گرچه این روش در ابتدا خیلی جواب داده بود و مورد توجه بچهها قرار گرفت اما به مرور این روش به تکرار رسیدهاست و گاهی تهیهکنندگان همچنان درگیر چنین کلیشههایی میشوند و باز هم روند ساخت برنامههایشان به این صورت است اما با تاسیس شبکه هایی ویژه خردسال، کودک و نوجوان، تولید برنامههای این گروه سنی سر و شکل درستی به خودش گرفت و مدیران این شبکهها در طول سالهای اخیر تلاش کردهاند با جذب نیروهای خلاق و بهره بردن از ایدههای خلاقانه نفس تازهای به برنامههای خردسالان و کودکان بدمند تا با حالوهوای بچههای امروز هم همخوانی داشته باشد.
به همین دلیل صرفا به سرگرم کردن بچهها توجه نکردند و سعی داشتهاند در قالب بستههای محتوایی صحیح که خیلی خوب هم کادوپیچ شدهاست، آیتمهای آموزشی هم جا بدهند تا بچهها هم تماشا کنند و لذت ببرند و هم یاد بگیرند.
یکی از این برنامهها، مهد پویا است که به تهیهکنندگی و کارگردانی سارا روستاپور توانسته جای زیادی را در قلب بچهها باز کند.
کافی است سراغ بچهها بروید و به آنها بگویید مهد پویا را میبینند یا نه؟ بدون شک اکثر آنها جواب مثبت میدهند و خواهند گفت که با این برنامه کاردستی یاد میگیرند یا اینکه یاد میگیرند چطور غذا بخورند و ... . همه این موارد ما را بر آن داشت تا در یکی از روزهای بهاری میزبان عوامل برنامه مهد پویا باشیم.
نکته قابلتامل این است از آنجا که تهیه برنامه مهد پویا نیاز به صبر و حوصله زیادی دارد، بالای ۹۰درصد عوامل این برنامه خانمها هستند و با عشق و علاقه برنامه مهد پویا را برای بچههای خودشان و بچههای ایرانزمین میسازند.
برنامه مهد پویا یک بسته مفرح و آموزشی برای بچههاست که تلاش کردهاید در قالب آیتمهای متنوع همچون کاردستی، آزمایش، آموزش مهارتهای اجتماعی، آموزش تغذیه درست و ... به بچهها هرآنچه لازم است آموزش بدهید. قبل از شکلگیری طراحی این بسته محتوایی تا چه میزان برنامههای خارجی در حوزه خردسالان و کودکان را دنبال کردید و آیا برای مبنای برنامه از آن آثار الگو گرفتهاید؟
سارا روستاپور، تهیهکننده و کارگردان: اولین موردی که ما برای ساخت برنامه مهد پویا سراغش رفتیم، این بود برای بچههایی که مهدکودک نمیروند و از دیدن و آموزش برخی مواردی که در مهد گفته میشود، برخوردار نیستند، برنامهای ساخته شود که برای آنها فایده داشته باشد و آموزشهای لازم را ببینند. علاوهبرآن قصد داشتیم بسته متنوع محتوایی برای بچهها آماده کنیم. نمیخواستیم مثل دیگر شبکههای مختلف سیما سراغ برنامهسازی با حضور خاله یا عمو به همراه عروسکها برویم.
درواقع در شبکه پویا به این نتیجه رسیدیم که مجریمحوری را کنار بگذاریم و دنبال جایگزین مناسب محتوایی باشیم.
به همین دلیل نمونههای موفق جهان اعم از کودک کنجکاو و ... را دیدیم. بعد به ساختاری رسیدیم که عروسکها در فواصل برنامه حضور داشته باشند اما مجری نباشد.
گرچه برای طرح اولیه از نمونههای موفق دنیا الگو گرفتیم اما بعد آن را ایرانیزه کرده تا با فرهنگ خودمان همخوانی داشته باشد. ضمن اینکه آیتمها طراحی خودمان است.
در بخش عروسک پنج عروسک انتخاب کردیم و در قالب آیتمهای متنوع هم سعی کردیم خلاقیت بچهها را شکوفا کرده و مهارت در حوزههای متفاوت را به آنها آموزش دهیم.
مثل آزمایش، کاردستی، بازی، هوش و.... یکی از آیتمهای جذاب ما خوب ببین خوب بشنو است که از روشهای معکوس بچهها به موارد مختلف میرسند و با این روش تلاش کردهایم خلاقیت آنها را بارور کنیم.
همچنین در بخش صداپیشگی عروسکها نوآوری داشتیم و برخلاف دیگر برنامهها سراغ بزرگترها نرفتیم که آنها صداهای کودکانه دربیاورند، بلکه سراغ بچههای خردسال رفتیم و آنها را بهعنوان صداپیشه عروسکها انتخاب کردیم.
گرچه سختیهای خودش را داشت اما میخواستیم از ایدههای نو بهره ببریم. علاوهبرآن برای راوی برنامه سراغ مریم نشیبا رفتیم که صدای بسیا ر گرم و شیرینی دارد و جذابیت زیادی به برنامه دادهاست.
زینب پرسم، ناظر محتوایی برنامه: وقتی طرح برنامه مهد پویا به شبکه آمد، ما میخواستیم برنامه به دور از اضافهگویی باشد و علاوهبر ساده بودن، مهارتهایی به بچهها یاد بدهد تا برای آنها مفید باشد. مرتب با تهیهکننده، سردبیر و نویسندگان صحبت میکردیم و قسمت به قسمت میخواندیم و هرجا نیاز به تغییر بود، اعمال میشد.
در فصل قبلی برنامه مهد پویای ما بیشتر روی واحد کارها کار کردیم. یعنی بچهها با واحدهایی مثل چپ، راست، پر، خالی و ... آشنا شدند اما در فصل دوم برنامه و در قالب قصه و نمایش تا جایی که برنامه اجازه میداد روی مهارت شناخت هیجانات درونی و مدیریت آن کار کردیم و به بچهها آموزههای لازم را ارائه میکنیم.اینکه وقتی ناراحت میشوند، چطور رفتار کنند؟ یا خشمگین شدند، چگونه آن را شناسایی کرده و بعد کنترل کنند و...
همچنین در بخشهای ابتدایی درباره روابط اجتماعی همچون سلام کردن و معرفی خودشان کار کردیم که چطور با دوستانش ارتباط برقرار کنند و دچار مشکل نشوند. در واقع مهارت گفتوگو را یاد دادیم. علاوه بر آن حواس پنجگانه بچهها را تقویت کردیم و به آنها یاد میدهیم اول فکر کنند و بعد جواب سؤال را بدهند.
از دیگر مفاهیمی که برای شبکه اهمیت داشت و در فصلدوم به آن توجه میشود، حضور خانواده بود. در فصل قبلی خانواده را نداشتیم اما در این فصل خانواده پویا اضافه شدند و در آیتمهای کاردستی، آزمایش و... گاهی مادر و برخی مواقع پدر حضور دارد.
یعنی به بچهها میگوییم چطور در کنار خانواده تجربههای جدید کسب کنند. عوامل برنامه هم با دقت همه این موارد را در برنامه اجرا کردند.
تجربهای متفاوت و جدید
عروسک گردانی برنامه مهد پویا با دیگر برنامههای کودک متفاوت بود، زیرا صداپیشه آن کودکان بودند و شما به عنوان عروسک گردان باید دهان عروسکها را به اندازه این تکان میدادید که با حرف زدن بچهها تطابق داشتهباشد. درباره این تجربه تان برایمان بگویید؟
ساناز نظری عباداللهی، عروسک گردان گاو پر زور: عروسک گردانی برنامه مهد پویا خیلی متفاوت با دیگر کارهایی بود که من تجربه کردهبودم. در این برنامه تجربه عروسک گردانی ایستاده را داشتم که در ظاهر ساده به نظر میرسد اما سختیهای خودش را دارد. همه باید سر پا بودیم هنگام عروسک گردانی و از یک خط فرضی هم نباید بیرون میزدیم، زیرا دست مان دیده میشد. در مجموع سختیهای خودش را داشت، با اینحال تجربه جالبی برایم بود. همچنین اولین باری بود که تجربه صداپیشگی کودک را داشتم. شاید باورتان نشود اما در ابتدا خودم برخی حرفهای بچهها را متوجه نمیشدم و حتی برایم جدید بود. اما حس خالصانه کودکان برایم جذابیت داشت. البته عروسکها در فصل دوم برنامه مهد پویا پیشرفت کردهبودند، زیرا پلک میزدند یا گوش شان تکان میخورد. در مجموع برنامه مهدپویا نه تنها برایم جذابیت داشت، بلکه یاد هم گرفتم و ارتباط خوبی هم با خردسالان گرفتم که چه دنیای قشنگی دارند.
چطور شد عروسک گردانی عروسک گاو پر زور را انتخاب کردید؟
نظری عباداللهی: سری اول برای عروسک گردانی این کار توسط خانم روستاپور انتخاب شدم. از آنجا که با این کاراکتر خیلی خوب ارتباط برقرار کردم و صدای صداپیشه گاو هم را دوست داشتم، در فصل دوم از خانم روستاپور خواستم عروسکگردانی این عروسک را داشته باشم. هر از گاهی برنامه را میبینیم اما وقتی به جمعهای خانوادگی میروم که بچه کوچک دارند، به من تاکید میکنند برنامه مهد پویا خیلی خوب و دلنشین آموزش میدهد و برای بچهها قابل فهم است.
رزومه کاریمان را بالا نبردیم
یکی از معضلات برنامههای کودک این است که آموزش کاردستی یا حتی خوردن خوراکیها به گونهای است که بچههایی که در مناطق محروم زندگی میکنند به آن دسترسی ندارند. شما چطور این بخشها را در برنامه طراحی کردهاید؟
سپیده شاهحسینی، نویسنده: زمانی که ما کار را شروع کردیم، حتی به بچههای محروم هم توجه میکردیم که آیا کاردستیای که یاد میدهیم، ابزار آن قابل دسترس است. یعنی همه بچهها حتی در مناطق محروم هم به آن دسترسی دارند یا نه. همچنین از خوراکیها میگوییم که بچهها چه خوراکیهایی باید بخورند، حتما نگاه میکردیم که خوراکی معرفی شده گران نباشد. در واقع کار از چند مرحله فیلتر شدهاست.
آماری از بازتاب برنامه در مناطق محروم دارید؟
روستاپور: طبق آخرین نظرسنجی ارائه شده به ما برنامه مهد پویا ۶۴ درصد بیننده داشتهاست که به نظرم این آمار خوبی است. پیامکهای زیادی به شبکه زده میشود یا فیلمی به من نشان دادند که مهد پویا ضبط میشود و در مهدهای کودک برای بچهها پخش میشود.
خانم شاهحسینی شما در بخشی از صحبت تان اشاره کردید که نگاه شما و بقیه گروه به کار کسب درآمد نبود. یعنی بقیه این نگاه را دارند؟
شاهحسینی: منظورم همه نبود. بلکه میخواستم تاکید بکنم همه گروه با جان و دل کار کردند و حتی با وجود اینکه روند تولید بسیار طولانی بود، اما این موضوع ما را خسته نکرد و این طور نبود که خیلی سریع کار را جمع کنیم. برخی مواقع شاهد هستیم که کارهای کودک خیلی سریع جمع میشود اما گروه تولید مهد پویا وقت زیادی برای تک تک صحنهها میگذاشت.
هر متن را چند نفر میخواندند و تا زمانی که نوشته سر ضبط برود کلی زمان میبرد یا هنگام ضبط من کنار کار بودم، زیرا صداپیشه برنامه بچهها بودند و اگر نیاز بود در متن تغییری بدهم تا بچهها به راحتی صداپیشگی کنند، این کار را انجام میدادم.برنامه مهد پویا با دغدغه آموزش بچهها ساخته شده نه با دغدغه بالا رفتن و دیده شدن رزومه کاری!
نخواستیم مهارتها را با فرم کلیشهای نشان بدهیم
دنیای بچهها با وجود سادگی اما مرتب روز به روز تغییر میکند. برای نگارش و سردبیری برنامه مهد پویا تا چه حد با بچهها در ارتباط بودید که محتوای برنامه متناسب با نیازهای بچهها شکل بگیرد؟
پریا فتحی، سردبیر: رویکرد کلی ما در این برنامه، توسعه و پرورش فردی به صورت همهجانبه بود. از سوی دیگر نمیخواستیم مهارتهای زندگی را در قالب کلیشهای نشان بدهیم. چشمانداز ما برای ساخت مهد پویا، ۲۰سال دیگر است. در واقع هدف این نبود که بخواهیم صرفا برنامهای مقطعی بسازیم و آموزشهای آن هم بعد از تمام شدن برنامه از ذهن بچهها پاک شود، بلکه میخواستیم مهارتها را به شکل درست به بچهها یاد بدهیم که نتیجه آن را ۲۰سال بعد ببینیم.
به همین دلیل چشمانداز ساخت برنامه مهد پویا با سرپرستی خانم روستاپور، طراحی بلندمدت شد تا در آینده شاهد بچههایی باشیم که ضمن اعتماد به نفس بالا نسبت به مهارتهای اجتماعی و زندگی شناخت دارند. من مرتب با بچهها در ارتباطم و همه گروه با هم تلاش کردیم تا نیازهای بچهها را به واسطه تهیه این برنامه تأمین کنیم.
شاهحسینی: از روزی که کار را شروع کردم، هم معلم بودم و هم نویسنده. بنابراین از تجارب و شناختی که در کار کودک داشتم، بهره بردم. البته با دیدگاه تازه خانم روستاپور. او هیچ وقت به کار نگاه تجاری نداشته و ما هم به عنوان نویسنده این طور نبود که در خانه بنشینیم و بعد از نگارش سناریو آن را ایمیل کنیم و کارمان را تمام کنیم.
از روزی که برای نگارش مهد پویا صحبت کردیم، دائم با هم بودیم و کار گروهی جلو رفت. مرتب با خانم فتحی جلسه میگذاشتیم و نیاز بچهها را بررسی میکردیم و بعد با خانم پرسم، ناظر محتوایی کار را مورد بررسی قرار میدادیم. البته باید به این نکته هم اشاره کنم ما همه مادر هستیم و بچههایی در این سن هم داریم و میخواستیم برنامهای بسازیم که برای بچهها ثمربخش باشد و حتی اتفاقی که در مهدهای کودک نمیافتد، ما به بچهها یاد بدهیم.
یعنی مهدهای کودک را رد میکنید؟
شاهحسینی: نه رد نمیکنم اما باید توجه داشتهباشید مهدکودک در تهران و شهرهای بزرگ، توسعه یافته و به روز است و با روانشناس در ارتباط هستند و نمیتوان این موضوع را به همه مهدهای کودک حتی در شهرهای بزرگ هم تعمیم داد.
فتحی: ما نمیگوییم مهد کودک بد است یا دید تجاری دارند و روی صحبتمان به ارگان خاصی نیست اما واضح است مهدهای کودک با سیستم بهزیستی و محتوا به گونهای است که میخواهند جای خالی والدین را به نوعی برای ساعتهایی برای بچهها پوشش بدهند. در حالی که با توجه به سرعت سالهای اخیر و نیاز جامعه، رویکرد مهدهای کودک هم باید تغییر کند.
برنامه مهد پویا بنیانگذار این تغییر است که شرایط آموزش را به گونهای پیش میبرد که بازتابش در آینده جوانانی با اعتماد به نفس باشد که واقعیات را ببینند، دربارهاش حرف بزنند و زندگی کنند و اگر با چالشی روبهرو شدند از ابزارهای شناخت مهارت اجتماعی و زندگی که از کودکی آموزش دیدهاند، بهره ببرند.
این ابزارها با معجزه به دست ما نمیرسد و بر گرفته از درون، فکر، خلاقیت و ذهن نقاد ماست. ما برای این بستر کار میکنیم که نیاز به پرورش دارد مثل جواهری که به مرور تراش میخورد.
به عنوان نمونه ما در برنامه به بچهها مهارت «نهگفتن» را آموزش میدهیم. گرچه این مهارت در کودک نمود بیرونی ندارد اما واضح است به سن من و دوستانم برسد باید بداند چطور نه بگوید که این مساله به صورت گروهی و جانانه و به رهبری خانم روستاپور در برنامه مهد پویا اعمال شده است.
خوردن هویج را در میان بچهها جا انداختیم!
چطور شد به این نتیجه رسیدید که کارتان را سختتر و از کودکان برای صداپیشگی استفاده کنید؟
روستاپور: من چند نمونه کار خارجی دیدهبودم که از صدای بچه استفاده کردهبودند. البته در حد مهد پویا، هیچکدام از صدای بچهها استفاده نکردهبودند و فقط به چند کلمه محدود میشد. اما وقتی که به طراحی برنامه مهد پویا فکر میکردم، احساسم این بود که اگر از بزرگسال استفاه کنم برای صداپیشگی، حتی با وجود اینکه صدایشان را مثل بچهها ظریف میکنند، اما ناخودآگاه دایره لغاتشان با بچهها تفاوت دارد. البته وقتی بچهها صحبت میکنند، با اینکه برخی کلمات را درست ادا نمیکنند یا خیلی مفهوم نیست اما برای خودشان قابل فهم است.
ضمن اینکه بزرگسالان هر کاری هم کنند باز هم جنس صدای بچهها ظرافت خاصی دارد. به همین دلیل بچهها را بهعنوان صداپیشه انتخاب کردم و برای هر یک از عروسکها تکهکلامهایی گذاشتیم که باید بچهها میگفتند.
مثلا گاو پرزور میگفت من پرزور هستم، ولی شخصیت آرامی داشت اما خرگوش میگفت من خرگوش باهوشم، هویج خوشمزه است یا اینکه سعی کردیم خوردن هویج را در میان بچهها جا بیندازیم. یا خرس همیشه میگفت مهربان باشید و به بچهها مهربانی را یاد میداد. موقع نگارش مرتب به خانم شاهحسینی میگفتم بیایم از طریق این برنامه چند تا خوراکی که گران نیست و خوردن آن برای بچهها خوب است، آموزش بدهیم.
از چند بچه تست گرفتید؟
روستاپور: من در اینستاگرام و کانالم فراخوان دادم و از مادرها خواستم جملاتی را از بچهها ضبط کنند و صداها را بفرستند. فکر میکنم ۱۰۰ تا ۱۵۰ بچه صدا فرستادند که از میان آنها صداهای متفاوت و شیرین را انتخاب کردم. تا اینکه به ۲۰ بچه رسیدیم و بعد از میان آنها باز هم باید به تعداد کمتری میرسیدیم و نگاه کردم که ببینم کدامیک از بچهها همکاریشان بیشتر است و وقتی از مادر جدا میشوند و پشت میز صدا مینشینند، گریه نمیکنند.
چطور دیالوگها را به بچهها یاد میدادید؟
روستاپور: واقعا فرآیند تولید پیچیده و طولانی بود. بگذریم از اینکه تا مرحله نگارش و بعد از آن چقدر زمان طی کردیم، ولی باید تکتک دیالوگها را به بچهها میگفتم و آنها ادا میکردند. گاهی بچهها دوست داشتند حرفهای خودشان را بزنند، به همین دلیل اول باید به حرفهایشان گوش میدادم و بعد ضبط را شروع میکردم. بعد از همه اینها صداگذاری و... هم باید طی میشد. به همین دلیل تولید برنامه مهد پویا طولانی شد.
بچهها وقتی پشت میز صدا مینشستند، بیقراری نمیکردند؟
روستاپور: بچههایی که انتخاب کردیم این مشکلات را نداشتند، البته همانطور که گفتم وسط چند تا کلمهای که باید میگفتند، نیم ساعت درباره چیزهای دیگر حرف میزدند و من باید صبر میکردم تا حرفشان تمام شود. شاید باورتان نشود با اینکه ضبط هر بچه در نهایت دو ساعت باید طول میکشید، ضبط هر بچه بالای ۱۵ ساعت زمان میبرد و این کار گروه را سخت میکرد.
البته من سعی کردم بچههایی را انتخاب کنم که در خانه توسط مادرهایشان آموزشهای خوب را دیدهباشند. مثلا دختر خانم شاهحسینی که یکی از صداپیشههای ما بود در بخش کاردستی وقتی به او قیچی میدادم بلد بود که چطور با قیچی کار کند. دیگر بچهها هم با این فاکتور انتخاب کردم اما خب برای صداپیشگی ماجرا زیاد داشتیم و زمان زیادی میبرد.
شاهحسینی: یکی از نکات قابل تامل برنامه مهد پویا، آموزش غیرمستقیم بود و بچهها واقعا از این برنامه یاد میگیرند، حتی دختر خودم وقتی برنامه را تماشا میکند بعد از آموزش کاردستی از من میخواهد متناسب با کاردستی ابزارش را فراهم کنم. البته نه ابزار زیاد، بلکه محدود. مثلا میگوید مامان به من شانه تخممرغ بده و بعد طبق برنامه کاردستی را درست میکند.
به بچهها یاد دادیم که معلولیت تنهایی نیست
شما به واسطه عروسک فیل به معلولیت بچهها هم پرداختهاید. چطور شد عروسک با این ویژگی طراحی شد؟
فتحی: یکی از قشنگیهای برنامه، دیدن، لمس، کنار آمدن و درک کردن است که در این برنامه به بچهها آموزش میدهیم. ما در این برنامه به بچهها یاد میدهیم که معلولیت، محدودیت و تنها بودن نیست. به همین دلیل وقتی عروسک فیل نمیتوانست حرف بزند، همه درکش میکردند. علاوه بر آن به مفهوم همدلی پرداختیم که الان نیاز جامعه است و باید بچهها این مفهوم را متوجه شوند.
خودتان یا فرزندتان بیننده برنامه هم بودید؟
فتحی: فرزندم بزرگ است، ولی خودم برنامه را میبینم و هر قسمت از آن یادآور اتفاقاتی است که در مسیر ساخت برنامه مهد پویا طی کردیم.
روستاپور: من همراه دخترم نهال بارها بارها این برنامه را دیدم. حتی تکه کلام خرگوش را بارها دخترم در خانه میگوید.
شاهحسینی: فرزند من یکی از صداپیشههای برنامه مهد پویاست. او هم مثل دیگر بچهها تست داد. سپیناز خیلی دیر به حرف افتاد و من او را به کلاسهای گفتار درمانی میبردم. وقتی سپیناز برای این برنامه تست داد برخی کلمات را سخت ادا میکرد یا بامزه میگفت، ولی در تست قبول شد. در مجموع من و دخترم هم برنامه مهد پویا را خیلی دنبال میکنیم.
توجه به اصول تربیتی
مجریان معمولا بهدنبال دیدهشدن هستند، به همین دلیل علاقه زیادی به اجرا دارند. شما با اینکه مجری هستید و تهیهکنندگی برنامه مهد پویا را بهعهده دارید، جالب است مجری را حذف کرده و مریم نشیبا را برای راوی برنامه انتخاب کردید؟
روستاپور: این تصمیم گروهی بود من نمیتوانم بگویم تشنه دیدهشدن نیستم، ولی چون تجربه خوبی با برنامه رنگینکمان داشتم، بنابراین از این دوره گذر کردم. نه اینکه اجرا را دوست نداشتهباشم، بلکه میخواستم از قالب کلیشهای بیرون بیایم. به همین دلیل مجری را حذف کردم. برخی به من میگویند که چرا در آیتم کاردستی به عنوان مادر حضور دارم اما کلام ندارم. من هم تاکید کردم که هدف ما این بود که نشان بدهیم مادر میتواند کنار فرزندش باشد و به او در کاردستی یا آزمایش و... کمک کند.
نظری: وقتی حرفی از سوی بزرگترها به بچهها گفته میشود، آنقدر تاثیرگذار نیست که یک عروسک میگوید، زیرا بچهها با عروسکها همذاتپنداری میکنند یا در این برنامه به بچههایی که دوست ندارند صبحانه بخورند آموزش داد که خوراکیهای مفید را بخورند.
زینب پرسم، ناظر محتوایی برنامه: اتفاقا خانم نشیبا دانای کل تسهیلگر است و با رفاقت و صمیمانه با بچهها صحبت کرده و بههیچوجه امر و نهی نمیکند.
بخشهای کاردستی، آزمایش طراحی خودتان بود یا برگرفته از برنامههای خارجی؟
روستاپور: ابداع خودمان بودم. البته همانطور که تاکید کردم کلی برنامه دیدم ولی طراحی آیتمها را خودمان انجام دادیم.
پرسم: من باید به نکتهای اشاره کنم اینکه شبکه کودک جزو معدود شبکههایی است که نهایت اصول تربیتی را در کارهایی که میسازد، رعایت میکند و کار از فیلترهای زیادی رد میشود و نیاز است که گروه سازنده صبور باشند. ما متخصصان زیادی در حوزه متفاوت داریم تا از همه جوانب کار مورد بررسی قرار بگیرد. هم فنی و هم محتوایی. با دکترای علوم تربیتی صحبت میکنیم و برای برنامه مهد پویا از دکتر موسیزاده کمک گرفتیم و هر بخشی از برنامه مورد بررسی قرار گرفت. البته این فقط شامل حال برنامه مهد پویا نیست و درباره برنامههای دیگر اتفاق میافتد و ما اصول تربیتی را برای همه برنامهها مورد توجه قرار میدهیم.
هنگام پخش برنامه مهد پویا، والدین به شما درخواست دادهاند که صدای بچههایشان در برنامه باشد؟
روستاپور: بله، چنین بازخوردهایی داریم و من از آنها میخواهم فایل صدا بفرستند، چون بچهها بزرگ شدند و من دنبال صداهای خاص کودکانه هستم. در حال حاضر هم مجوزهای تولید فصل سوم مهد پویا صادر شده و باید کار را شروع میکنیم. البته در فصل جدید هم آیتمهای متنوع به برنامه اضافه میشود. عروسکها هم متفاوت میشوند و میخواهیم عروسکها از حالت مکانیکی خارج شوند و از دستهای آنها هم استفاده کنیم.
قرار نیست در فصل جدید برنامه مهد پویا از فرد دیگری برای راوی استفاده کنید؟
دلم میخواهد در کنار خانم نشیبا با خانم عذرا وکیلی هم همکاری کنم. باید حافظ این صداهای ماندگار شیرین باشیم.
باید برای بچهها سریال ساخته شود
برای اینکه در برنامه مهد پویا، بحث آموزش به تکرار نرسد از چه راهکارهایی بهره میبرید؟
فتحی: ما سعی میکنیم از شیوههای جدید استفاده کنیم. به قول معروف از شیوههای معلمی. سازمان بهداشت جهانی برای انتقال مهارتها سه شیوه اعلام کرده که ما در برنامه مهد پویا از سه شیوه استفاده میکنیم. در مجموع تلاش داریم در قالب بخشهای متنوع مهارتهای متفاوت را به بچهها آموزش بدهیم برای خودآگاهی، ارتباط موثر و کنترل هیجاناتشان لازم است و در این باره قدمهای بزرگی را برداشته ایم.
شاهحسینی: سعی کرده ایم بخشهای متفاوتی را طراحی کنیم که بچهها حدس نزنند ما میخواهیم چه چیزی را بگوییم. بچهها قصه را دوست دارند و در قالب قصه، عروسکها و... مهارتهای متفاوت را یاد میدهیم.
در همه این سالها که برای بچهها برنامههای متعددی تولید و اجرا کردید، فکر میکنید تا چه میزان دین تان را به بچهها ادا کرده اید؟
روستاپور: لحظهای که من وارد سازمان شدم با خودم گفتم میشود یک روزی بچهها من را خاله صدا کنند. فکر کنم مرغ آمین همان لحظه رد شد (با خنده)خیلی وقتها والدین من را میبینند تاکید دارند درباره خوابیدن، تغذیه و... به بچهها آموزش بدهم. دیدن چنین بازخوردهایی نشان میدهد تاثیرگذار هستیم. پس باید روی بچهها سرمایهگذاری شود.
به نظرتان سرمایهگذاری مناسب صورت میگیرد؟
روستاپور: نه، جدی نیست. شبکه کودک تنهاست و بودجه کمی به این شبکه اختصاص پیدا میکند. در حالی که باید بودجه خوبی داده شود تا کارهای ویژه سنی کودکان ساخته شود. رسانه همیشه تاثیرگذار است و در بحران کرونا نشان داد با تشکیل مدرسه تلویزیونی و دیگر برنامهها میتواند آموزش لازم را به مخاطبان بدهد. پس باید به کودکان توجه کنیم. در حال حاضر ما سریال کودک نداریم و بچهها باید پای سریال بزرگسالان بنشینند و این بد است. باید هم بودجه اضافه شود و هم نظارت. گاهی شاهد هستیم با هزینه بالا و به اسم کودک برنامههایی تولید میشود که برای کودکان مناسب نیست اما ما در شبکه کودک مدیر جوان و سختگیری داریم که همراه با تیم شان به کارهایی که ساخته میشود نظارت کامل دارند. این طور نیست ما همه قسمتهای برنامه را بسازیم و بعد تحویل بدهیم. بعد از ساخت یک قسمت باید تحویل داده شود تا همه موارد آن مورد بررسی قرار بگیرد.
سری جدید پاشو پاشو کوچولو ساخته میشود؟
روستاپور: من مجری این برنامه هستم و تهیهکننده فرد دیگری است. قرار شده فصل جدید این برنامه در ۴۰قسمت ساخته شود که من هم به عنوان مجری حضور داشته باشم.
دخترم من را خاله سارا صدا میکند!
مادر بودن تا چه میزان به شما کمک کرده تا بیشتر در جریان نیازهای بچهها قرار بگیرید؟
روستاپور: قبل از پاسخ به پرسش شما باید مورد جالبی بگویم و اینکه دخترم در خانه من را خاله سارا صدا میکند و هر چه به او میگویم مامان سارا هستم، باز هم میگوید خاله سارا (با خنده) همیشه دلم میخواست دختر داشتهباشم، حتی مشخصات ظاهری دختری که داشته باشم همیشه در ذهنم بود و همانی است که الان نهال هست. مسلما مادر بودن خیلی به من در برنامهسازی کمک کرده و میدانم نیازهای بچههای چیست و باید چطور عمل کنم. ضمن اینکه مادر بودن باعث شده هم صبورتر شوم و هم آرامتر.
یک خاطره تلخ و یک خاطره شیرین بگویید.
روستاپور: روزی که عروسک «چرا» رفت، بهشدت افسرده شدم و برایم روز سختی بود و در عین حال تجربه عجیب. این خاطره تلخم بود و خاطره شیرین باید بگویم یک روز برنامه رنگینکمان در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان بود. مادری کنار آمد و گفت دختر سهسالهاش به نام فاطمه سخت مریض است و شیمیدرمانی میشود اما اخیرا برای شیمیدرمانی همکاری نمیکند. دیدن فاطمه من را به دوران کودکی برد که خودم هم بیماری سختی داشتم و شیمی درمانی میشدم و معجزه خدا بود که خوب شدم. همان موقع به مادر فاطمه گفتم جلسه شیمیدرمانی فاطمه را به من بگوید و من هم یک عروسک خریدم و کنارش رفتم. با اینکه شیمیدرمانی مراحلش سخت بود، میدیدم فاطمه بغضش را میخورد تا پیش من گریه نکند. جالب است بعد از چند جلسه مادر فاطمه تماس گرفت و گفت او خوب شده است. هنوز هم با فاطمه در ارتباط هستم. حالا برای خودش خانمی شده و دانشگاه میرود.
فاطمه عودباشی - رسانه روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد