آخرین جلسه رسیدگی به اتهام حمید- ص برگزار شد

۱۰ دفاع آقای خواننده در برابر اتهام قتل عمد

حمید-ص، خواننده رپ که به اتهام قتل شوهرمادرش دستگیر شده از امروز هفت روز و شب سخت را در زندان اوین خواهد گذراند؛ هفت روزی که چشم به راه حکم دادگاه کیفری است. او دیروز برای آخرین‌بار در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به دفاع از خود پرداخت و اتهام قتل عمدی را رد کرد.
کد خبر: ۱۳۳۸۲۴۷

به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، خواننده جوان در این جلسه به ارتباط پدر و پسری با مقتول اشاره کرد و گفت: «هنوز هم در شوک هستم که به اتهام قتل باید از خودم دفاع کنم.» دو فرزند مقتول که در خارج از کشور هستند، از طریق وکلای خود در ایران دوباره درخواست قصاص را مطرح کرده‌اند. در ادامه جزئیات ۱۲۰دقیقه محاکمه حمید -ص به ریاست قاضی مهدی رحمانی در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران را می‌خوانید.

رحیمی، نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه دادگاه در دفاع از کیفرخواست گفت: با توجه به این‌که متهم نسبت به وضعیت جسمانی متوفی آگاهی لازم را داشته و براساس اظهارات خودش برای حل اختلاف میان مادرش و متوفی به محل درگیری رفته بود و در این محل میان آن‌ها درگیری لفظی آغاز می‌شود، حمیدرضا با آگاهی به وضعیت جسمانی هوشنگ به این تنش و درگیری ادامه داده تا جایی که اقدام به برخورد فیزیکی با متوفی کرده و درنهایت متوفی به علت ضربات وارده و بیماری زمینه‌ای که داشته و همچنین اضطراب و استرس ناشی از تنش و درگیری فوت کرد که این مطلب در کمیسیون‌های پزشکی قانونی هم تایید شده است.

موکلانم درخواست قصاص دارند

پس از صحبت‌های نماینده دادستان، رئیس دادگاه از وکلای اولیای‌دم خواست خواسته اولیای‌دم را مطرح کنند که یکی از وکلا گفت: موکلانم در خارج از کشور هستند و از طرف آن‌ها درخواست قصاص دارم. براساس گزارش تکمیلی کمیسیون ۱۱نفره پزشکی قانونی، علت مرگ مقتول خونریزی و علت خونریزی هم ضربات است. همچنین اعلام شده مصرف داروی ضدانعقادخون باعث خونریزی مجدد بوده و عمل جراحی هم آثار را از بین برده است.

دیگر وکیل اولیای‌دم هم در ادامه گفت: حمید ده دوازده سال در خانه مقتول زندگی می‌کرد و از وضعیت جسمانی هوشنگ مطلع بود. انگیزه او در این درگیری به علت کتک خوردن مادرش بوده است. او در تحقیقات گفته که به متوفی کف‌گرگی زده است. او پس از این‌که حقیقت ماجرا را کشف شده دانست، اعلام کرد شاید سرش به دیوار، کمد یا مبل خورده است. متهم در ورزش بوکس مهارت دارد و می‌داند این ضربه‌ها با چه قدرتی خطرناک است. متهم پس از مرگ هوشنگ در خانه او سکونت داشت که با شکایت یکی از موکلان به نام سهیل مجبور به تخلیه محل شد. این نشان می‌دهد این ادعا که اعلام کرد مستقل بوده و از بیماری مقتول اطلاع نداشته برخلاف حقیقت است.

پس از شکایت وکلای اولیای‌دم، قاضی رحمانی از حمیدرضا خواست در جایگاه حاضر شود و از خود دفاع کند. متهم با توجه به تفهیم اتهام مباشرت در قتل عمدی و صحبت‌های وکلای مدافع اولیای‌دم، دفاعیات خود را به ۱۰ بخش تقسیم کرد و منکر ادعا‌های وکلای اولیای‌دم و اتهامش شد.

حمید در دفاعیاتش گفت: اتهام قتل عمد را قبول ندارم. مادرم و حاج‌آقا-هوشنگ- ۱۰ سال با هم زندگی کردند که فقط سه سال من با آن‌ها بودم. دو سال آخر زندگی آنها، مستقل بودم. در سال‌هایی که با آن‌ها زندگی می‌کردم نیز حاج‌آقا اغلب هشت ماه یا یک سال در آلمان بود و کمتر او را می‌دیدم.

عمده اطلاعات من درباره بیماری حاج‌آقا مربوط به بعد از درگیری است. در زمانی که در بیمارستان بستری بودند، بعد از فوت‌شان و در جلسات کمیسیون پزشکی متوجه بیماری او شدم. حاج‌آقا اغلب در خانه، قندش را چک می‌کرد، اما هیچ‌وقت پرهیز غذایی نداشت که نشان دهد بیماری جدی دارد. حتی دو روز قبل از درگیری، برای من تولد گرفت و از کیکی که برای من خریده بود هم خورد.

وکلای اولیای دم می‌گویند هوشنگ پیر و مریض بود، در حالی که او سرزنده و سلامت بود. اگر بیمار بود ما باید او را دکتر می‌بردیم و مطلع می‌شدیم. او حال بد ظاهری نداشت. ما با هم باشگاه و استخر می‌رفتیم. او بدنسازی کار می‌کرد.

درباره این‌که می‌گویند من از بیماری قلبی متوفی اطلاع داشتم باید بگویم یک بار حاج‌آقا که آلمان رفته بود با مادر تلفنی صحبت می‌کرد که گوشی را گرفتم و حالش را پرسیدم که درباره قلبش گفت: خدا را شکر رو به خیر است. او مغرور بود و دوست نداشت از بیماری حرف بزند. تمام اطلاعات من از بیماری قلبی حاج آقا همین یک بار احوالپرسی بود. حاج آقا هیچ‌وقت درباره بیماری‌اش با من حرفی نزد.

این‌که می‌گویند ضربات کشنده بوده را نمی‌دانم یعنی چه؟ من وقتی دستگیر شدم در اداره آگاهی گفتم ضربه‌ای نزدم. افسری روی شانه‌ام زد و گفت اگر تو نزدی، مادرت زده است. این موضوع روی من تاثیر گذاشت. من سعی می‌کردم در درگیری دستم را حائل کنم تا حاج آقا سمتم نیاید. او تقلا داشت به من برسد، نه من به او.

درباره این‌که گفته شده من با قصد دعوا و درگیری به آنجا رفتم نیز در دفاع از خودم باید بگویم، اگر قصد دعوا داشتم برادرم که شب قبل زنگ زد و گفت هوشنگ به مادرمان سیلی زده، سریع راهی آنجا می‌شدم. فردا برای آشتی دادن آن‌ها به آنجا رفتم. قصد این بود به اختلاف پایان بدهم. حتی زمانی رفتم که می‌دانستم مادرم مربی دارد.

چرا می‌گویند من انگیزه‌ای برای قتل داشتم؟ اگر انگیزه داشتم جور دیگری می‌رفتم. وسیله‌ای با خودم می‌بردم.
آقای وکیل گفتند ضربه زده و بعد گفته به مبل خورده و حرفش را تغییر داد. در جواب باید بگویم، در آگاهی یک سوال را هزار مدل می‌پرسند. من گفتم ضربه نزدم، اما گفتند بیمارستان اعلام کرده ضربه به سر باعث مرگ شده که من گفتم شاید به مبل یا زمین اصابت کرده است.

نمی‌دانم چرا اصرار دارند بگویند من بوکسور هستم و در دستم انگشتر داشتم. وقتی من را به اداره آگاهی بردند، هیچ ردی از داشتن انگشتر در دستم نبود که نشان می‌داد از انگشتر استفاده نمی‌کنم. آموزش بوکس هم مربوط به بعد از آزادی از زندان است. اضافه وزن داشتم و برای آن ورزش می‌کردم. همه مدارک آن هم موجود است.

من و حاج آقا رابطه دوستانه و خوبی با هم داشتیم. عکسی را به دادگاه ارائه کردم که او عکس بزرگ مرا به دیوار خانه زده بود. اگر با من مشکل داشت، هیچ‌وقت این کار را نمی‌کرد. او همیشه می‌گفت حمید پسرم است و من هم مثل پدر او را دوست داشتم.

پس از دفاعیات متهم، رئیس دادگاه از او پرسید: در تحقیقات مقدماتی نزد بازپرس اعلام کردید سه ضربه زدید. درباره آن چه می‌گویید؟

من گفتم حاج‌آقا را نگه‌داشتم که پرسیدند چند بار دستت به صورت او رسید که گفتم شاید دو یا سه بار. در اداره آگاهی می‌گفتند هر تماس، ضربه است. وقتی به خانه رسیدم او حرفی زد که توقع شنیدن آن را نداشتم. حاج‌آقا گفت، زدم که زدم، لازم باشه بازم مادرت را می‌زنم.

رئیس دادگاه: در سه سالی که در خانه متوفی بودی، ندیدی دارو مصرف کند؟

حمید: من با حاج آقا همه جا می‌رفتم و ندیدم قرص مصرف کند یا بگوید وقت فلان داروست. مثل همه بزرگ‌تر‌ها دارو داشت و لب اوپن می‌گذاشت. مثل مادرم که دارو داشت.

رئیس دادگاه:پرسیدی این دارو برای چیست؟

حمید: نه هیچ‌وقت.

رئیس دادگاه: قصد درگیری نداشتید چرا گلدان پرت کردید؟

حمید: به جهت مخالف پرت کردم تا آسیبی به حاج آقا نرسد.

رئیس دادگاه: او به سمت شما حمله کرد؟

حمید: بله. مادرم حائل ما بود و بعد قسم داد تمام کنیم که به او گفتم لباس بپوش برویم. این خانه جای ماندن نیست.

گزارش ابهام‌زا

ایوب میلکی، یکی از وکلای حمید در ادامه جلسه به دفاع از او پرداخت و گفت: از کمیسیون پزشکی قانونی انتظار می‌رفت ابهام‌زدایی کند. اما پاسخ مختصر و شتابزده کمیسیون، شبهه‌ای بر شبهات پرونده افزود. در شش سطر، هشت بار از کلماتی مانند می‌تواند، ممکن است، احتمال دارد و اغلب موارد استفاده شده است. در این پرونده درباره قصور پزشکی و احتمال وجود آن، موضوعی مطرح و بررسی نشده است. این موضوع احتمال است و قابل بررسی بود.

مطیع هر حکمی هستم

پس از صحبت‌های وکلای پرونده، حمید برای آخرین دفاع ایستاد و گفت: دیشب در خلوت خودم در زندان، دفاع آخر را نوشتم که تقدیم دادگاه می‌کنم. در سال‌های زندگی‌ام نه دعوایی بودم، نه به کسی پرخاش کردم. الان که اینجا در مظان اتهام قتل ایستاده‌ام باورم نمی‌شود و با گذشت این سال‌ها هنوز در شوک هستم. من خودم داغدار فوت مردی هستم که مثل پدرم بود و مثل پدرم دوستش داشتم. هر حکمی بدهید من مطیع هستم.
پس از آخرین دفاعیات متهم، رئیس دادگاه ختم رسیدگی به این پرونده را اعلام کرد تا حکم دادگاه صادر شود.
 
منبع: روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۲ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها