآفرین و زندگیساز رمضان کمکاری کردهاند؟
نقش تعیینکننده رسانهها
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زائری بهعنوان یک روحانی آشنا با رسانه که هم بهعنوان روزنامهنگار و هم برنامهساز تجربه ارتباط با مخاطب را دارد، ضمن بر شمردن دو دلیل برای این موضوع که ماه رمضان شاد و پرنشاط برگزار نمیشود، یک راهحل رسانهای ارائه میدهد.
دلایلی که زائری در این باره مطرح میکند از این قرار است: درباره شاد نبودن فضای ماه مبارک رمضان در کشورمان دو نکته مطرح است؛ یکی مهجور ماندن عناصر مختلفی است که باید در کنار هم قرار بگیرند برای شکل دادن به فرهنگ عمومی و دیگری کمتوجهی به آیینهای ماه مبارک رمضان است.
این روحانی تشریح میکند: در کشورهای اسلامی معمولا به این دلیل که مسلمانان در یک بستر اجتماعی و فرهنگی در تعامل هستند، نهادهای رسمی و حاکمیتی نقش تعیینکنندهای درباره فضای آیینهای مذهبی ندارد و در نتیجه مردم انگیزه و شوق بیشتری پیدا میکنند برای بزرگداشت این آیینها. در خیلی از کشورهای عربی روزهای ماه مبارک رمضان، زمان کار نیست. معمولا ساعت تعطیلی در طول روز بیشتر میشود و برنامههای روزانه مردم به سمت عصر سوق پیدا میکند، به خصوص در کشورهای حوزه خلیجفارس که هوا گرمتر است، نوعی زندگی شبانه رواج پیدا میکند که شامل شبنشینی و نیز تماشای سریالهای شبانه تلویزیون است. در سالهای اخیر بیشتر مشاهده میشود که شبکههای مختلف تلویزیون در شبهای ماه مبارک رمضان بهترین مجموعهها را به نمایش میگذارند. حالوهوای این شبها شبیه به عید نوروز ماست، چون کشورهای عربی، فرصتی مانند عید نوروز را در اختیار ندارند و جشن آغاز سال آنها شبیه به ما نیست، در نتیجه همه نیاز عمومی برای شادی و جشن روی ماه مبارک رمضان متمرکز میشود.
دومین نکتهای که حجتالاسلام زائری به آن اشاره میکند، به شیوه مواجهه متولیان دین با ماه مبارک رمضان مرتبط است: بخشی از ماجرا رمضانهای نهچندان شاد در کشور ما، جنبه تئوریک و نظری دارد که باید از سوی متولیان دینی و نهادهای دینی و علمای دین تبیین و اصلاح شود. معالاسف شناخت و تصویری که از دین ارائه میشود، بیشتر جنبه حزنآلود دارد که البته در این مورد بهجز متولیان دینی، عوامل تاریخی مثل ناکامیهای مردم ایران در طول تاریخ و ظلمها و ستمهایی که تحمل کردهاند، مزید علت شده تا تصویری حزنآلود از ماه مبارک رمضان وجود داشته باشد.
زائری معتقد است این تصویر حزنآلود بهخصوص در رسانهها به بازنگری نیاز دارد چرا که بازنمایی رسانهای از مقولات مختلف در عصر ارتباطات اهمیت ویژهای دارد.
این روحانی تاکید میکند: لازم است در این باره مطالعات علمی و تجربی صورت بگیرد. شاید نیاز به کارگاهی برای آموزش و تولید برنامه دینی داشته باشیم؛ کارگاهی که در آن آزمون و خطا صورت بگیرد. یکی از خلأهای جدی که این روزها در رسانههای ما وجود دارد، نمایش فضای درونی برخی مجالس مذهبی است که شاید چندان مناسب مخاطب عمومی نباشد یا ارائه و تبیین مضامین دعاها و احادیث و محتوای دینی و مذهبی صرفا به زبان عربی که احتمالا برای مخاطب عام فارسیزبان مناسب نیست. همچنین جایگاه بخشی از مخاطب که علایق مذهبی چندانی ندارد یا حتی مسلمان نیست، در رسانههای ما مشخص نیست و سیاستگذاری مشخصی در این باره صورت نگرفتهاست.
زائری در ادامه به عناصر بصری اشاره میکند که از نظر او در ایجاد شادی و نشاط در این ماه مبارک موثر است و در این باره توضیح میدهد: ما در کشورهای اسلامی عنصر رنگ را بیشتر شاهدیم تا در کشور خودمان. به دلایلی که بحث مفصلی است ما از رنگها محروم هستیم. من به عنوان روحانی اگر لباسی بپوشم که رنگش کمی شاد باشد، در فضای عمومی منفی تلقی میشود در حالی که در زمان ائمه اینطور نبودهاست. روایاتی داریم که امام صادق(ع)و امام رضا(ع) لباسهایی با رنگ بسیار شاد تن میکردند در حالی که امروز استفاده از رنگهای بسیار شاد بهخصوص برای متولیان دین و فرهنگ ناخوشایند است. به نظرم این مورد چندان به دین هم ارتباط پیدا نکند و بیشتر متاثر از مولفههای فرهنگ عمومی است. دلایل مختلفی هم دارد که به مرور طی قرنها به اینجا رسیدهاست.
زائری، بازنگری در شرایط موجود را ضروری میداند و بهخصوص معتقد است برای مخاطب جدید و نسل جدید باید قدمی برداشته شود. دلایلی که زائری برای اهمیت این بازنگری برمیشمرد، از این قرار است: مخاطب گذشته شاید تعلقها و دلبستگیهایی نسبت به مفاهیم دینی داشت و حساسیتی به فضای عمومی جامعه نشان نمیداد اما مخاطب امروز که همه ارتباطش با مسائل دینی از طریق رسانه است و در فضای عمومی از پیامهای رسانهای بسیار تاثیر میگیرد، برای نمادها و نشانههای بیرونی اهمیت زیادی قائل است و این نمادها برای او تعیینکننده هستند. بازنگری و تجدیدنظر در شیوه بازنمایی مضامین دینی برای این مخاطب ضروری است و میتوان در این باره از ظرفیتهای فضای مجازی بهره گرفت.
این روحانی تاکید میکند: پیامهای رسانهای ممکن است در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی توسط نهادهای مردمی و غیردولتی و فعالان اجتماعی تولید شود، بهخصوص کسانی که تاثیرگذاری بیشتری دارند، چهره هستند و مورد توجه قرار میگیرند و بیشتر میتوانند مورد توجه قرار بگیرند.
تحریف به جای تعریف ننشیند
ابوالقاسم حسینجانی، شاعر و چهره فعال در حوزه ادبیات آیینی و دینی در توضیح دلیل فقدان تصویر شاد از رمضان در گستره عمومی کشور میگوید: این مسأله به مدیریت فرهنگی کشور برمیگردد اگرچه به نظر میرسد ذائقه کلی مردم به این سمت سوق داده شده و تغییر ذائقه اتفاق افتادهاست.
وی ادامه میدهد: پیامبر اسلام(ص) دعایی دارند که توصیه شده بعد از نمازهای واجب خوانده شود شما در این دعا مجموعهای از آرزوهای بزرگ را میبینید. پیامبر در این دعا میفرماید خدایا همه کسانی را که عریان هستند، بپوشان. همه اسیران را آزاد کن. فقر ما را با غنای خود بپوشان. تمام گرسنگان را سیر کن. آرزوهایی که همگی، جهانی و جهانشمول است و شامل همه گیتی میشود و اگر ما هیچ چیز از پیامبر(ص) و ماه رمضان نداشتیم و فقط همین دعا برایمان رسیده بود، همین دعا میتواند جهانبینی ما را تبیین کند. در همین دعا میفرماید: اللهم ادخل علی اهل القبور السرور یعنی پیامبر در این دعا برای آنها که در قبر خوابیدهاند آرزوی شادی میکند، چنین پیامبری که برای مردهها آرزوی شادی میکند، میتواند برای زندهها غم بخواهد؟ ما هستیم که راه را عوضی میرویم و اشتباه میکنیم و همواره به دنبال جایگزینی مناسبتهای غم و وفات به جای تولد و شادی هستیم و نمادهای مذهبیمان را از نمادهایی انتخاب میکنیم که اندوه و خمود و بیحرکتی را القا کند. ما دچار نگرش اشتباه هستیم و نگاه و تربیت ماست که با بیترتیبی همراه است و امکان دارد به بیتربیتی ختم شود.
این هنرمند در ادامه میگوید: این سیاستگذاریها را مسؤولان فرهنگی انجام میدهند، درصورتیکه فرهنگ موتور محرکه جامعه است. جامعهای که فرهنگ خوب نداشته باشد، اقتصاد خوب هم نخواهد داشت. فرهنگ مرکز و اقتصاد شعاع است، فرهنگ حرکت و اقتصاد پرواز است و یادمان باشد هیچ هواپیمایی بدون اینکه روی باند حرکت کند، نمیتواند از زمین بلند شود. فرهنگ است که جهان را برای ما تعریف میکند و به ما توانایی حرکت میدهد. اگر ما روزه را به جای اینکه طاقت آوردن، خم به ابرو نیاوردن و صبرکردن تعریف کنیم (کمااینکه بسیاری در تفسیر آیه استعینوا بالصبر و الصلاه معتقدند صبر به معنای روزه است) به خمودگی، خمیازه و غمگین بودن تعریف کنیم، این تصویر عمومی از ماه رمضان به وجود خواهد آمد پس تا زمانی که تعارف جای تعریف و خدای نکرده تحریف به جای تعریف بنشیند، باید انتظار داشت این تصویر غمگین از ماه رمضان در جامعه دیده شود.
قیاس کردن همیشه درست نیست
دکتر محمدعلی میرزایی نیز در این باره میگوید اولین نکته این است که اقلیمهای فرهنگی و آداب و رسوم جوامع از نظر تاریخی و شکلگیری، فضاهای متفاوتی دارند و نباید ما به گونهای صحبت کنیم که در حرفهای ما مقایسهای میان دو جامعه متفاوت صورت بگیرد. اعتقادم این است که مقایسهکردن میان جوامع کافی نیست و شاید موجه نیز نباشد.
عضو هیات علمی جامعه المصطفی العالمیه میافزاید: ما معتقدیم ملتها و امتها مبتنی بر یک تراکم فرهنگی و تاریخی شکلداری شعائر فرهنگی و دینی خود را برگزار میکنند و لازم نیست مثلا ایرانیها مانند اقوام دیگر جهان اسلام، ماه رمضان را برگزار کنند. ما باید مبتنی بر مرجعیت حاکمتر و مبانی فرا دست خودمان را تحلیل، خودکاوی و ارزیابی کنیم سپس نگاه کنیم ببینیم با توجه به این مبانی اصلی و اهداف کلان، کجای مسیر قرار داریم. میرزایی با بیان اینکه نباید نگاه قیاسی داشته باشیم چرا که قیاس همیشه بین دو امر فرعی رخ میدهد؛ میگوید: اگر با نگاه مبنایی تحلیل کنیم، کاری به این موضوع نداریم جوامع دیگر چگونه به استقبال ماه رمضان، میروند. آن موقع این پرسش پیش روی ما خواهد بود آیا ماه رمضان ماه حزن و گریه است یا ماه شادی، خوشحالی و سرور اجتماعی و فردی ؟ او در ادامه عنوان میکند: ماه رمضان نه ماه شادی است و نه ماه غم. در واقع برجستگی ماه رمضان نه در شادمانی است و نه در غمگین بودن. ما در آیات ماه رمضان؛ روزه، ارتباط مردمی، ولیمه، صلهرحم، عبادت، دعا و قرآن خواندن داریم اما در آیات و روایات جایی ذکر نشدهاست که اساسا در ماه رمضان باید شاد یا غمگین بود. من اصلا قائل به این مساله نیستم که در ماه رمضان باید غمگین باشیم. برخلاف آن در ماه محرم این مساله وجود دارد اما در ماه رمضان عزاداری بیشتر،جزو فضائل نیست. البته در شهادت تمام اولیای خدا باید عزادار و ناراحت باشیم اما نمیتوان تمام ماه مبارک را به محاق این امر پیش برد که ما همه ماه مبارک را عزاداری کنیم. همچنین میرزایی معتقد است نمیتوانیم بگوییم عزاداری گسترده در ماه مبارک رمضان، از شعائر گسترده الهی است. این عضو هیات علمی جامعه المصطفی العالمیه با تاکید بر این امر که عزاداری برای شهادت امامان جزئی از شعائر الهی است؛ میافزاید: در جایی دیگر میبینیم مناسبت دیگر غم در ماه رمضان وجود دارد و آن گریه از گناه و تضرع به درگاه پروردگار است. انسان در مواجهه راز و نیاز با خدا در لحظات خوف و رجاست. یعنی به طور کلی انسان در گفتوگو با خدا هم امید دارد و هم محزون است و حزن او برگرفته از تجربه گناه است. او اما به طور کلی معتقد است الگوهای شعائر دینی الگویی فرا حکومتی است. اما فراحکومتی بودن این شعائر بدان معنی نیست که حکومت در آن نقشی ندارد اما سازنده این الگوها مردم هستند ولی برخی از مسائل مانند همین الگوی عزاداری یا شیوه برخورد با ماه رمضان، در بحث تاثیرپذیری از رفتار حکومتی و حاکمیتی؛ حاکمیت به طور قطع وظیفه دارد برای چنین مناسبتهایی کار و آسیبزدایی کند.
آذر مهاجر و زینب مرزوقی - فرهنگ و هنر / روزنامه جام جم