ماجرا از این قرار است که در سالهای آخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان، با استفاده از درگیری بنیامیه و بنیعباس و مشغولیت آنان به مسائل خود که موجب تخفیف خفقان شده بود، شرایطی پیش آمد که امام نهضت علمی و مذهبی خود را گسترش داده و عملا مدینه را حوزه درسی قرار داد. در تاریخ آمده که روزانه هزاران پژوهنده مشتاق در رشتههای گوناگون از محضر آن امام بهره میگرفتند.
شهرت علمی امام در بلاد اسلامی آن چنان چشمگیر و زبانزد خاص و عام بود که از نقاط بسیار دور سرزمینهای اسلامی برای کسب فیض به مدینه و حوزه درس او میآمدند و از دریای بیکران علوم الهی او بهره میبردند. حتی بسیاری از متفکران غیرمسلمان نیز برای مذاکره علمی با امام به خدمتش میرسیدند و حضرت به میزان سطح درک و علمشان پاسخ میگفت. یکی از بهترین راهها برای آنکه سیمای این کلاسها و میزان بار علمی آنها را بتوانیم درک کنیم، آن است که سراغ شاگردان برجسته حضرت که محصول این جلسات هستند برویم و با آنها بهتر و بیشتر آشنا شویم. در این بخش تعدادی از شاگردان حضرت و زندگینامه آنان را بررسی خواهیم کرد.
جابر ابنحیان
جابر را باید معروفترین شاعر مکتب رئیس مذهب جعفری دانست. دانشمندی که در میان 4000 شاگرد پیشوای ششم شیعیان و در دوران شکوفایی علمی و کلاسهای درس پرشمار امام صادق(ع) در علم کیمیاگری چهره شد و حالا سالهاست که از او به عنوان «پدر علم شیمی» یاد میشود. چهرهای که یکی از مشهورترین دانشمندان ایرانی نیز به شمار میرود. شهرت جابر تنها به جهان اسلام محدود نمیشود و غربیها او را تحتعنوان «گَبِر» میشناسند. ابن خلدون درباره جابر گفته است: «جابر بنحیان پیشوای تدوینکنندگان فن کیمیاگری است.»
جابر در زمان حیاتش کتابی تالیف کرد که این کتاب 1000 صفحهای، 500 رساله را دربر دارد. جابر میکوشید تا با راهنمایی استادش، علم شیمی را از بند افسانههای کهن مکاتب اسکندریه برهاند و در این کار تا اندازهای به هدف خود رسید. برخی از کتابهایی که جابر در زمینه شیمی نوشته عبارتند از: الزیبق، کتاب نارالحجر، خواص اکسیرالذهب، الخواص، الریاض و ... . نوشتهاند که او به آزمایش بسیار علاقهمند بود. به همین دلیل میتوان جابر را نخستین دانشمند اسلامی دانست که علم شیمی را بر پایه آزمایش بنا نهاد. جابر نخستین کسی است که اسید سولفوریک یا گوگرد را از تکلیس زاج سبز و حل گازهای حاصل در آب به دست آورد و آن را «زینت الزاح» نامید. جابر اسید نیتریک یا جوهر شوره را نیز نخستین بار از تقطیر آمیزهای از زاج سبز ، نیترات پتاسیم و زاج سفید بهدست آورد.
ابوحمزه ثمالی
نام ابوحمزه نیز چون نام جابر ابنحیان برای ما آشناست. نام او همنام دعایی است پر فضیلت که او آن را از امام سجاد (ع) آموخت و روایت کرد که به دعای ابوحمزه شهرت یافت. نام اصلی ابوحمزه، ثابت ابندینار بود. او استاد علم حديث و فقه و تفسير بود و معارف اهل بيت (ع) را به شيعيان میآموخت. روایت جالبی از امام رضا (ع) نقل شده که ایشان درباره ثابت میفرمایند: «ابوحمزه در زمان خود همانند لقمان در زمان خویش بود، زیرا او در خدمت چهار تن از ما بوده است: امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و برههاى از دوره امام کاظم(ع)». از آثار ابوحمزه میتوان به تفسیرالقرآن، کتاب النوادر و رسالةالحقوق عن علیبنالحسین(ع) اشاره کرد. تفسیر ابوحمزه از تفاسیر مهم عالم تشیع است. در تفسیر او، بر خلاف تفاسیر ماثور دیگر، احادیث مرسل کمتری دیده میشود. ابوحمزه به اسباب نزول توجه داشته و ضمن توجه به فضائل اهل بیت (ع)، از شیوه تفسیر قرآن به قرآن استفاده کرده و به اجتهاد، قرائت، لغت، نحو و نقل آرای مختلف در معنای آیات اهتمام ویژه داشته است.
هشام ابن حکم
هشام، در مسیر تکامل اندیشهاش، به مکتبهای گوناگون علمی عصر خویش پیوست؛ ولی هیچ مکتبی عطش حقیقت جوییاش را فرو ننشاند. او سرانجام به وسیله عمویش، عمیر بن یزید کوفی، با امام صادق (ع) آشنا شد و در شمار پیروان آن حضرت قرار گرفت.
سیر تکاملی اندیشه هشام نشان میدهد که آگاهانه و بر اساس برهان عقلی تشیع را پذیرفته است. او به منظور کسب علم، تامین معاش، مناظره، تبلیغ معارف اهل بیت (ع) و انجام مناسک حج، به شهرهای بغداد، بصره، مدائن، حجاز و کوفه سفر کرد و با برهانهای دقیق و منطقیاش در گسترش فرهنگ اهل بیت(ع) کوشید.
روایتی درباره هشام وجود دارد که بسیار خواندنی است. نقل کردهاند که هشام بسیار مورد توجه امام صادق (ع) بود. در یکی از روزها حضرت وی را به حضور طلبید و فرمود: «درباره تو سخنی را میگویم که رسول خدا(ص) به حسان بنثابت انصاری فرمود: تا وقتی که ما را با زبانت یاری میکنی، خداوند پیوسته تو را به وسیله روحالقدس تایید کند.» حسان بنثابت انصاری: شاعر معروف عصر پیامبر که با شعرش از حریم اسلام حمایت میکرد.
بهلول
شیخ طوسی در آثار خود از مردی به نام بهلول، که از امام صادق (ع) حدیث روایت کرده، نام برده است. گویی این محدث در آثار متأخرتر، به خصوص در مجالس المؤمنین نورا... شوشتری با شخصیت بهلول مجنون درآمیخته و از او مردی محدث و شاگرد و مرید امام(ع) ساخته شده است، حدیثگویی بهلول، از قرن چهارم قمری در ماجرای ملاقات با هارون پذیرفته شده بود؛ منابع پس از آن نیز بر این نکته تأکید کرده و اندکی آن را گسترش نیز دادهاند.
علامه شهید قاضی نورا... شوشتری با استناد به کتاب «تاریخ گزیده» پس از بیان مطالب فوق آورده است: «او (بهلول) در زمره متقیان عصر خویش قرار داشت.»
مولف کتاب «روضاتالجنات» در معرفی بهلول عاقل چنین آورده است: «عالم عارف کامل، کاشف از لطایف اسرار و فنون، بهلول بن عمر و عاقل عادل کوفی صوفی (صیرفی) معروف به مجنون... از شاگردان برگزیده امام صادق (ع) است. وی در فنون حکمت، معارف و آداب اسلامی فردی تکمیل است.»
پیمان طالبی - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم