به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از اهل بیت؛ امام بیان می دارد که تاریخ یک منبع شناخت تجربی است و دارای ضابطه و قانون است و قوانین حاکم بر تاریخ تابت و تداوم انقلاب در رابطه ی مستقیم با رعایت دقیق این قوانین است.سپس به بیان یک اصل کلی در رابطه با تداوم انقلاب می پردازد.
امام علی علیه السلام راز تداوم انقلاب را چنین بیان می کند:
« فالزموا کل امر لزمت العزه به حالهم … من الاجتناب للفرقه و اللزوم للالفه و التحاض علیها و التواصی بها. »
پس از اثبات این معنا که تاریخ یکی از منابع شناخت است و ضابطه و قانون دارد و قوانین حاکم بر ان ثابت و قابل تطبیق بر موارد مشابه است، باید دید که عامل عزث و عظمت و تمدن ملتهای متمدن و مصونیت آنها از سلطه ی قدرتهای خارجی چه بوده و چیست، که برای تداوم انقلاب باید دقیقا رعایت شود و در جامعه ی انقلابی پیاده گردد.
امام در جمله ی فوق «اجتناب از اختلاف و ملازمت اتحاد و هماهنگی ملت را» به عنوان یک اصل عمومی و یک قانون کلی بر اساس تجربه ی تاریخی شخصی خود برای تداوم انقلاب ضروری می داند.
در موارد دیگری از نهج البلاغه این اصل به عنوان یک قانون عام مورد توجه است:
«به طور قطع تاکنون هیچ ملتی بر آرمان خاصی وحدت کلمه پیدا نکرد مگر اینکه نیرو گرفت و همبستگی آنان قدرت یافت … (و به این قدرت) هیچ ملتی نرسید مگر اینکه خداوند نابسامانیها را از آنان برداشت و بلای ذلت را از آنان دفع نمود و آنان را به معالم و نشانه های دین راهنمائی کرد»
امام در بخش دیگرسخن خود رمز شکست انقلاب را چنین تشخیص می دهد:
«و اجتنبوا کل امر کسر فقرتهم و اوهن منتهم من تضاغن القلوب و تشاحن الصدور و تدابر النفوس و تخاذل الایدی»:
«اجتناب کنید از هر چیزی که ستون ققرات ملتهای گذشته را شکست و نیروی آنان را سست نمود و آن عبارتست از کینه ورزی دلها و پشت کردن به یکدیگر و یاری نرساندن به هم».
در این بخش امام ابتدا به ضابطه ی کلی شکست انقلاب اشاره می کند و می فرماید که اجتناب از آنچه که ستون فقرات یک ملت و یک جامعه ی انقلابی را خرد می کند برای تداوم انقلاب ضروری است و سپس توضیح می دهد که:
شکننده ی ستون فقرات یک جامعه انقلابی عبارتست از «کینه ورزی دلها، پشت کردن به یکدیگر و همیاری ننمودن».
بنابراین امام «اختلاف و کینه ورزی گروهها و عدم همیاری» را به عنوان یک اصل کلی بر اساس تجربهی تاریخی خویش مانع از تداوم انقلاب و عامل شکست آن در شرائط مشابه تاریخی می داند.
در موارد دیگری از نهج البلاغه نیز این اصل کلی مورد توجه است:
«ایم الله ما اختلف امه قط بعد نبیها الاظهر اهل باطلها علی اهل حقها الا ما شاء الله»:
«به خدا سوگند، میان هیچ امتی پس از پیامبرش اختلاف نیفتاد مگراینکه اهل باطل بر طرفداران حق پیروز شدند مگر آنچه خدا خواهد» .
در سخن دیگر امام، جامعه اسلامی را از تفرقه که هویت آن را تهدید می کند سخت برحذر می دارد و صریحا اعلام می کند که بر اساس یک قانون عمومی در گذشته و آینده ی جهان هیچ ملتی با تفرقه و اختلاف به سعادت و رفاه نرسیده و نخواهد رسید:
«ایاکم و التلون فی دین الله فان جماعه فیما تکرهون من الحق خیر من فرقه تحبون من الباطل و ان الله سبحانه لم یعط احدا بفرقه خیرا ممن مضی و لاممن بقی»:
«هشیار باشید! که- بوقلمون گونه، در آئین خدا رنگ به رنگ نگردید، که حفظ همبستگی و اتحاد در راه حق هر چند ناخوش آیند شما باشد، از اختلاف کلمه و جدائی طلبی در مسیر باطل که مورد پسند شما است، بهتر است و به طور قطع خداوند در گذشته و آینده ی جهان هیچ ملتی را با تفرقه، سعادت و رفاه نداده و نخواهد داد.»
در سخن دیگری امام تصریح می کند که قانون مذکور آنچنان عام و قطعی است که حق با «اختلاف» شکست می خورد و «باطل» با «اتحاد» به پیروزی می رسد، هر چند طرفداران حق از رهبری
قاطعی جون علی علیه السلام برخوردار باشند.
«والله لاظن ان هولاء القوم سیدالون منکم باجتماعهم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم»:
«به خدا سوگند که گمان می کنم به همین زودی آنان «ارتش معاویه» بر شما چیره می شوند، چرا که آنان در باطل خود اتحاد و همبستگی دارند و شما در حق خود دچار تفرقه و اختلاف هستید».
در سخن دیگری می فرماید:
«الزموا السواد الاعظم فان یدالله علی الجماعه و ایاکم و الفرقه، فان الشاذ من الناس للشیطان، کما ان الشاذ من الغنم للذئب»:
«از سواد اعظم و توده ی مردم جدا نشوید که دست خدا با جماعت است و از تفرقه و جدائی طلبی اجتناب کنید که جداشده ی از مردم در دام شیطان است، چنانچه گوسفندی که از گله جدا می شود طعمه ی گرگ است»
آنچه از سخنان امام (ع) جالب توجه و قابل تامل است اینست که امام عامل پیروزی و رفاه و سعادت و تداوم انقلاب را، داشتن ارتش قوی و یا فرهنگ غنی و یا اقتصاد سالم و امثال این امور نمی داند و همچنین عامل شکست جوامع انقلابی را ضعفهای سیاسی و یا فرهنگی و اقتصادی معرفی نمی کند بلک در یک جمله فلسفه ی پیروزی و تداوم انقلاب را «اتحاد» و راز شکست را «اختلاف» ذکر می کند.
بدیهی است که امام نمی خواهد نقش قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را در پیروزی و تداوم انقلاب و یا در شکست آن نفی کند، بلکه مقصود، بیان نقش بنیادی و اصیل «اتحاد» و «اختلاف» در تداوم و شکست انقلاب و بیان یک اصل کلی و سنت آفرینش در رابطه با پدیده های تاریخی است و اینکه با «وحدت کلمه» هیچ نیروئی تاب مقاومت در برابر جامعه ی انقلابی را ندارد و با «اختلاف کلمه» هیچ نیروئی نمی تواند از شکست اجتناب ناپذیر جامعه و استثمارآن جلوگیری کند.
این نظریه ی امام در تاریخ معاصر ایران تجربه شد و جهان دید که چگونه ملت قهرمان و به پاخاسته ی ایران با دست خالی ولی با وحدت کلمه و ایمان به خدای تعالی در برابر تمام ابرقدرتها ایستاد و بر مدرن ترین تجهیزات نظامی عصر حاضر پیروز شد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد