به گزارش جام جم آنلاین، داستان از آنجا شروع شده بود که مظفرالدین قاجار امتیاز استخراج نفت را در سال ۱۲۸۰ شمسی با یک قرارداد داده بود به «ویلیام دارسی» انگلیسی. این قرارداد ۶۰ ساله بود و کلی شرط و شروط برای ایران گذاشته بودند و امتیازات جانبی گرفته بودند تا بالاخره آخر سر ۱۶ درصد عایدات سالانه فروش نفت ایران را بدهند به ایران.
حدود ۳۰ سال بعد رضاخان پرید وسط ماجرا و غر زد که این چه قراردادی است و زیان دارد و عادلانه نیست و خودش رفت با انگلیسیها «قرارداد ۱۹۳۳» را بست که باز هم ۶۰ ساله بود و شرایط جدیدی داشت و زیادی پیچیده بود و گذر زمان نشان داد از قرارداد دارسی هم بدتر است.
در تمام این سالها انگلیسیها یک عادت همیشگی داشتند که حسابی ایرانیها را آزار میداد؛ همان پولی را که در قرارداد تعهد داشتند بپردازند با اما و اگر میپرداختند و به هر نحو ممکن کمتر از میزان تعهدشان میپرداختند.
هرجوری هم میتوانستند از زیر بار تعهدشان در میرفتند و در برابر ایران فقط به فکر سود و منافع خودشان بودند. برای مثال اینکه از درآمدشان مالیات میدادند به دولت خودشان و بعد سهم ایران را از سود میپرداختند و این مثل مالیاتگرفتن دولت انگلیس از دولت ایران بود البته فقط همین نبود و قلدری هم میکردند و یکی از کارهای دیگرشان این بود که نفت ایران را با اجازه خودشان بسیار ارزانتر میفروختند به نیروی دریایی انگلیس!
«عباسقلی گلشائیان» با انگلیس قراردادی بست که در ایران جنجال برپا کرد و در مجلس تصویب نشد و مقدمه نهضت ملیشدن صنعت نفت شد
یک تیر و چند نشان
در دهه ۲۰ شمسی اعتراضها به وضعیت قرارداد نفتی ایران ادامه داشت و البته صحبت از ملیشدن صنعت نفت هم بالا گرفته بود تا جایی که سال ۱۳۲۶ شمسی مجلس قانونی تصویب کرد تا حداقل روی کاغذ هرگونه امتیازدادن به دولتهای خارجی ممنوع شود.
اینجا بود که انگلیسیها دیدند اوضاع خوب نیست و منافعشان در خطر است و گفتند بیایید یک قرارداد جدید بنویسیم. حالا این قرارداد جدید چه بود؟ اینطور تبلیغ شد که انگلیسیها میخواهند سهم ایران را از نفتش بالا ببرند.
از ایران «عباسقلی گلشائیان»، وزیر دارایی و از شرکت نفت ایران و انگلیس «سر نویل گس»، از مقامات شرکت رفتند و نشستند و ۲۱ ماه مذاکره کردند و عاقبت قراردادی نوشتند که به قرارداد گَس- گلشائیان مشهور شد البته این قرارداد در واقع یک قرارداد الحاقی به قرارداد ۱۹۳۳ بود ولی آنقدر مفصل بود که خودش یک قرارداد جدید محسوب میشد.
خلاصه اینکه سهم ایران چند درصدی افزایش یافت و قرار شد شرکت انگلیسی پول ایران را سر وقت بدهد و کمی هم قرارداد قبلی را پیچیدهتر کردند و امتیازات جدیدی هم دادند به انگلیسیها که راحتتر کار کنند در ایران. معلوم است انگلیسیها راضی بودند و با یک تیر چند نشان زده بودند.
چون بهدلیل جو حاکم بر ایران که خواهان ملیشدن صنعت نفت بود یک قرارداد جدید میتوانست یک اعلام حضور باشد برای شرکت نفت ایران و انگلیس که یعنی ما هستیم و عریضه خالی نیست! و روال سابق همچنان پابرجاست و فعلاً از ملیشدن و این حرفها خبری نیست و ایران هم راضی است از پولی که میگیرد.
«حسین مکی» برای جلوگیری از تصویب قرارداد نفتی با انگلیس آنقدر در مجلس سخنرانیهای طولانی کرد که عمر مجلس پانزدهم تمام شد!
عاقبت قرارداد جدید چه شد؟ رفت مجلس و چه داستانی! اواخر دوره پانزدهم مجلس بود و دولت اصرار داشت که قرارداد زودتر تصویب شود و به مجلس بعدی نکشد. اما نمایندگان مخالف سنگتمام گذاشتند و از همه معروفتر «حسین مکی» بود که مشهور است شبها در مجلس می خوابید تا فردا صبح اول وقت برای سخنرانی در جلسه مجلس وقت بگیرد و آنقدر یکسره در مخالفت با قرارداد حرف زد و نطقهای طولانی کرد که عمر مجلس پانزدهم سرآمد و نشد که قرارداد جدید را تصویب کند.
«مکی» گفته بود که «شرکت نفت انگلیس و ایران در حال انجام تخلفات متعدد است» و «ثروت ملی ایران به یغما و غارت میرود» و «شرکت انگلیسی به هیچوجه اجازه دسترسی به اسناد محرمانه را به ایران نمیدهد».
با همین شیوه کار کشید به مجلس دوره شانزدهم که آنجا هم کمیسیون نفت در مجلس قرارداد جدید را بررسی کرد و اعلام کرد: «چون قرارداد الحاقی، کافی برای استیفای حقوق ایران نیست بنابراین مخالفت خود را با آن اظهار میدارد». اینطوری قرارداد جدید در مجلس هم رأی نیاورد و تمام.
«حسین مکی» در مجلس شورای ملی(نفر اول سمت راست)
در نهایت با الغای این قرارداد، مخالفان باورشان شد که میتوانند جلوی زیادهخواهی انگلیس و عادت همیشگیاش را بگیرند و نهضت ملیشدن صنعت نفت قوت گرفت و چند سال بعد به ماجرای کودتای مرداد ۱۳۳۲ پیوند خورد.
منبع: فارس
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد