به گزارش
جام جم آنلاین، چند روز پیش وقتی دانشمند برجسته هسته ای هدف ترور عوامل استکبار جهانی قرار گرفت جمعی از هنرمندان صاحب نام کشور نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند و متنی را با عنوان «خطاب به تویی که نمی شناختمت» منتشر کردند. در متن این بیانیه که به امضا هنرمندان سرشناسی رسیده، آمده است: «خبر ترور ناجوانمردانه ات را شنیدیم و افسوس خوردیم که چرا به قدر بدخواهان میهنمان تو را نمی شناختیم. کمی دیر شده ولی به پاس یک عمر تلاش علمی بی منت و بی نام و نشان برای اقتدار کشور عزیزمان ایران، به تو افتخار می کنیم، روحت شاد».
از این رو به سرعت تولید فیلم یا سریالی با موضوع «شهید محسن فخری زاده» سوژه فضای فرهنگی شد و بسیاری از هنرمندان، مسئولان و حتی مردم ساخت یک اثر سینمایی یا سریالی از زندگی این قهرمان ملی را لازم و ضروری دانستند. بر این اساس گفت و گویی با محمد مهدی عسگرپور که از جمله سوابق حرفه ای او می توان به معاونت بخش جنگ بنیاد سینمایی فارابی، مدیریت گروه کودک و نوجوان شبکه دوم، مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی، معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و مدیرعاملی خانه سینما اشاره کرد، انجام گرفت.
عسگرپور در ابتدا ضمن تاکید بر ساخت سریالها و فیلمهای ماندگار و تأثیرگذاری که به زندگی قهرمانان ملی ایران می پردازد، به جام جم آنلاین گفت: بارها فیلمسازان و مسوولان زیادی درباره ضرورت به تصویر کشیدن زندگی یک قهرمان ملی صحبت کردند. پس باید دید وقتی هر دو سوی این جریان بر این مسئله اتفاق نظر دارند، چرا ساخت چنین مجموعه هایی به مرحله عمل نمی رسد. آیا هر دو طرف صرفا شعار می دهند یا یک طرف شعار می دهد یا که چه! این چرایی باید ریشه یابی شود.
او در ادامه با اشاره به مشکلات و موانع ساخت آثاری درباره قهرمان های ملی، توضیح داد: از نظر من بعضی از مشکلاتی که ساخت این پروژه ها را تهدید می کند تاریخی و بعضی دیگر غیر تاریخی هستند. مشکلات تاریخی ما به فرهنگ عمومی ما برمی گردد. فرهنگ ایرانی به گونه ای است که اجازه ورود کامل افکار و انظار عمومی به حریم های شخصی افراد را نمی دهد. در غرب اما، اینگونه نیست. در آنجا به راحتی و حتی با ذکر نام درباره سیاستمداران و مفاخر و هنرمندان و هر کسی که بخواهند فیلمسازی می کنند. برای ساخت آثارشان هم طبق قوانین خودشان مجوزهای لازم از خانواده شخص مربوطه و مراکز ذی صلاح را اخذ می کنند و اثرشان پس از ساخت با استقبال خوبی هم مواجه می شود. در ایران اولین مسئله ای که در ساخت اینگونه آثار دیده می شود، پیدا شدن یکسری معارض است. دختر، پسر، نوه و حتی خود شخص اگر در قید حیات باشد معترض می شود که مثلا چرا صورت من را در جوانی اینطور کار کردید! من به دادگاه شکایت می کنم و... . به همین خاطر است که می گویم این اعتراضات بعضا نابجا ریشه ای تاریخی دارند و انگار دیگر جزو فرهنگ عمومی ما شده.
کارگردان فیلم هایی چون «مهمان داریم»، «اقلیما» و «قدمگاه» افزود: نکته دوم اینکه رسانه های ما و مشخصا صدا و سیما به این موضوعات کلیشه ای نگاه می کنند. به این معنا که اگر شما به عنوان فیلمساز بخواهید در مورد زندگی هر کدام از این مفاخر ملی کار کنید باید مقام او را در حد یک معصوم بالا ببرید! گویی قهرمان مورد نظر در طول زندگی اش مرتکب هیچ اشتباه و گناه و شکستی نشده! در صورتیکه یک قهرمان ملی هر چقدر بزرگ، بالاخره یک انسان است و قطعا در طول زندگی اش دچار اشتباه شده. حالا اگر فیلمساز بخواهد به واقعیت وفادار بماند و تمام آنچه در زندگی قهرمان موردنظر بوده را به تصویر بکشد در پخش با مشکلات و ممیزی هایی مواجه می شود که به طور کل از کاری که کرده پشیمان می شود. خب، یک فیلمساز برای چه باید خودش را در پروسه ای بیاندازد که بخش هایی از واقعیت را نادیده بگیرد؟ متاسفانه رسانه های رسمی کشور بارها ثابت کرده اند که نمی توانند چند مدل قرائت از زندگی این بزرگان را بپذیرند و این نگرش به اعتقاد من به نگاه سطحی در مدیریت رسانه و مدیریت فرهنگی کشور برمی گردد.
عسگرپور یکی دیگر از مشکلات ساخت اینگونه آثار را عدم دسترسی فیلمساز به اطلاعات همه جانبه ای از زندگی شخصی و حرفه ای قهرمانان ملی بیان کرد و یادآور شد: نکته دیگر در پرداخت به زندگی مفاخر ملی اتفاقاتی است که به عنوان پرونده های محرمانه از آنها یاد می شود. مثلا ۵ سال پیش به هیچ وجه امکان ساخت اثری در مورد شهید محسن فخری زاده نبود. چطور می شود با یکسری اطلاعات محدود سراغ زندگی دانشمند برجسته ای رفت که همواره قرار است بخشی از زندگی اش پنهان بماند. مگر چقدر عکس و فیلم از ایشان موجود است؟ در چنین مواردی اگر واقعا قرار بر ساخت چنین اثری باشد، فیلمساز با محدودیتی که دارد صرفا می تواند سراغ منابع معدودی که در دسترس دارد، برود و در چنین حالتی فکر می کنید نتیجه چه می شود!
او خاطرنشان کرد: متاسفانه در کشور ما نگاه استراتژیک بعضا خیلی دیر نکاتی را در دستورالعمل فعالیت قرار می دهد. به عنوان مثال چندین سال پیش که شرکت های گلدکوئست و هرمی باب شده بود، از گروهی از فیلمسازان خواستند در این باره فیلم بسازند. همان زمان به مسوول مربوطه گفتم که اگر همین الان در این زمینه دست به قلم شویم و بنویسیم و بسازیم سه سال زمان می برد و آیا سه سال آینده که زمان پخش آن فرا رسید باز هم این موضوع همچنان موضوع استراتژیک شما هست؟ آیا آنزمان به ما نمی گویید که این موضوع کهنه شده و بروید سراغ یک موضوع تازه؟ چنین مواردی نیاز به نگاه استراتژی به موقع دارد که زود آسیب شناسی کند و به موقع پرداخت به چنین مواردی را به فیلمسازان یادآوری کند.
عسگرپور در پایان تاکید کرد: فیلمسازان همیشه به دنبال سوژه های جدیدی برای ساخت می گردند و زندگی یک دانشمند هسته ای در ایران که جزو چند شخصیت برتر و قدرتمند ایران و جهان محسوب می شود به شدت جذابیت دارد، اما مشکلات ساخت آثاری درباره این بزرگان همانطور که گفتم بسیار است. اگر مسوولان همت کنند و این موارد را برطرف کنند چرا که نه. بسیاری از فیلمسازان هستند که با جان و دل روی این مضامین کار می کنند.
ساناز قنبری ٫ گروه فرهنگ و هنر