به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از حوزه نت؛ شناخت اسلوب رفتاری و روش نظری و عملی پیامبر اعظم اسلام ـ صلی اللّه علیه وآله ـ یکی از مهمترین مسئولیت های دینی ـ فرهنگی مسلمانان است؛ زیرا قرآن کریم شخصیت ممتاز او را به عنوان الگوی جاوید نوع بشر معرفی می کند.
بر این اساس، نقش پذیری جامعه انسانی در ابعاد و زمینه های متفاوت فردی و اجتماعی از روش زندگی وی، می تواند مسیر سعادت و خوشبختی را به آنان نمایانده و دسترسی به ایجاد مدینه فاضله انسانی را تسهیل و تسریع بخشد. اما باید و یادآوری کرد که، تنها بیان جزئیات رفتاری پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه وآله ـ بدون پرداختن به شیوه رفتاری حضرت، نه عنوان «سیره» دارد و نه می تواند تأثیر شایسته ای بر جامعه های مختلف داشته باشد.
برای بیان «سیره» می بایست در لابه لای اوراق به ظاهر گسسته، جزئی و پراکنده مجموعه رفتارهای آن حضرت، کتابی جامع و اصولی کامل را جست و جو کرد و گرد آوریم که آن اصول و قواعد کلی بتواند پایه گذار مبانی اصیلی برای پی ریزی بنیان های اصلی و فرعی جامعه نمونه انسانی باشد. کنش ها و واکنش های رفتاری پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ آن قدر اصیل و عمیق است که می توان از یکایک کارهایش اصول و قواعدی کارآمد ترسیم کرد.
شاید بتوان گفت این بخش از سیره شخصیتی آن شخصیت والا می تواند کاربردی ترین بخش سیره بوده و شناخت و به کارگیری آن مهمترین تأثیر مثبت را بر جامعه امروز و فردای ما خواهد داشت.
بر همین اساس، در تعریف مدیریت گفته شده است:
«فرآیند بکارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.»
از میان مدیریت ها، مدیریت منابع انسانی امری ویژه و توان علمی و عملی فوق العاده ای می طلبد، و این بیشتر به سبب خصایص ویژه انسان و گستردگی استعدادهای اوست که بدون شناسایی این استعدادها نمی توان به استخدام و تربیت آنها پرداخت.
امام علی ـ علیه السلام ـ به سختی کار مدیر و ضرورت اتقان و استحکام شخصیتی رهبر این گونه اشاره فرمودند:
«مدیر مانند ستون وسط آسیاب باید ساکن، استوار و محکم باشد تا تشکیلات به درستی حول محور آن طی طریق کند.»
از این رو مراتب تعالی و پیشرفت ملت ها به میزان توفیق رهبر و رهبرانی وابسته است که عهده دار امور آنان بوده و وضع آنها را سامان می بخشند. به همین سبب امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمودند:
«در مطالعه احوال بشر هیچ گروه یا ملیتی را نمی یابیم که در زندگی موفق باشد مگر به وجود مدیر و سرپرستی که امور مادی و معنوی آنان را مدیریت کنم.»
بنابراین، مدیر می بایست از مبانی نظری «علمی و پیشرفته» و توان عملی «قدرتمند» برخوردار باشد تا بتواند موفق شود. نماید، چنان که گفته شده است: مدیریت علم «دانستن» و هنر «توانستن» است.
ما در این جا به تبیین مدیریت مدیری می پردازیم که از دو قدرت معنوی «عقل» در حد کمال، و «وحی» از کاملترین نوع محتوایی اش برخوردار است، و از سلسله انسان هایی است که آفریدگار انسان، او را به عنوان امانتداری امین انتخاب و انسان را به عنوان امانت به او سپرده است تا به حقیقت ناب راهنمایی، و استعدادهای او را شکوفا کند. این نوع مدیریت زیباترین جلوه های مدیریتی است که از آن به عنوان «مدیریت الهی ـ انسانی» تعبیر می کنیم. محور اصلی فعالیت های تدبیری این مدیر که مبتنی بر شناخت کامل انسان به طور خاص و درک واقعی از حقیقت عالم هستی بطور عام است، خارج کردن نوع انسانی از تاریکی ها و وارد کردن او به روشنایی و تحول بخشیدن به اوست.
مدیریتی بر اساس «تکریم» انسان، در مقابل مدیریت های مبتنی بر «تحقیر» انسان و آشنایی با این نوع مدیریت منابع انسانی که مدیر، خود انسان تکامل یافته و کاملی است، بیشترین و بهترین تأثیر را بر جان جهان انسانی داشته، و تعمیم دادن به آن در حوزه رفتار مدیریتی جامعه می تواند سلامت و سعادت اجتماع بشری را تضمین کند.
چنان که در مقدمه نیز گفتیم ما از شیوه های رفتاری پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه وآله ـ دنبال کشف قواعد و اصولی هستیم که مجموعه این قواعد و قوانین، مبانی اصلی« خلق عظیم محمدی» را در موضوع مدیریت به نمایش می گذارد. این اصول همه آنچه که در آن وجود شریف آسمانی بوده، نیست و تنها قطره هایی اندک از آن اقیانوس بزرگ است.
پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ بنده ای پاک و خالص و از عبودیتی کامل بهره مند است. بنابراین، همواره در مقام بندگی در مقابل خدای خویش خاشع و دور از خودبینی و خودخواهی، فرمانبردار اراده حضرت حق است. این انفعال در مقام بندگی، سبب شده است تا خداوند او را مرتبه فاعلیت بخشیده و بدین وسیله در عالم نفس ها و روح ها تأثیر بخشید. وی به اقتضای مقام تام و کامل بندگی، هیچ گاه سر به برتری جویی بر نداشت و این سِّرِ اصلی مدیریت و رهبری ایشان بر قلب ها است؛ زیرا اصل و ریشه مدیریت بر قلبها بر اصلاح رابطه انسان با خدای خویش است.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله فرمودند:
«من احسن فیما بینه و بین الله کفاه الله ما بینه و بین الناس.»
«هر کس میان خود و خدا را اصلاح و نیکو گرداند، خداوند میان او و مردم را اصلاح کند.»
روش پیامبر اسلام در تحول بزرگی که فراهم ساخت بر مبنای تحول رابطه انسان با خدا استوار بود. اثر و نتیجه وجود این رابطه معنوی باعث می شود که در ایجاد ارتباط با دیگران، به دلیل عدم حجاب خودبینی و خودخواهی، میان او و آنان الفتی حقیقی برقرار شود و از جان و دل مدیریت او را بپذیرند. این نوع پذیرش و تسلیم قلبی راه را بر توسل به ریا و فریب و دروغ و همچنین فشار و استبداد می بندد. بدیهی است این نوع سلطنت بهترین و ماندگارترین سلطنت هاست که ریشه در همان اصلاح رابطه میان خود و خدا دارد. هم ایشان فرمود:
«من احب ان یکون اعز الناس فلیتق الله.»
اگر انسان در مدار توحید قرار گرفت و زوایای شرک را از خود زدود و خودخواهی وجود خویش را نادیده گرفت، همه ارزشها را داراست؛ و انسانِ ارزش طلب فطری، دور این وجود ارزشمند طواف خواهد کرد و به او دل می سپرد. وجودش از شرک خفی خودخواهی خالی و پر از آوای وحدانیت و توحید است.
او که از لحاظ نسب و منصب و پیش افتادن و تقوی و همچنین سلطنت بر دل ها از همه جلوتر و بر همگان برتر است، می گوید:
«من نیز بنده ای هستم که همچون دیگر بندگان می خورم و مانند آنان می نشینم.»
این دوری از حجاب خودخواهی که شهره اصلاح و پاکی نفس و مدیریت بر خویشتن خویش است، موجب نزدیکی قلب ها به وی و مهیا شدن «قدرت رهبری و مدیریت بر قلب هاست.» بنابراین، لازمه ابتدایی اداره امور جامعه انسانی، قدرتی است که ابتدا در توانایی انسان بر اراده خویش ظهور و تجلی می یابد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران در گفتگوی تفصیلی با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفت و گوی اختصاصی «جامجم» با سید ابراهیم محمد الدیلمی، سفیر یمن در تهران تشریح شد