نگاهی به مفهوم پیشمرگ و نقش پیشمرگان کُرد در انقلاب اسلامی به بهانه رونمایی از تقریظ رهبری بر کتاب «عصرهای کریسکان»

رو‌در‌رو با مهلکه

برای آغاز، شاید جذاب‌ترین بخش مطالعه تاریخ و سرگذشت «پیشمرگان کُرد مسلمان»، همین ریشه‌یابی مفهوم واژگانی آن باشد.
کد خبر: ۱۳۰۶۵۶۶

در نگاه اول، پیشمرگ به کسی اطلاق می‌شود که با مرگ روبه‌رو می‌شود. این تعریف خود پرسش‌هایی پیش‌روی ما قرار می‌دهد. چرا و به چه دلیل با مرگ روبه‌رو می‌شود؟! تعریف او از مرگ چیست؟! آیا هدف مقدسی دارد که این‌گونه بی‌محابا با آن رخ‌به‌رخ می‌شود؟! در صورت پاسخ مثبت، پس قطعا آرمانی را در زندگی دنبال می‌کند.

در ادبیات فارسی و معنی لغات، پیشمرگ‌ها را مترادف سرباز، جانباز، رزمنده، جنگجو و... دانستند. خود لفظ کردی «پیشمه رگه یا همان پیشمرگه» هم به متون انگلیسی سرایت کرده و به صورت Peshmerga نگارش می‌شود. در زبان انگلیسی برخی دیگر آن را مترادف Gurrilla قلمداد و در ادامه به گروهی با چهار ویژگی رزم نامنظم، تحرک بالا، آرمان و هدف و ترکیبی از طیف‌های اجتماعی که با نیروی نظامی سازماندهی شده و بزرگ‌تر از خود مانند گروه‌های رقیب یا نیروهای ارتش‌های سنتی دشمن مبارزه می‌کنند، اطلاق کردند. تاریخ‌دانان هم ریشه تاکتیکی( رزم) آنها را به آثار استراتژیست باستان چین «سان تزو» در قرن ششم پیش از میلاد نسبت دادند که در کتاب «هنر جنگ» هم به تفصیل مورد اشاره قرار گرفته است.

از جهات دیگر، اصالت کردها در ایران، ریشه تاریخی دارد. پژوهشگران معتقدند تبارشناسی کردها به تمدن مادها می‌رسد. در آثار گزنفون، مورخ یونانی از مردم کرد صحبت به میان آمده و در منابع معتبر اسلامی مانند تاریخ طبری و ابن‌خلدون هم از آنها نام برده شده است. از همه مهم‌تر برای ما ایرانی‌ها، شاهنامه است. فردوسی در داستان اساطیری کاوه آهنگر و ضحاک، کردها را از نسل کاوه می‌داند و صدالبته به‌دلیل این‌که ادبیات به کار رفته در شاهنامه بنا به نظر محققان، ادبیات پایداری و مقاومت است، این نکته به وزن جایگاه قوم کرد و خصلت جنگاوری آنها در دفاع از سرزمین و خاک و وطن می‌افزاید.

در ادامه و به موازات حرکت تاریخ، به رخداد انقلاب اسلامی ایران خواهیم رسید که فصل مهمی از سیر پیش‌رونده ملت ایران به‌شمار می‌رود. یکی از ظرفیت‌های اصلی به ثمر رسیدن انقلاب، تکیه بر همه قوه‌های ملی از جمله تبارهای فرهنگی و قومی بود. این خود در واقع برگ برنده انقلاب اسلامی هم محسوب می‌شود؛ چون اکثر قومیت‌ها در ایران، ساکن مرز هستند و سهیم در دوردست جغرافیایی انقلاب و در سال‌های ابتدایی متلاطم انقلاب اسلامی، حاشیه امنی را برای حکومت نوپای اسلامی ایجاد کردند (جز در یکی دو منطقه که نفوذ خارجی و چپ‌های داخلی در به‌پا کردن غائله منطقه‌ای همدست شدند). کردستان ایران از آن دست مناطقی بود که پیرو دخالت عوامل داخلی و خارجی و تلاش آنها برای تحقق دوباره رؤیای شکست‌خورده جدایی‌طلبی (که اتفاقا اولین‌بار در پیش از انقلاب اسلامی و در دوران پس از اشغال ایران توسط متفقین، ناکام مانده بود)، از مهاباد تا پاوه در همان روزهای ابتدایی انقلاب تا سال‌ها بعد، ناآرامی‌هایی را به خود دید. ضعف و مماشات دولت موقت و ورود حزب دموکرات کردستان با رهبرانی با نگرش مارکسیستی، سوسیالیستی و سکولار به روند تحولات منطقه کردستان و همچنین همراهی گروهک کومله و چریک‌های فدایی خلق در روزها و ماه‌های بعد، آتش جدایی‌طلبی را به دامان انقلاب اسلامی انداخت.
رو‌در‌رو با مهلکه
پر واضح است که شرایط ناپایدار ابتدایی انقلاب و ناکارآمدی دولت موقت، تأثیراتی را بر نهادهای نظامی و نیروهای مسلح و تصمیمات امنیتی گذاشت. برای مثال و در ارتباط با وضعیت ارتش، عباس امیرانتظام، معاون نخست‌وزیر تأیید کرده بود که دولت تمام قراردادهای نظامی ایران و کشورهای خارجی را لغو کرده است. در ادامه هم اعلام کرده بود که دولت به‌دنبال کاهش هزینه‌ها در ارتش و کوچک‌سازی آن است. نظر دولت موقت و شخص بازرگان این بود که ساختار ارتش با سیستم فرماندهی و مدیریتی سابق، کماکان ادامه پیدا کند و به همین دلیل مورد انتقاد طیف‌های سیاسی (‌به‌خصوص چپ‌ها) قرار گرفته بود.
 
شورای انقلاب هم معتقد بود که تا بازسازی و ساماندهی در ارگان‌های نظامی و همچنین رسیدگی قضایی در ارتش، ستاد ارتش راهی به‌جز استفاده از فرماندهان و افسران سابق ندارد. همین موضوع، دستمایه گروه‌های چپ برای مطالبه انحلال ارتش شد. این موضوع از یک‌سو و رویکرد سلبی قدرت‌های جهانی ضدانقلاب اسلامی و گروه‌های وابسته به آنها از سوی دیگر که فرصت را برای تجزیه مناطقی از ایران به‌منظور درگیر کردن انقلاب با مسائل داخلی غنیمت شمردند، نیروهای نظامی کشور از جمله سپاه پاسداران را دچار تنگناهای عملیاتی قرار داد که نمود آن در غائله کردستان مشهود بود. در همین اوضاع بود که نهاد نوپای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که هسته مردمی داشت، با تأیید امام خمینی (ره)، هدایت بی‌نظیر شهید بروجردی (ملقب به مسیح کردستان) و مردم کُرد انقلابی غرب کشور، سنگ‌بنای «سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان» را در پاییز ۵۸ گذاشتند.
 
در ۲۱ تیر ۵۹، امام خمینی (ره) در جمع نمایندگان سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد، به سخنرانی پرداختند که بخشی از آن به ‌این شرح است:
«من از این جوان‌های پیشمرگ که به‌راستی اثبات کردند که فداکار اسلام هستند و لشکر پیغمبر اسلام هستند، تشکر می‌کنم. من به شما علاقه دارم؛ علاقه یک مسْلم با مسْلم و یک پدر با فرزند و شما را دعا می‌کنم. از وقتی که شما قیام کرده‌اید در مقابل اشرار و در مقابل اشخاصی که می‌خواستند نهضت اسلامی را سرکوب کنند، من از شما با تمام قوا هم پشتیبانی و هم دعا کردم. خداوند شما را ان‌شاءا... برای اسلام حفظ کند و شما جوان‌ها را در پیشگاه خدای مقدس، خدای بزرگ آبرومند کند. شما می‌دانید که ما غرضی در این مسائل نداشتیم جز این‌که حکومت جبار برود تا به‌جای او حکومت اسلام برگردد. اینهایی که در طول این مدت، چه در کردستان و چه در جاهای دیگر، با این نهضت مقابله کردند، اشخاصی بودند که از اسلام اطلاعات نداشتند و نمی‌خواستند حکومت اسلام برقرار باشد. شما از طرز و شیوه حرکات اینها بهتر می‌دانید که عمال غیر بودند. از کیفیت سلاح‌هایی که داشتند شما دیدید که این سلاح‌ها از کجا می‌آمد. شما محکم و مستحکم باشید که برای اسلام دارید کار می‌کنید. شما مثل سربازهای صدر اسلام هستید. شما باکی از این‌که شکست بخورید نداشته باشید؛ برای این‌که برای لشکر اسلام هیچ‌وقت شکست نیست...»
 
منبع: فرنگیس یعقوبی / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها