خوشبرگ به كارگردانی رامین معقولی، تهیهكنندگی ایمان ایرانمنش و نویسندگی مصطفی رجبزاده سعی دارد در قالب نمایش طنز، مطالعه را میان نوجوانان رواج دهد. رضا فیاضی، مجید شهریاری و جمعی دیگر از بازیگران، از جمله یك گروه نوجوان به نقشهای این مجموعه جان میدهند. مجموعهای كه به گفته عوامل آن، نخستین اثر نمایشی تولید شبكه امید است. با تهیهكننده، كارگردان، نویسنده سریال و رضا فیاضی، بازیگر نقش آقای حكمت یكی از بازیگران اصلی خوشبرگ گفتوگو كرده و از دشواریهای برقراری ارتباط با نوجوان امروزی و تولید اثر نمایشی برای این گروه سنی پرسیدهایم.
نوجوانان امروز هوشیارترندخوشبرگ از ۳۰ بهمن روی آنتن رفته، سریالی كه تشویق به كتابخوانی میان نوجوانان را هدف اصلی خود قرار داده است. از ایمان ایرانمنش، تهیهكننده سریال درباره آغاز این پروژه و شكلگیری ایده آن پرسیدهایم كه پاسخ میدهد: «ابتدا قرار بود روی یك طرح دیگر كار كنیم، ولی آن به نتیجه نرسید و به این جمعبندی رسیدیم كه كاری در حوزه كتابخوانی انجام دهیم. برای نوجوانان در حوزه كتاب كاری نداشتیم و بیشتر آثار تولیدشده برای بزرگسالان بود. نمیخواستیم قالب برنامه تركیبی باشد، تا در حد امكان از شعار دور بمانیم. به همین دلیل درنهایت به قالب نمایشی رسیدیم. این اولین تولید نمایشی شبكه امید در حوزه سریالسازی است. میتوان گفت طرح به صورت مشترك برای من و مصطفی رجبزاده است و چون من درگیر كارهای تهیه و تولید شدم، فیلمنامه را آقای رجبزاده نوشت.»
او درباره دشواری برقراری ارتباط با نوجوانان امروزی و تاثیرگذاری روی آنان بیان میكند: «من پیش از این هم تجربه كار در حوزه كودك و نوجوان داشتهام و درگروه كودك و نوجوان شبكه دو كار كرده بودم. به طور كلی جذب نوجوان به تلویزیون با توجه به رقیبی مثل فضای مجازی در این روزها سختتر است، خصوصا وقتی بخواهیم از این طریق به او بگوییم كه كتاب بخوان! این كار را دشوارتر میكرد، بنابراین سعی كردیم با قصه گویی به زبان طنز این كار را انجام دهیم و تاكنون در همین چند قسمت بازخوردهای خوبی گرفتهایم. نوجوان امروز بهواسطه فضای مجازی و... خیلی هوشیارتر است و سختتر میتوان او را قانع كرد، پس اگر در این سریال شعار میدادیم، تاثیری نداشت. به همین دلیل سعی كردیم در دل قصه به سمت معرفی كتاب برویم. شخصیت آقای حكمت كه دانای كل است، هرگز به صورت مستقیم از كتابی نام نمیبرد و بچهها را مستقیما تشویق نمیكند. در حقیقت كتابی به صورت مستقیم تبلیغ نمیشود. مثلا اگر شخصیتی به فضانوردی علاقه دارد، قصه از فضای موضوعات مربوط به این حوزه و حتی فالگیری و... گذر میكند تا در نهایت او را به این نتیجه میرساند كه برای دنبال كردن رشته موردنظرش باید كتابی در این حوزه بخواند. درواقع در این سریال، فضای مجازی غیرمفید را مقابل كتاب قرار دادهایم، البته فضای مجازی مفید هم داریم و ما منكر این موضوع نیستیم.»
او درباره معیار انتخاب كتابها به جامجم میگوید: «از نهادهای مربوط به این حوزه و همچنین ناشران كتابهای كودك و نوجوان برای گرفتن اسامی كتابهای مفید و... كمك گرفته و همچنین با نویسندگان و بزرگان این عرصه مشورت كردهایم. از پیشكسوتان این حوزه و نویسندگانی مثل آقای رنجبر و فیاضی مشورت گرفتهایم. همچنین با نوجوانان هم در این خصوص گفتوگوهایی داشته و از نظراتشان در نگارش استفاده كردهایم.»
قصه كتابهابه گفته ایرانمنش، خوشبرگ قصه یك پیشكسوت عرصه چاپ و نشر به نام آقای حكمت است كه رستوران خوشبرگ را اداره میكند و در آنجا با توجه به ذائقه نوجوانان و خانوادههایشان كتاب به آنها میدهد. درواقع در این رستوران خبری از غذا نیست و به جای آن به نوجوانان كتاب ارائه میدهند. قصه با نوههای آقای حكمت به نامهای شاپرك و شاهین پیش میرود كه نوجوان و یك جورهایی نقش اصلی هستند. در مقابل این فضا، یك گیمنت هم قرار دارد كه مجید شهریاری، نقش صاحب آن را بازی میكند و او سعی دارد بچهها را به جای كتابخوانی به حضور در گیمنت سوق دهد. این شخصیت یك پسر نوجوان دارد كه در كنار شاپرك و شاهین و همچنین دوستان این افراد، نوجوانان قصه را تشكیل میدهند.»
احتیاطهای كروناییتصویربرداری سریال خوشبرگ هنوز تمام نشده است و احتمال میرود سریال فصلهای دیگری هم داشته باشد. ایرانمنش به جامجم میگوید: «فصل اول ۳۰ قسمت ۲۰ دقیقهای است تا از حوصله نوجوان خارج نباشد. با بازخوردهایی كه در این مدت دریافت میكنیم، سراغ فصل بعدی میرویم. گروهی حدودا ۴۰نفره داشتیم كه زیر سقف و فضای بسته كار میكردند. به دلیل ملاحظات كرونایی ترجیح دادیم فاصلهای میان كار ایجاد كنیم و پس از مدتی دوباره تصویربرداری را شروع میكنیم؛ البته دلیل دیگر هم این بود كه بازخوردها را ببینیم و در صورت لزوم تغییراتی را در ادامه به وجود آوریم. حضور تعداد زیادی نوجوان و چند فرد مسن در میان بازیگران و عوامل، باعث شد بیشتر حواسمان را جمع كنیم تا خدایی نكرده كسی دچار بیماری نشود.»
ایرانمنش میافزاید: «به عنوان تهیهكننده و كسی كه به نمایندگی از شبكه، كار را پیش بردهام، باید از خیلیها تشكر كنم. ما كار دشواری داریم، یكی اینكه سریال برای نوجوان بود. نوجوان، نه كودك و نه بزرگسال است و به همین خاطر حرف زدن با او سخت است. دوم اینكه موضوع كتاب بود و برای همین روی لبه تیغ راه رفتهایم. نباید نوجوان موضوع را پس میزد. پس همانگونه كه اشاره كردم به سمت نمایش رفتهایم. سریال ساختن هم هزینه و دردسر دارد. آن هم در سالی كه با كرونا دستوپنجه میكنیم. طرف حساب ما ناشرانی بودند كه اوضاع مالی خوبی ندارند، پس نمیتوانستیم روی كمك مالی آنها حساب كنیم. البته هفت هشت ناشر برتر را كنار خود داریم كه كمكهای سختافزاری و نرمافزایش داشتند. اگر این كار با زحمتی قریب به یك سال به اینجا رسید، نتیجه تلاش خیلیها از مدیران تا گروه خوبم بوده است. در گام اول، حمایت مدیران شبكه امید كه در عین اینكه بودجه آنچنانی ندارند، اما تا جاییكه در توانشان بود كمك كردند و قول همكاری هم دادند و حتی از معاونت سیما و... هم كه دستشان میرسد، كمك خواستم. چون شبكه امید دست به كار بزرگی زده است. این شبكه، مجموعه نمایشی مفیدی را تولید كرده كه نسبت به خیلی از مجموعههای فعلی ما با احترام به زحمتشان جلوتر است و هدف والایی همچون ترویج مطالعه میان نوجوانان را دارد. در حالی كه در برخی مجموعههای دیگر با بودجههای چندبرابری ما این نكته را نمیبینیم. باز هم در این حد محدود هر كمكی میتوانستند، كردند و از ما در همه بحرانهایی كه این مدت داشتیم، حمایت كردند. شهرداری منطقه ۱۱ هم كنار ما آمد و فضا و امكاناتی را در اختیارمان گذاشت.»
نوجوانان مظلوماندرضا فیاضی، بازیگر نقش آقای حكمت است كه نوجوانان را با راهنمایی خود به سمت كتابخوانی سوق میدهد. از او درباره نقشآفرینی در این سریال پرسیدیم و او چنین پاسخ داد.
دلایل پذیرش نقش؟ مهمترین ویژگی و دلیل اصلی كه باعث شد بازی در این كار را بپذیرم، این بود كه دیدم برنامهای است كه بچهها را به مطالعه تشویق میكند. اولویت من كودك و نوجوان است و به همین دلیل اگر چند پیشنهاد به من داده شود، كاری كه مربوط به كودك است را انتخاب میكنم. همیشه میگویم اول كودك و بعد دیگران.
راهكارهایی برای دوری از شعارزدگی؟ سعی شده است در قالب داستان این اتفاق بیفتد و چند تمهید برای آن اندیشیده شده است، مثلا كمدی بودن و حضور برخی شخصیتهای بامزه همچون نوه شخصیت آقای حكمت به این موضوع كمك میكند. امیدوارم مخاطب هم كار را به دور از شعارزدگی ببیند و با آن ارتباط برقرار كند. بهطور كلی نسبت به گذشته كارهایی كه بتواند چندین سال در جذب مخاطب موفق باشد، نداریم. مثلا زیزیگولو با سپری شدن بیش از ۲۰ سال همچنان میتواند مخاطب داشته باشد و در یادها مانده است. برای جذب بینندگان در این سنین باید رویا، خیال، جذابیتهای تصویری، طنز و... به كار افزود. میتوان گفت اساسا تولیدی نداشتهایم كه حالا بخواهیم درباره اینكه این موارد را داشته است یا نه صحبت كنیم؛ به همین دلیل باید همین اندك مواردی كه در این حوزه كار میشود را غنیمت شمرد.
شناخت نوجوانان؟ عشقم بچهها بوده و خواهد بود. اگر شما رد دنیای من را بگیرید و نوشتههای من را بخوانید، میبینید همیشه كودك و نوجوان در آثار من پررنگ بوده است. دركتاب، شعر و فیلم سعی كردهام عشقم به بچهها را نشان دهم. بهخصوص نوجوانان، قشری كه به نظرم ظلم زیادی به آن شده و كمتر به این دوران از زندگی انسانها پرداخته میشود. متاسفانه در مورد نوجوانان خطوط قرمزی وجود دارد كه مانع میشود برخی مسائل را برایشان باز كنیم. مثلا درباره بیماریهایی مثل ایدز یا احساساتی چون عشق و... نمیشود به آنها گفت.
از ژول ورن تا آثار جدیدبسیاری از آثاری كه برای نوجوانان ساخته میشود، فضای كودكانه دارند یا برای بزرگسالان مناسباند. گویی این برهه سنی و ساخت اثر در محدوده مناسب آنان نیاز به شناخت بیشتری از این بازه سنی دارد. مصطفی رجبزاده، نویسنده خوشبرگ درباره كارهایی كه برای دوری از شعارزدگی و جذب نوجوانان در طراحی فیلمنامه این سریال انجام داده است، پرسیدیم كه پاسخ میدهد: «اولین درسی كه در فیلمنامهنویسی یاد گرفتم، فرم و ساختار بود. من برای بزرگسالان فیلمنامه نوشتم و در تئاتر هم كار كردم و همیشه تلاش داشتم كار از فرم خارج نشود. در این سریال تمام عناصر و ساختار متناسب با گروه سنی نوجوان است و سعی كردهایم ایده اولیه، سوژه، روایت داستان و عناصر بصری را رعایت كنیم و از فرمی كه برای خوشبرگ تعیین كردهایم خارج نشویم. در این خصوص فیلم دیدم، مشورت كردم و جلساتی با كارگردان و تهیهكننده داشتم تا كار مناسب نوجوانان باشد. با بچههای این سنی هم جلسه گذاشتیم تا به فضای آنان نزدیك شویم. در اینخصوص حضور آقای فیاضی به عنوان یك شخص زبده هم موثر بوده و هست. از تجربیات ایشان استفاده كردیم و از ایدهها و صحبتهای بداههشان سر صحنه بهره بردیم.»
او ادامه میدهد: «به هر حال همه ما دوره نوجوانی را گذراندهایم، با اینكه نوجوانان الان خیلی با ما تفاوت دارند ولی مشتركاتی هم هست. برای مثال این دوران گذر از كودكی به جوانی است و احساساتی مثل استقلالطلبی و دیده شدن در شخص ایجاد میشود. این تجربیات مشترك در كار نوشتن خیلی كمكمان كرد. میشود گفت پشت خوشبرگ یك كار تحقیقاتی، میدانی همراه مشاوره با روانشناسان و جامعهشناسان بوده است.»
رجبزاده از حضورش برای انتخاب كتابها به عنوان نویسنده بیان میكند: «انتخاب كتابها با تهیهكننده بود. ایشان با چند انتشارات صحبت كردند و چون این ناشران از متخصصان این حوزه بودند و همچنین با مشورت شبكه و... به لیستی از كتابها رسیدیم و پیام آنها را دل فیلمنامه منتقل كردیم. در میان این لیست قصههای كلاسیكی مثل اولیور توئیست و آثار ژولورن وجود داشت كه یكسری را قبلا خوانده بودیم و دیگر آثار را مطالعه و با كمك دستیارم خلاصهنویسی كردیم. سعی داشتیم قصهها به صورت مستقیم وارد فیلمنامه نشود تا ماجرای هر اپیزود زود لو نرود. به همین خاطر بنا شد مفاهیم اصلی كتابها را در دل قصه بیاوریم. »
موضوع یك كتاب، مضمون یك اپیزود استرامین معقولی، كارگردان سریال خوشبرگ است كه درباره پیوستنش به این گروه به ما میگوید: «از همان ابتدا با عوامل مجموعه در ارتباط بودم و روی طرح كار كردم. طرح خیلی دستخوش تغییر شد تا به ضبط رسید. خیلی دوست داشتیم هر قسمت طولانیتر باشد و در اینخصوص زمان۴۰ دقیقه را پیشبینی كرده بودیم، ولی با سیاستهای شبكه و نیازشان الان قسمتها ۲۰ دقیقه است. مضمون هر قسمت تقریبا موضوع یك كتاب است، مثلا اگر در یك كتاب نوجوان دختر با بینی خود و چهرهاش مشكل دارد، این ماجرا مضمون یكی از اپیزودها شده است و میبینیم كه شخصیت شاپرك این دغدغه را دارد.»
بازیگران نوجوان سریال بیشتر چهرههای تازهای هستند. معقولی درباره انتخاب آنان و دیگر نقشآفرینان سریال بیان میكند: «تیم نوجوان قبلا با من كار كردند و هنرجوهای من هستند. از زمان پیشتولید به انتخاب آقای شهریاری رسیدیم. چند مورد دیگر هم بودند، اما به دلم ننشستند. این شخصیت یك جورهایی بدمن قصه است، البته خاكستری است و ما مثل زندگی عادی آدم كاملا سیاه نداریم. برای نقش آقای حكمت، شبكه جناب فیاضی را پیشنهاد دادند كه در این عرصه سابقه دارند.»
تقابل شخصیت خوبزاده و حكمت جزو چالشهای اصلی شخصیتهای بزرگسال قصه است كه كارگردان در اینباره بیان میكند: «این دو نفر با همدیگر شریك هستند. طبقه فوقانی كافهكتاب، گیمنت آقای خوبزاده است. همیشه چالش مطالعه و بازیهای رایانهای در قالب این دو شخصیت را میبینیم و در جایی از قصه خوبزاده پیشنهاد خرید سهمش را به حكمت میدهد.»
او درباره گزینش كتابها هم بیان میكند: «برای انتخاب كتابها، داخلی و خارجی بودن ناشر برایمان اهمیت نداشت و به دنبال كار خوب بودیم. به همین خاطر سمت ایدئولوژی خاص و تبلیغ نرفتیم. حتی نخواستیم یك شخصیت خاص را به زور برای نوجوان بزرگ كنیم. باتوجه به بطن جامعه امروز كه نوجوانان از خیلی مسائل دور هستند و اطلاعاتی درباره آن ندارند، سعی كردیم هرچه برای نوجوان مفید است را به او ارائه دهیم. اینها با مشورت شبكه و نویسنده حاصل شده است.»
معقولی ادامه میدهد: «به طوركلی این كار، ساختار سختی دارد. یك بحث مهم مثل جاانداختن فرهنگ مطالعه را داشتیم كه این باتوجه به سختپسند شدن نوجوانان و حضور زیاد آنها در فضای مجازی، دشوار است. به لحاظ كارگردانی هم اگر بخواهی یك مساله مهم را در قالب كمدی جابیندازی، سخت است. ولی چون هدف اصلی مضمون كتاب بود، تلاش داشتیم وارد داستان كتابها شویم و از آنها كمك گرفتیم. جالب بود كه نوجوانان حاضر در پروژه با قصهها ارتباط برقرار كردند و همین به ما نشان میداد كه احتمالا دیگر نوجوانان هم جذب خواهند شد.»
این كارگردان در پایان با نقد برخی آثار تولیدشده بهویژه برنامههایی كه در حوزه كتابخوانی فعالیت میكنند، میگوید: «در این سالها بیشتر برنامههای تركیبی سلبریتیمحور بودند، بعضی برنامههای نمایشی و سریالها هم گویی نمیدانند میخواهد چه بگویند. در حقیقت بعضی سریالها یك حرف خاص دارند و مثلا یك پرونده را دستمایه خود قرار دادهاند كه این خوب است، اما برخی هستند كه نمیدانند میخواهند چه بگویند! به نظرم دیگر سریالهای ملودارم شعاری بس است. بعد از سریال «كتابخانه هدهد» چندان كار موفقی در این حوزه نداشتهایم. به نظرم كتابخانه هدهد خیلی موفق بود، اما «كتابباز» نه چندان! حالا كه یك شبكه آمده است تا فرهنگ كتابخوانی را جابیندازد، باید حمایت شود. این اولین كار نمایشی شبكه امید است و نباید گذاشت موضوع به این مهمی فراموش شود.»