مرور فیلم‌های تولید شده کتاب‌های منتشر شده و سمفونی‌ نواخته شده درباره جانبازان ۸ سال دفاع‌مقدس

تن‌های زخمی جنگ

وارد آسایشگاه که شدم دیگر یادم رفت خبرنگارم. یادم رفت برای تهیه گزارش و گفت‌وگو میانشان آمده‌ بودم.
کد خبر: ۱۳۵۷۵۷۵
جعبه شیرینی و شاخه‌های گلی را که دستم بود، جلویشان گرفتم، بسیار خام و ناشیانه گفتم: روزتان مبارک. برای شماست. توی چشم‌های هر کدام‌شان که نگاه می‌کردم، از خودم می‌پرسیدم: یعنی چه بر سرشان گذشته که برق نگاه‌شان این‌قدر غمگین است؟ جرأت نداشتم سر حرف درباره‌ آن سال‌ها را باز کنم. با این‌که دلم می‌خواست قصه‌شان را بشنوم اما احساس می‌کردم نباید این زخم کهنه سر باز کند. توی ذهنم برای هر کدام‌شان قصه می‌ساختم و میان‌شان قدم می‌زدم. مثلا یکی‌شان در خیالم عاشق دختر همسایه‌شان بود و وقتی به جبهه‌اعزام شد، معشوقه‌اش تا سال‌ها منتظرش ماند. چه می‌‍‌دانستم واقعیت زندگی هر کدام‌شان چیست. هی برای خودم تصویر و قصه می‌بافتم از روی نگاه و چشم‌هایشان. توی خیالم بودم که یکباره صدایی آرام از پشت سرم گفت: ممنون که آمدید. اینجا هیچ‌کس به ما سر نمی‌زند. همه فراموش‌مان کرده‌اند. آن صدا مرا به خودم آورد و از میان خیالپردازی‌هایم به واقعیت کشاند. ماه‌های اولی بود که خبرنگار شده‌بودم. تقویم را که ورق می‌زدم ، چهارم شعبان نزدیک بود. هماهنگی و تماس‌هایم را برای دیدار با جانبازان اعصاب و روان اهواز انجام داده‌ و روز عید به دیدارشان رفته‌بودم. باید دید چند روایت از روی زندگی جانبازان هشت سال دفاع‌مقدس به کتاب و فیلم تبدیل شده و در این سال‌ها چند هنر را به عنوان زبانی برای توصیف وضعیت زندگی جانبازان عزیز کشورمان گرفته‌ایم و کدام کلمه‌ها و کتاب‌ها، فیلم‌ها و سکانس‌ها، نت‌ها و موسیقی‌ها برای ادای دین به‌این عزیزان است؟
از کرخه تا راین
بدون شک شما نیز غر زدن و شکایت علی دهکری روبه‌روی رودخانه راین را یادتان هست. دقیقا همان‌جا که روی صندلی‌ای نشسته و فریاد می‌زند «من شاکی‌ام». علی دهکردی در نقش جانبازی به نام سعید است که در جنگ بینایی‌اش  را از دست داده و پس از ۱۳ سال، برای مداوا و بازگرداندن بینایی به چشم‌هایش به آلمان رفته‌است. هما روستا نیز در این فیلم نقش لیلا خواهر سعید را ایفا می‌کند که پس از ۱۳ سال با برادری روبه‌رو می‌شود که بینایی‌اش را از دست داده و حالا در کشاکش رابطه خواهر و برادری‌شان تنها اوست که توانایی دیدن دارد. از کرخه تا راین به کارگردانی و نویسندگی ابراهیم حاتمی‌کیاست.
شیدا
سکانس‎ ابتدایی فیلم؛ تن نحیف جوانی را نشان می‌دهد که چشم‌هایش باندپیچی شده و سینه‌اش خونی است. او را روی تخت بیمارستان می‌خوابانند و از سینه‌اش گلوله‌ای را خارج می‌کنند.  پارسا پیروزفر در فیلم شیدا همان فرهادِ مجروحِ آرامی است که دردهای ناشی از جراحت جنگ را تاب می‌آورد و هیچ نمی‌گوید و لیلا حاتمی پرستاری است که مجذوب و مقهور این مقاومت فرهاد می‌شود. فیلم شیدا محصول سال ۱۳۷۷ به نویسندگی مقصودی و کارگردانی کمال تبریزی روایتگر قصه عاشقانه مرفهی است که در سال‌های آخر دفاع مقدس مشمول سربازی می‌شود.
آژانس شیشه‌ای
اگر به قول آن کارشناس سینما ۱۰۰۱ بار آژانس شیشه‌ای را ندیده‌ باشیم، دست کم هر کدام از ما در هر رده سنی‌ای که باشیم، حداقل دو الی سه باری پای رفاقت حاج‌قاسم و عباس اشک ریخته‌ایم. درست همان‌جا که حبیب رضایی به پرویز پرستویی می‌گوید: حاجی گِلوم مِسوزه… می‌شه دستاتو بذاری رو گلوم؟! آژانس شیشه‌ای از نوستالژیک‌ترین آثار سینمایی دفاع مقدسی است که درباره جانبازان عزیز کشورمان ساخته شده؛ فیلمی که شاید به حرارت و شدت آن اتفاق واقعی نباشد اما قطع به یقین، درام مشابه آن رنج و دردی را که جنگ برای جانبازان به یادگار گذاشته‌است، می‌توانیم در دنیای واقعی نیز بیابیم.
گاهی به آسمان نگاه کن
گاهی به آسمان نگاه کن، داستان هاتفی است که از زندگی و زمان مرگ افراد خبر دارد و این‌بار سراغ آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان دفاع‌مقدس رفته‌است و به زندگی و سرنوشت هر کدام از آنها در سکانس‌های مختلف می‌پردازد. رضا کیانیان همان هاتف همه چیز دانی است که با موهای مش کرده در ابتدای فیلم سراغ حاج‌آقا فاضلی یا همان محمود حریرچیان می‌رود و بعد کم‌کم در ادامه، وارد آسایشگاه اعصاب و روان می‌شود و جلوی روی هر کسی که ظاهر می‌شود، به این معناست که زمان مرگش فرارسیده‌است. کارگردان این فیلم نیز کمال تبریزی است.
گیلانه
فیلم گیلانه قصه مادری گیلانی را روایت می‌کند که از پسر جانبازش درحال مراقبت است. این فیلم را می‌توان از آن دسته فیلم‌هایی دانست که علاوه‌بر روایت دردهای خود جانبازان، بیانگر سختی خدمت خانواده‌های جانبازان نیز هست. درست جایی که مادران فدای فرزندان‌شان می‌شوند و در بزرگسالی نیز بار مراقبت از آنها را روی دوش خسته‌شان می‌کشند. این فیلم محصول مشترک رخشان بنی‌اعتماد و محسن عبدالوهاب با بازی فاطمه معتمدآریا و بهرام رادان است.
نورالدین پسر ایران
نور الدین پسر ایران، روایتگر داستان سید نورالدین عافی از اهالی روستای در نزدیکی تبریز است. نورالدین که سال۶۰ عضو رسمی سپاه کردستان می‌شود اما همچنان در فکر و تکاپوی اعزام به جبهه جنوب کشور است. او پس از اعزام به جبهه جنوب کشور مقابل دیدگانش برادرش به شهادت می‌رسد و بدنش میزبانِ ۲۴ ترکش می‌شود. با وجود انجام عمل‌های فراوان بر روی تن و صورت نورالدین اما او به دلیل جراحت‌های بسیار در قسمت شکم، صورت، چشم‌ها و بینی‌اش به طور کامل بهبود نمی‌یابد. نورالدین در عملیات‌های زیادی از جمله مسلم‌بن عقیل، کربلای ۴ و... شرکت می‌کند و بارها به‌شدت مجروح می‌شود و با این که جانباز ۷۰ درصد است، هر بار بعد از بهبود نسبی به جبهه برمی‌گردد. او هنوز درگیر یادگاری‌های تلخِ جسمی و روحی ناشی از جنگ است. کتاب نورالدین پسر ایران به قلم معصومه سپهری از انتشارات سوره مهر است.
با چشم‌هایم جنگیدم
کتاب «با چشم هایم جنگیدم» از کتاب‌های جدید انتشارات سوره مهر در حوزه دفاع‌مقدس است که به خاطرات دیده‌بان و دیده‌ور هرمزگانی، جانباز شیمیایی «مراد هنرمند» پرداخته‌ است. این کتاب را زهرا اسپید نوشته و در ۹ فصل، کوشیده تا خاطرات این رزمنده را به رشته تحریر درآورد. در انتهای کتاب نیز تصاویری از سال‌های جنگ، برخی نامه‌ها و حتی یادگاری‌های آن روزها درج شده‌است. در ادامه بخش‌هایی از این کتاب را می‌خوانید: «حسرت نرفتن، ماندن و چشم دوختن به شهدایی که سوخته‌بودند و روحشان در عرش سیر می‌کرد، دلم را آتش می‌زد. هیچ وقت در طول جنگ به این اندازه ناراحت و غمزده نشده‌بودم. هیچ‌گاه تا به این حد، از وظیفه‌ای که بر عهده داشتم بدم نیامده‌بود. کار ما تنها، دیدن بود. هیچ کار خاصی برای جنگ نکرده‌بودیم. کار را کسانی کرده‌بودند که می‌سوختند، جزغاله می‌شدند و چیزی از آنها باقی نمی‌ماند. با دیدن صحنه‌های جانگداز آن صبح، از نظر روحی به هم ریختیم. به رغم اطلاع فرماندهان از نتیجه حمله، بنا بر وظیفه‌ای که داشتیم، گزارش تهیه کردیم و برادر امیری آن را به دست فرماندهی رساند. با توجه به نخوابیدن‌مان در شب عملیات و نداشتن استراحت در فردای آن، قرار شد شب پیش رو را استراحت کرده و برای حضور در ادامه عملیات آماده شویم... .»
سفر به روایت سرفه‌ها
شاید از نام کتاب بتوانید حدس بزنید حول چه موضوعی است اما فکر نمی‌کنم حدس‌تان آنقدرها هم صحیح باشد. سفرنامه هیروشیما مرداد ۱۳۹۱ سفرنامه‌ای به قلم حمید حسام است که سفر جانبازان شیمیایی و اعضای موزه صلح تهران به توکیو و هیروشیما در تابستان ۱۳۹۱ را روایت می‌کند. «سفر به روایت سرفه‌ها» سفرنامه حمید حسام به هیروشیما در ژاپن است،. او برای شرکت در مراسم سالگرد حمله اتمی آمریکا به هیروشیما به دعوت گروه پل از ژاپن و هماهنگی انجمن حمایت از قربانیان سلاح‌های شیمیایی ایران سفر کرده‌است. در این سفر اعضای این انجمن و تعدادی از جانبازان شیمیایی حسام را همراهی می‌کنند و کتاب ماحصل دیده‌ها و شنیده‌های وی در ژاپن و به ویژه هیروشیماست. نویسنده در این سفر هشت‌روزه به تک تک لحظات ارج نهاده و کار خود را از ابتدای سفر با خاطره نویسی آغاز کرده‌است. حسام در این کتاب نیز مانند سایر آثارش، خود را در سفر نادیده گرفته و در این مجموعه حرفی از خود به میان نیاورده‌ است. حسام جوانی خود را در جبهه‌های نبرد سپری کرد و همین مساله باعث شد دفاع‌مقدس رویکرد اصلی حمید حسام در نوشتن و خلق آثارش باشد. این کتاب نیز از انتشارات سوره مهر است.
عصرهای کریسکان
این کتاب، خاطرات امیر سعیدزاده (سعید سردشتی) آزاده‌ کرد است که بیش از شش سال در زندان‌های گروه کومله و دموکرات شکنجه شده‌است. او تقریبا تنها نجات‌یافته از زندان مخوف کریسکان است و بقیه هم‌بندی‌هایش همه بدون محاکمه اعدام شده‌اند. سعیدزاده عضو هیچ سازمانی نیست. یک نیروی آزاد است و در عین حال در مأموریت‌های اطلاعاتی و عملیاتی شرکت می‌کند، مأموریت‌هایی نیز برای شناسایی در خارج از کشور دارد. پس از آن راهی سپاه می‌شود. سعیدزاده پیش از انقلاب، از طرف ساواک، مورد پیگیری و بازخواست قرار گرفته و فراری می‌شود. اسیر کومله می‌شود و از سازمان کومله نیز فرار می‌کند. چهار سال بعد از جنگ، سعیدزاده به اسارت حزب دموکرات کردستان عراق در می‌آید. این دوران از ابتدای انقلاب تا سال ۷۴، یعنی یک دوره ۱۵ساله، به طول می‌انجامد. کریسکان منطقه‌ای در کوه سنجاق در کردستان عراق است که مقر اصلی حزب دموکرات ایران بوده‌است. سعیدزاده دوران اسارت چهار ساله خود را، در منطقه کریسکان بوده‌است. به دلیل این‌که بیشتر اتفاقات در آن منطقه رخ داده، این نام را برای کتاب انتخاب کرده‌ است.
​​​​سمفونی ایثار
«سمفونی ایثار» به عنوان یک اثر کلاسیک به دنبال ارائه ترجمانی موسیقیایی از مفهوم ایثار و فداکاری به عنوان یکی از ناب‌ترین ابعاد فطری انسان‌هاست. این موسیقی برای اجرای ارکستر سمفونیک تألیف شده‌است. مجموعه موسیقی سمفونی ایثار در چهار قطعه تحت عنوان «فراق» در «می مینور»، «پرواز» در «ر مینور»، «حیات» در «سل مینور»، «ایثار» در «ر مینور» تنظیم شده‌ است. همراهی گروه کر و تک‌خوان مرد (تنور) از ویژگی‌های دیگری است که این اثر از آن بهره می‌برد. در تألیف سمفونی ایثار همراهی پیانو، گیتار، گیتارباس، درام و دف مورد توجه قرار گرفته‌ است.
بخش‌هایی از این اثر به‌صورت کرال و قسمت‌های دیگر آن به‌صورت پاپ کلاسیک نوشته شده‌است. دف در قطعات مختلف این سمفونی تداعی‌کننده روح شجاعت، فداکاری و ازخود گذشتگی ایثارگران است که با همراهی گروه کر و نوای حماسی زنجیرهای دف مخاطب را به احساس واقعی از مفهوم ایثار نزدیک می‌نماید. بهره‌گیری از نوای آرام و لطیف پیانو و گیتار در انعکاس آرمان‌های بلندی چون عشق، فداکاری، آرمان‌گرایی و خداجویی که در ماهیت ایثار نهفته‌ است، تبیین‌کننده ارزش‌های متعالی دیگری است که امکان ارتباط با مخاطبان داخلی و بین‌المللی را با ادبیاتی کلاسیک فراهم می‌کند. اگرچه تنوع و نوآوری نهفته در سمفونی ایثار در حوزه فرم و محتوا، می‌تواند علاقه‌مندان موسیقی در گروه‌های مختلف سنی را به خود جلب کند، لکن مهم‌ترین گروه مخاطب این اثر با توجه به ابعاد فنی آن، نسل جوان است.
 
زینب مرزوقی - فرهنگ و هنر / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها