گفت‌وگو با حجت‌الاسلام محمدرضا زائری، نویسنده و پژوهشگر دینی

همه راه ها به «میدان گفت‌وگو» می‌رسد

بای‌بسم‌ا...: تک‌خوان گروه سرود مدرسه بود که تا خواست بخواند پرده سن افتاد و برنامه به‌هم ریخت. دمغ و دلخور رفت خونه. دلجویی پدرش ۴۰ساله تازه است و... «اگه برای خدا می‌خواستی بخونی نه خوشایند دیگرون، فرقی نمی‌کنه خدا خودش می‌دونه.» همینه که امروز می‌اندیشد کار برای خدا باشه فرقی نمی‌کنه دیگرون چی بگن.اینه که در فضای مجازی، عکسش بدون عمامه و قباست تا در شرایط برابر با مخاطباش گفت‌وگو کنه تا نشون بده مدعی‌تر یا بالاتر از اونا نیست. «در شرایط برابر، برخی مخاطبان نابسزا سخن می‌زنن. سخته ولی دل خودم رو خوش می‌کنم که خدا از باطن و نیتم آگاهه».
کد خبر: ۱۳۰۱۹۳۹
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم، حاج‌آقا زائری، معلمه و میگه: «شونه‌ معلم جای پای دانش‌آموزاست تا بالا برن، طبیعتا شونه زخم می‌شه. پس معلم باید پذیرش داشته باشه» و یادگاری که پایان گفت‌وگو گرفتم: «تا داستان خلق به‌تکرار خوانده‌ام/ من لابه‌لای سطر، نوشتار خوانده‌ام/ من از نگاه‌های عبوس مسافران/ پیغام نانوشته بسیارخوانده‌ام. »
 
از پنجره روح‌تون که به درون می‌نگرین چی می‌بینین؟
یه باغبانی که هنوز از رویش این بذر، خسته و نومید نشده.
 
و امید بزرگ این باغبون؟
خدایی که حتی وقتی خودم از خودم خسته میشم همچنان به من امیدواره.
 
از چه زاویه‌ای به جهان نگاه می‌کنین؟
یه مسافر پرتکاپو.
 
به عشق از چه زاویه‌ای؟
کاونده گنج.
 
و به گل از چه زاویه‌ای؟
جست‌وجوی یه نشانه.
 
و به خیابان از چه زاویه‌ای؟
گمشده‌ای که دنبال راه می‌گرده.
 
و خیابونی که شما رو به خونه می‌رسونه؟
ضربان قلب.
 
از سختی‌هایی که کشیدین؟
یک واقعیت غیرقابل انکار در مسیر و زندگیه.
 
فرازونشیب‌های زندگی برابر کسی که در تکاپو و حرکته؟
کسی که به راه بادیه رفتن رو به از نشستن باطل می‌دونه براش خارهای مغیلان، حریره.
 
با قدرت بهش می‌گین نه؟
کینه و نفرت.
 
با آغوش باز پذیراشین؟
گفت‌وگو.
 
دوست دارین به همه زبان‌ها هرروزخدا نشرش بدین؟
محبت خدا.
 
نمک این لحظه؟
به موسی گفت بندگان مرا آگاه کن از مهربونیهام، خوبیهام.
 
نگاهش به نگاه شما نزدیکه؟
خیلی زیادن. گاهی یه کتاب از ویکتور فرانکل، گاهی در شعر یه اسپانیولی، گاهی در نقاشی یه ایتالیایی یا لبخند یه کافه‌چی در وین، محبت یه راننده اتوبوس شهری در تهران.
 
توصیه‌ای به مردم شهرمون(تهرون)؟
از شتاب حرکت‌شون کمترکنن و به یه شاخه گل که میره زیر لاستیک ماشین، به کودک کار، نگاه بکنن.
 
بی‌خوابی به سرتون بزنه در دل شب؟
چیزی که آرومم می‌کنه یا نوشتنه یا فکرهای مثبت درباره آینده.
 
روزی که یه دوست خوب پیدا بکنین؟
روز عید.
 
(پس امروز عید منه) از چی خیلی حظ می‌کنین؟
یه انسانی که از عقلش استفاده بکنه.
 
با همه وجود به این یکی عاشقونه می‌نگرین؟
همسرم.
 
متر و معیار و نگره همسرتون درباره شما؟
تصورش این بود که طلبه، علامه طباطباییه و سرش کلاه رفت!(خنده بسیار)
 
معیار همسرگزینی؟
مقصد مشترک.ازدواج یه سفر مشترکه در یک کلام: همراهیه.
 
عشق دوسویه مث چیه پس؟
مث موتور ماشینه، برانگیزنده است شرط لازمه ولی کافی نیس.
 
زیباترین مناظر این سفر؟
بالیدن فرزندان.
 
چه‌جور می‌شه سرآخربه زندگی که نگاه‌کنیم مث ویتکنشتاین بگیم: فوق‌العاده بود!؟
وقتی هدف مشترکه همه چی زیباست.
 
تجربه برخورد با کسی که از شما تلقی اشتباه داشته باشه؟
بله هر روز و هرلحظه.در فضای مجازی.
 
کسی که میانه دو دوست جان‌جانی رو خراب‌تر کرده؟
هیزم‌کش بدبخت.
 
اگه از این مدیرمسؤولی مجله خیمه و... برتون دارن بذارن در فضایی متفاوت، مثلا کارمند اداره ثبت(اینشتین هم کارمند اداره ثبت بود)؟
من اونجا هم همینم.
 
پس محیط شما رو دگرسان نمی‌کنه شما محیط رو تغییر می‌دین؟
امیدوارم اینطور بشه.
 
یه آدم بسیار دوست‌داشتنی چه‌جور آدمیه؟
آدمی که بیشتر از خودش به طرف مقابلش فکر کنه.
 
کسی که پشتوانه‌اش میشین نیاز به دلگرمی شما داره؟
آدمی که زخم خورده. سختیه کار من هم درست همینه امروزه روز.
 
روی چه حساب؟
چون با آدمایی طرفم که از این لباس روحانیت زخم برداشتن.
 
از خدا بخواین یه ابزار ویژه به شما بده؟
زبان.
 
نکته جالب در دقیقه اکنون؟
امیدواریم همچنان. من و شما چون امیدواریم با هم حرف می‌زنیم.
 
یه آگهی رایگان بدین؟
از مهربونی خسته نشین.
 
سراغش میرین با جون و دل؟
کتاب.
 
درباره شخص یا مکان بپرسم؟
پدر و مادرم. کتابفروشی.
 
حس بگیرین: با کتابی روبه‌رو شدین از نویسنده مورد علاقه و دلخواه و تازه نشر پیداکرده نخوندینش هنوز و دارین ورقش می‌زنین، چه حالی دارین؟
در بدترین شرایط روحی، لمس کردن کتاب، ورق زدنش، بوکردن کاغذش، آرومم می‌کنه. برام مثل درمانه.
 
از کجا تا کجا؟
محیط، خانواده، تک‌تک کتابایی که خوندم، حتی آدمایی که دیدم. از یه راننده اتوبوس بین شهری که در ۱۵سالگی دیدم نکته‌ای یادگرفتم که به اندازه درس یه آیت‌ا...العظمی در من موثر بوده.
 
مصلحت‌بردار نیست؟
حق‌مداری و عدالت.
 
حالا! بزرگ‌ترین افتخار و دستاورد انقلاب اسلامی؟
طرح مردم‌سالاری دینی به عنوان یه گزینه متفاوت و تازه حاکمیتی.
 
اساس این مردم‌سالاری دینی؟
تکیه بر خرد عمومی و انتخاب جمعی مردمی بر پایه باورهای اصیل اسلامی.
 
نمره بدین به شعارهای اصیل انقلاب؛ استقلال؟
خیلی بالا، ۲۰.
 
آزادی؟
در حد۲۰ نیست، شاید ۱۶یا ۱۷.
 
جمهوریت؟
باز ۲۰نیست.
 
اسلامیت؟
همین‌جور.
 
هدف این روزهاتون؟
ترویج دین.
 
دغدغه‌تون از همون آغاز راه چی بود؟
از آغاز طلبگی همون بود، تبلیغ دین.
 
وقت انشای مدرسه: آینده می‌خواید چکاره شوید، چی می‌نوشتین؟
معلمی و روحانی‌شدن رو می‌نوشتم.
 
تجربه مسیر معلمی؟
واردشدن به گفت‌وگوی دوسویه با مخاطب.
 
با مخاطب بدبین و منتقد که روبه‌رو بشین ؟
اقتضای روزگاره.
 
برخوردتون با چنین آدما و سوءتفاهمایی؟
باید آگاهانه با علم به این وضعیت وارد میدان گفت‌وگو شد.
 
وقتی سروکله‌زدن با این گونه مخاطبا خسته و فرسوده‌تون می‌کنه، چی بازیابی‌تون می‌کنه؟
کتاب من رو ریکاوری می‌کنه.
 
هدف این روزها؟
دارم کتابی می‌نویسم باعنوان ۱۰۰کتابی که باید در عمرت خونده باشی که بسیار متنوعه.
 
نویسندگانشون؟
از امام موسی صدر تا نویسندگان مشهور جهان و...
 
در این باره از خودتون انتقادی هم دارین؟
شاید از ایرادام اینه که بسیار باز، متنوع و پراکنده‌خوانم؛ البته در مرحله پذیرش و خوانش و پژوهش.
 
اون کتابتون که بهش امیدوارین؟
کتاب تنهایی، امیدوارم مورد عنایت خدا قرار بگیره.
 
به چیه این کتاب دلخوشین؟
 از دلخوشیام اینه که خودم خیلی جدی نگرفتمش و برخلاف انتظارم بسیار مورد استقبال قرارگرفت. هنوز هم پیام میدن که مثلا در شبای رمضان یا در خوابگاه، مونس ماست. به زبانای انگلیسی و فرانسه هم ترجمه و نشر شده...
 
جالبه انگار چیزهایی که برامون مهم نیست، پیش خدا مورد توجه و عنایته؟
هیچ چیز کوچیکی در عالم گم نمی‌شه. به چشم ما ممکنه کوچیک بیاد، ولی در موقعیت عالم خیلی بزرگ باشه و برعکس.
 
توی خیابون مثلا روبه‌رو شدین با این چیزای کوچیک در نظر خودتون و بزرگ برای دیگرون؟
بله کسی بهم گفته نکته‌ای در فلان کتابتون مسیر زندگیم رو عوض کرد یا در جشن فارغ‌التحصیلی یه دانشگاه لبنانی سخنرانی داشتم کسی می‌گفت هرچندوقت یه بار می‌بینم و گوش می‌کنم یا...
 
اکنون یه هشدار به مردم بدین؟
در ماه‌های آینده شرایط دشوار و سختی داریم. با چالشای جدی روبه‌رو می‌شیم. بزرگان در این باره ذکر شریف استغفار و توجه به نماز رو توصیه کردن.
 
از گنجای تجربه‌اندوزی‌تون؟
از همون کوچیکا که به نظرمون نمی‌یاد و انتظارش رو نداریم اینه که در همین کیهان بیکران یه لحظه از دل یه انسان به اندازه کل این کیهان ارزش داره! آقای قاضی ره استاد عرفا...
به گفته علامه تهرانی، از صدر اسلام عارفی به جامعیت و عظمت ایشون نیومده و نبوده!
بله ایشون هنگام وفات به پسرشون می‌فرمان مراقب باش دلی رو نشکنی. ما به دلیل هواها از عظمت این دل غافلیم و اون دلی که از همه دشوارتره شکستنش دل پدر و مادره.
 
از شما که می‌دونیم چقدر پرتحرک و جست‌وجوگر بودین و بزرگان زیادی رو دیدین از محیط طباطبایی تا دکترشهیدی از بهرام بیضایی تا آیت ا...مجتهدی با این تنوع در اکنون ۵۰سالگی در یه کلمه چی می‌گین؟
محبت، مراعات دیگران، احترام و دوستی دیگران.
 
کسی رو می‌شناسم که می‌دونه دوستش (که الان باهاش قهره) از فلان رفتارش خیلی شکسته و رنجیده می‌شه، ولی بهش که می‌رسه حتما اون‌کار رو می‌کنه پیش روی دوستش!
 
طرف نمی‌دونه چه عوارضی داره اگه بدونه چه نتایج و پیامدهای خطرناکی براش داره هیچ‌وقت نمی‌کنه.
فضا رو عوض کنیم؛ برای رهایی از خرافه؟
پرورش عقل.
 
و برای رهایی از  تحریف؟
تمرکز بر متن.
 
و برای رهایی از تعصب؟
میانه‌روی و اعتدال.
 
 و برای رهایی از ظاهربینی؟
تعمق در باطن.
 
و برای رهایی از قضاوت بیجای دیگران؟
برای اونا نباید خیلی وقت تلف کرد.
 
کی می‌رسیم به جامعه‌ای سالم و خودشکوفا و سعادتمند؟
باید به داد پیش‌دبستانی و ابتدایی برسیم، رهاشون کردیم و...
 
خب! درختا رو که می‌بینین؟
گذر عمر.
 
اون که مال جویباره: بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین؟
اون مال زمان حافظ بود.
 
نشانی خوشبختی رو به ما می‌دین؟
مهربانی دیگران، محبوبیت نزد دیگران، انسان رو دوست داشته باشن. انسان به امید لبخندشون بیدار بشه و شب با رویای مهربونی‌شون به‌خواب بره.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها