گزارش میدانی از فروشگاه‌های سطح شهر نشان می دهد

حذف کیفیت از سبد خرید مردم

مطالعات تطبیقی و نظرسنجی‌های گاه به گاهی از نوع و قدرت خرید مردم در چند سال گذشته صورت گرفته است که نتایج آنها درصد و آمارهایی شده که از سوی مؤسساتی منتشر شده است. این‌که بازنشستگان طی سه سال ۴۰‌درصد قدرت خریدشان کاهش داشته یا در پنج سال گذشته ۲۰‌درصد از حجم مصرف مواد غذایی در جامعه ایرانی کم شده و ۴۳‌درصد مردم فقط چند روز در ماه گوشت قرمز مصرف کرده‌اند از این دست آمار و درصدهاست.
کد خبر: ۱۳۱۰۰۹۱

این آمارها اما به نوعی دیگر خودشان را در حوزه توزیع مواد غذایی هم نشان می‌دهد، به این مفهوم که می‌توان از فراوانی موردی برخی از اقلام غذایی در فروشگاه‌ها این‌طور استنباط کرد که چه اجناسی خریدار بیشتری دارد و چه مواردی با اقبال کمتری روبه‌روست. گزارش پیش‌رو نه در بند نظرسنجی‌های بسیار صورت گرفته در این حوزه و نه در قید آمار منتشر شده از سوی نهادهاست، این گزارش، حاصل گشت و‌ گذاری در چند فروشگاه بزرگ و کوچک در چند منطقه مختلف پایتخت است. خبرنگار ما پای حرف‌های فروشنده‌ها و البته که خریداران نشسته‌ تا متوجه شود الگوی مصرف به‌ویژه در مواد غذایی در چند سال گذشته چقدر تغییر پیدا کرده است؟
 

خیلی فرق دارد

فروشگاه تعاونی واقع در خیابان کیانی در جنوب شرق تهران در ساعت ۳ بعدازظهر آن‌طور که تصور می‌شود شلوغ نیست، فقط صندوقدار این فروشگاه با طمأنینه اجناس یکی از خریداران را از زیر دستگاه بارکد‌خوان عبور می‌دهد و خریدار هم با آرامشی که احتمالا گرمای این چند روز آن را اضافه کرده اجناس خریداری شده را در کیسه‌های نایلونی‌اش جا می‌دهد.

اگر چند سال پیش پرسیدن از آب و هوا مبدا مناسبی برای آغاز یک گفت‌وگو میان دو غریبه بود این روزها کافی است فقط از گرانی و تورم پیش خودتان زمزمه کنید تا غریبه‌های بسیاری وارد گفت‌وگویتان شوند. بهانه گفت‌وگوی ما نیز ‌همین شرایط است، صندوقدار که کارت می‌کشد به شوخی می‌گوییم چند سال پیش با این پول یک سبد خرید تکمیل می‌شد و حالا فقط دو کیسه است. ترفند ابتدایی جوابگو نیست، صندوقدار بی‌حوصله‌تر از آن است که وارد گفت‌وگو شود، ابروهایش که بالا می‌رود یعنی حتما نیم‌لبخندی پشت ماسک زده است.

 ترفند بعدی گشتن به‌دنبال اجناسی است که در فروشگاه نیست، از یکی از فروشنده‌های در راهرو فروشگاه از برند شیری می‌پرسیم که در یخچال پیدا نکرده‌ایم.

خیلی زود می‌گوید «نمی‌آوریم»، وقتی می‌گوییم قیمتش که تفاوتی با دیگر برندها نمی‌کند، در یخچال را باز می‌کند، یکی از شیرها را بیرون می‌آورد و قیمتش را نشان‌مان می‌دهد، ۹۸۰۰ تومان. برند شیری که ما می‌خواستیم اما ۱۰ هزار و ۲۰۰ تومان است. انگار که پیروز نبردی حماسی باشد بدون این‌که نتیجه اعلام این دو قیمت را برایمان تکرار کند، می‌گوید: «خیلی فرق دارد.»


اولویت قیمت بر کیفیت

یک فروشگاه تعاونی خلوت در یک محله پرتراکم جنوب شهر خیلی جای مناسبی برای ادامه بررسی سوژه گزارش ما نیست. این بار در فروشگاه شهروند منطقه ۱۴ یکراست سراغ یکی از فروشنده‌ها‌می‌رویم.
 نتیجه کنجکاوی‌مان از فروشگاه قبلی این است که این‌بار نبودن برند شیر مورد نظر را به‌واسطه تفاوت قیمت از او این‌طور می‌پرسیم که کدام برندهای موجود در میان مواد غذایی زودتر به‌فروش می‌رسد؟ او که ابتدا متوجه منظورمان از سؤال نشده است، کاسبکارانه می‌گوید همه اجناس این فروشگاه کیفیت خوبی دارند. برایش مثال می‌زنیم.

می‌گوییم به عنوان مثال کدام‌یک از برندهای خمیردندان ردیف پشت‌سرش زودتر تمام می‌شود؟

 انگار پاسخ این سؤال بدیهی‌تر از آن است که بخواهد پرسیده شود. می‌گوید: «آنها که ارزان‌ترند». این فرمول اصلی الگوی مصرف فعلی خریداران است.

با همین فرمول که گشتی در فروشگاه می‌زنیم متوجه می‌شویم اجناس ارزان، فارغ از نوع برند و کیفیت‌شان خریداران بیشتری دارند، تعداد خمیردندان‌هایی که قیمت‌شان ۱۱ هزار تومان است در ردیف مخصوص این فروشگاه بسیار کمتر از خمیردندان‌هایی است که ۱۷‌هزار تومان قیمت خورده‌اند.

 این ماجرا محدود به این تفاوت قیمت نیست و حتی درباره شیرها که تنها تفاوت قیمت ۴۰۰ تومانی دارند مصداق دارد. اگر پیش از اینها ذائقه افراد دلیل علاقه‌مند شدن آنها به یک برند بود حالا تنها و تنها قیمت‌شان است که در این علاقه مؤثر است.

 به همین دلیل است که طی روندی نه‌چندان آرام ردیف شکلات‌های خارجی در این فروشگاه‌ غیب شده‌اند و جایشان را به شکلات‌های ارزان‌تری داده‌اند که از خاک نشسته رویشان می‌توان متوجه شد که آنها هم خریداری ندارند. این نشانه تغییر دیگری است.
 

وقتی مجبوریم کمتر بخوریم

وضعیت کنونی باعث شده بسیاری از اقلام ضروری هم از سبد کالای خانوارها حذف شود. به عنوان مثال رئیس سازمان امور عشایر ایران اعلام کرده «مصرف گوشت قرمز در سال جاری ۴۰‌درصد کاهش یافته است.» این مورد تنها محدود به مصرف گوشت نمی‌شود.

آمارهای رسمی منتشر شده نشان می‌دهد طی سه سال گذشته مصرف روغن نباتی از ۱۱۵۴ گرم به ۱۰۸۴ گرم و مصرف قند و شکر از ۱۰۰۶ گرم به ۹۶۷ گرم رسیده است. بسیاری هم معتقدند این کاهش مصرف نتیجه افزایش قیمت‌هاست و معنی اصلی آن این است که ایرانی‌ها به دلیل گرانی مواد غذایی کمتر می‌خورند یا به عبارت دیگر کالاهای ارزان‌تر را در سبد غذایی خود جای داده‌اند.

مرکز افکارسنجی ایسپا هم پیش‌تر در گزارشی تاکید داشت که سوسیس و کالباس از سوی برخی خانوارها تا حدی جایگزین گوشت قرمز شده است چرا که قیمت گوشت قرمز بسیار بالاست.

این شرایط در حوزه لبنیات نیز قابل ردگیری است. مصرف لبنیات در ایران یک‌سوم استانداردهای جهانی است و به‌نظر می‌رسد در صورت عدم برنامه‌ریزی برای بهبود وضعیت، هزینه‌های درمانی ناشی از سوء‌تغذیه در سال‌های آینده جامعه ایران را در تهدیدی جدی قرار دهد.

آمارهای مرکز آمار ایران نشان می‌دهد متوسط مصرف کالاهای اساسی در سال‌های اخیر کاهش یافته است.  برای مثال مصرف برنج خارجی ۸‌درصد، گوشت گوساله ۲۰‌درصد، گوشت گوسفند ۲۹‌درصد، روغن نباتی ۶‌درصد و قند و شکر ۴‌درصد در سال ۱۳۹۹ نسبت به سال ۱۳۹۵ کاهش یافته‌است.


ارزان جای گران‌

نه‌تنها برندها که خود محصولات هم تابع همان فرمول هستند. حتی در رابطه با مواد غذایی ضروری این فرمول کارکرد دارد. به‌عنوان مثال در بخش لبنیات فروشگاه بزرگی در خیابان شهید عراقی در منطقه سه تهران نسبت حجم خامه‌های شکلاتی صبحانه چیده شده در ردیف مخصوص به خامه‌های معمولی کمتر است. این تغییر در الگوی مصرف حداقل در مورد مواد خوراکی چندان به محل فروشگاه به‌عنوان ساکنان یک طبقه اجتماعی برخوردار ارتباطی ندارد!

فروشنده این مغازه بدون هیچ درنگی‌ حرف را آغاز می‌کند. از او همان سؤال همیشگی را می‌پرسیم. این‌که طی این سال‌ها آیا رویه خرید مردم تغییری کرده است؟ مثلا شده است که اجناسی را حالا بیشتر بخرند و اجناسی را کمتر از گذشته. پاسخ این پرسش برای فروشنده‌ها بدیهی به نظر می‌رسد. او هم معتقد است کاهش قدرت خرید مردم طی چند سال اخیر باعث شده بسیاری از کالاها از سبد خانوارها حذف شوند و دلیلی شده تا او آنها را «اصلا دیگر سفارش ندهد.»

 بدون این‌که بپرسیم مثال‌هایی دارد. می‌گوید: «اسنک به‌‌عنوان یکی از تنقلات را دیگر سفارش نمی‌دهم چون آن‌قدر اینجا آفتاب می‌خورد تا مرجوع کنم. یک اسنک ۱۷ هزار تومان قیمت دارد ولی به جایش پفک‌ در استندها می‌چینم.»
 

حذف به نفع ضروریات

چشم چشم کردن در سبد خرید خریداران بسیار میدان میوه و تره‌بار قزل‌قلعه در منطقه ۶ تهران هم ما را به این نتیجه می‌رساند که اولویت ابتدایی خریداران مواد ضروری خوراکی است. مرغ، روغن، برنج، نان، شیر و لبنیات و... . در یکی از سوله‌های میدان میوه و تره‌بار روی نیمکتی زنی نشسته است که وقتی سر حرف را با او باز می‌کنیم و می‌گوییم خبرنگار هستیم، می‌توان لبخند پشت ماسکش را حس کرد، انگار که مهمان برنامه گفت‌وگومحور تلویزیونی در ساعت پر بیننده‌ای باشد، پایش را روی پا می‌اندازد و کمی به سمت ‌ما می‌چرخد و خودش را معرفی می‌کند! «ناهید کمانی، دبیر بازنشسته شیمی دبیرستان آذر» طوری روی دبیرستان آذر تاکید می‌کند که انگار ادامه نام خانوادگی‌اش است نه یک محل خدمت شغلی.

چرخ خریدش را که انگار در کادر دوربین برنامه گفت‌وگو محور باشد، خیلی زود پشت نیمکت قایم می‌کند و وقتی از هدف آمدنمان به این بازار آگاه می‌شود حرف‌هایش را با لحن تدریس یک سرفصل کتاب درسی آغاز می‌کند.

 «من بازنشسته آموزش و پرورشم و ۳۶ سال سابقه خدمت دارم اما حالا با دو مسیر اتوبوس به اینجا می‌آیم که خرید ارزان‌تری داشته باشم. این تازه وضعیت خوبی است، چرا که سبد خریدم تغییر زیادی نسبت به گذشته نکرده است. اگر چند سال پیش کسی به من می‌گفت می‌آیم میدان میوه و تره‌بار تا سه تا سیب و چهار تا پرتقال بخرم فقط به او می‌خندیدم.  فراوانی میوه در خانه مسلم بود و حالا بارها شده که چند روزی هیچ میوه‌ای در خانه نیست چون اولویت زیادی برایمان ندارد!»

خانم کمانی می‌گوید در خرید میوه‌ها و دیگر اقلام خوراکی هم اولویت‌بندی نانوشته‌ای وجود دارد؛ اولویتی مبتنی بر قیمت. زمانی که موز قیمت بالایی دارد از سبد خرید حذف می‌شود و زمانی که قیمت خیار سر به فلک می‌کشد همین‌طور.

نظام توزیع مواد غذایی هم مبتنی بر این اولویت‌بندی خریداران است. بدیهی است که فروشندگان مواد غذایی هم بر‌اساس خواسته خریداران عمل می‌کنند. همین است که در فصل گرانی موز حجم کمتری از سبدهای مخصوص این میوه به چشم می‌خورد و حجم بالاتری از این سبدها به میوه‌های ارزان‌تر اختصاص داده می‌شود.
در فروشگاه‌ها هم این قصه مصداق دارد. یکی از فروشندگان شهروند همین منطقه به ما می‌گوید تقاضای مردم بر‌اساس حجم سفارش‌های این فروشگاه نشان می‌دهد طی یک‌سال گذشته مواد شوینده وارد سبد خرید ضروریات مردم شده است. این نکته البته که معلول تجربه حضور یک‌ساله مردم در یک جامعه درگیر به بیماری کروناست. شوینده‌ها پا به پای اقلام ضروری خوراکی به فروش می‌روند و ردیف خوراکی‌های غیر ضرور و تنقلات به سرعت کم می‌شود.
 

خداحافظی با پنیر خامه‌ای

قصابی کوچک و جمع و جور حوالی میدان خراسان دیگر گوشت شتر نمی‌آورد، چون گرانی آن، قدرت خرید مردم را پایین آورده و شقه‌های گوشت مدت‌ها در یخچال مغازه باقی می‌ماند. مجید آقا قصاب تا به حال چند شقه از گوشت‌های شتر را که رد ماندگی روی آنها ماسیده بود،‌ به خانه برده تا خوراک گربه‌های محل کند. در همسایگی او نیز سال‌ها مغازه‌ای برپا بود که دل و جگر و سیرابی و شیردان می‌فروخت و آفتاب ظهر سرنزده همه چیز مغازه را می‌فروخت ولی حالا کرکره این مغازه پایین است و همسایه‌ها می‌گویند از بس مشتری نداشت بساطش را جمع کرده و مشغول کار دیگری شده.

صاحب بقالی محله مسعودیه در منتهی علیه جنوب شرق تهران نیز وقتی از او پنیر پرچرب خامه‌ای در بسته‌بندی‌های رنگی می‌خواهیم پوزخندی می‌زند و می‌گوید خیلی وقت است که گرانی پنیرهای خامه‌ای مشتری‌ها را فراری داده و چون در این محله تک و توک کسی سراغ این پنیرها را می‌گیرد از آوردن آن صرف نظر کرده‌ایم.

مردم محله اتابک نیز به گفته چند بقال قدیمی که مغازه‌شان از آن کرکره‌های قدیمی و پر سر و صدا دارد اضافه می‌کنند که مردم این محل دیگر کمتر قادرند حبوبات بخرند و اگر سراغ عدس یا لپه یا نخود و لوبیا بیایند بیشترشان به اندازه نیاز همان روز و معمولا کمتر از نیم کیلو خرید می‌کنند. در مغازه او هرچه چشم گرداندیم اثری از کنسرو ماهی تن هم ندیدیم چون به گفته احمدآقا مردم دیگر سراغ کنسرو ۳۰ هزار تومانی نمی‌آیند که حتی دو نفر را هم به طور کامل سیر نمی‌کند.

در محله پاسگاه نعمت‌آباد در جنوب غرب تهران نیز خیلی از خانواده‌ها برای این‌که دخل و خرج شان را یکی کنند ناچار شده‌اند قید برخی برند‌ها و محصولات‌شان را بزنند. مرد سالخورده‌ای که ساکن این منطقه است، می‌گوید این روزها زندگی برای بازنشستگان بسیار مشکل شده است و من و همسرم به خاطراین‌که بتوانیم جلوی نوه‌ و فرزندان‌مان شرمنده نباشیم، خیلی از نیازهایمان را نادیده می‌گیریم. او به حبوبات بسته‌بندی اشاره می‌کند و می‌گوید این روزها ترجیح مان این است که این مواد را به شکل فله‌ای تهیه کنیم، اما مشکل اینجاست که حبوبات فله‌ای کیفیت ندارد و پر است از سنگ و خاک.

مرد میانسال دیگری در این باره می‌گوید تا پیش از این نوشیدنی‌های مختلفی برای خانواده می‌خریدم، اما این روزها خرید نوشابه هم آسان نیست به همین دلیل به بچه‌ها می‌گویم چون نوشابه برای سلامتی مضر است دیگر نمی‌خرم. مرد میانسال اما پس از این سخنان لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید نمی‌دانم برای نخریدن دوغ چه بهانه‌ای باید بیاورم!

سر صحبت مرد میانسال حالا دیگر باز شده است، او از این می‌گوید که خرید ماست و پنیر نیز برای خانواده‌هایی مثل او دیگر مانند گذشته آسان نیست. مرد میانسال می‌گوید تا پیش از این چون بچه هایم پنیر خامه ای... دوست داشتند از این محصول زیاد می‌خریدم، اما این روزها ناچارم پنیر معمولی بگیرم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها