به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از خبرگذاری اهل بیت(ع)؛چگونه میتوانیم در هر کاری پیروز واقعی میدان باشیم؟ چه چیزی میتواند ما را خوشبخت کند؟ حتی اگر ما قائل به خدا و پیامبر و آخرت نباشیم، آیا میتوانیم به گونهای عمل کنیم که احساس خوشبختی داشته باشیم؟ آیا خوشبختی در گرو ایمان به خدا و قیامت است؟ ایمان به خدا و قیامت چگونه میتواند ما را خوشبخت کند و در دنیا احساس خوشبختی داشته باشیم؟ در مطلب حاضر اهمیت خوشخویی و نقش آن در رسیدن انسان به خوشبختی تشریح شده است.

خوشبختی در گرو خوشاخلاقی
انسان موجودی است که برترین سطح ادراکات را در میان آفریدههای هستی دارد. بنابراین، برخلاف دیگران، انواع احساسات، او را در بر میگیرد که ریشه در همه سطح عالی ادراکی او دارد. کنشها و واکنشهای انسانی نسبت به مسائل گوناگون درونی و پیرامونی بسیار لطیف و حساس است؛ زیرا روان انسان به گونهای است که در اوج انعطاف و تاثیرپذیری است و به کوچکترین چیز حتی نسیم بسیار ملایم نیز واکنش نشان میدهد و متاثر از آن است.
این سطح عالی از ادراک در انسان موجب میشود که عواطف و احساسات او بر خلاف دیگران به سرعت تحت تاثیر عوامل گوناگون قرار گیرد و حالاتی در روان و باطن انسان ایجاد کند که احساس خوشبختی یا بدبختی یکی از این واکنشها است. به عنوان نمونه قرآن میفرماید شخص ممکن است در اوج فقر ذاتی و هویتی باشد، ولی به سبب داشتن ثروت و فرزند بسیار احساس خوشبختی بکند و رفتارهایی همچون تکبر را از خود بروز دهد که بیانگر همین احساس خوشبختی است که البته دروغین و کاذب است؛ زیرا مال و فرزند به دمی ممکن است از میان برود و در یک لحظه فاقد همه آن شود؛ چرا که یک بحران اقتصادی یا زلزله یا حتی کوچکتر از آن یک ویروس نادیدنی چون کرونا میتواند همه عوامل احساس خوشبختی را از او در یک روز یا هفته بگیرد.(علق، آیات 6 و 7) در همین روزها بارها خوانده یا شنیده یا حتی در پیرامون خویش دیده اید که برخی مال و فرزند را به سبب همین ویروس کوچک نادیدنی از دست دادهاند و دیگر هیچگونه احساس خوشبختی ندارند.
به هر حال، انسان موجودی بسیار حساس با ادراکات بالا و عالی است که او را از دیگران متمایز میسازد. این موجود نیاز به چیزی دارد که او را به احساس خوشبختی واقعی برساند؛ یعنی به جایی برساند که بداند عامل اصلی و اساسی خوشبختی واقعی چه چیزی است؟ اگر مال و ثروت نمیتواند عامل اصلی و اساسی خوشبختی واقعی و حقیقی باشد، پس چه چیزی میتواند این عامل باشد؟
خدا در قرآن بیان میکند که حقیقت خوشبختی واقعی در چیز دیگری است؛ یعنی حقیقت خوشبختی نه در مادیات بلکه در معنویاتی است که انسان از آن به عنوان فضایل اخلاقی یاد میکند. در راس این فضایل اخلاقی، حسن الخلق یا همان خوشخویی است؛ زیرا این خصلت مهمترین سرمایه انسان برای تحقق حالت احساسی به نام خوشبختی است. این حالت اگر به شکل «ملکه و شاکله» درآید، دیگر هیچ چیز نیست که این احساس خوشبختی را از او سلب کند؛ زیرا روان انسان از مجرداتی است که دسترسی دیگران به آن محال است اگر حال به ملکه و شاکله تبدیل شده باشد؛ زیرا در این هنگام همه هستی و حقیقت انسان که همان روان است به شاخص حسن خلق و خوشخویی چنان آمیخته شده که جزو ذاتیات اوست؛ یعنی همانند چربی هست که جزو جداییناپذیری روغن است؛ اگر هر جا روغن باشد، چربی نیز هست؛ پس اگر کسی بخواهد این امر ذاتی را از او حذف کند یا جدا سازد هرگز نمیتواند؛ زیرا این امر دیگر بیرون از تصرفات دیگران خواهد بود.
بنابراین، هر کسی اگر بخواهد به خوشبختی واقعی و حقیقی برسد و احساس خوشبختی جزو ذاتیات او شود، میبایست حسن خلق را با استفاده از عوامل و ابزارها و اسبابی به عنوان شاکله وجودی خویش درآورد.

- * عوامل ایجادی حسن خلق از نظر قرآن
در اینجا این پرسش مطرح میشود که عوامل، ابزار یا اسباب ایجادی ملکه و شاکله وجودی خوشخویی چیست؟ چگونه میتوانیم خوشخویی را به عنوان شاکله وجودی خود درآوریم تا جایی که هر کاری میکنیم با خاستگاه خوشخویی باشد؛ زیرا انسان هر کاری انجام میدهد، ریشه در همان شاکله و شخصیت وجودی او دارد (اسراء، آیه 84) و هنگامی که نفس و روان آدمی با شاکله خوشخویی ساخته شده باشد، دیگر هر کاری میکند با خوشخویی خواهد بود به طوری که خوشخویی جزو جداییناپذیر وجودی و رفتاری او خواهد بود.
ایمان به خدا از عوامل ایجاد شاکله خوشخویی وخوش اخلاقی است که در زیر از نظر قرآن بیان می شود:
ایمان به خدا و قیامت:
آنچه انسان را در یک چارچوب مشخص و مقدر قرار میدهد تا جایی که هرگز به خود اجازه خروج از آن محدوده مشخص را نمیدهد، همانا ایمان به خدا و روز قیامت به عنوان روز بازخواست و حساب و کتاب اعمالی است که در دنیا انجام داده است. اگر کسی بداند که روزی میبایست پاسخگوی هر کوچک و بزرگ فکر و عمل خویش باشد، به خود اجازه نمیدهد تا چارچوبهای مشخصی که خدا برایش قرار داده نادیده بگیرد و از مرزهای آن خارج شود. اگر همه آنچه انجام میدهیم در کتاب و کارنامه وجودی ما ثبت میشود (کهف، آیه 49) و میبایست در ترازوی باطنی و شاخصهای آن توزین شویم. (اعراف، آیات 7 و 8؛ مومنون، آیات 102 و 103؛ زلزال، آیات 6 تا 8) پس کسانی که بر این باورند که روز قیامتی است که میبایست پاسخگوی تکتک اعمال خویش باشند، به گونهای عمل میکنند که حدود الهی را نادیده نگرفته و آن را ندرند و فجوری نداشته باشند؛ در حالی که مخالفان خدا و قیامت، به این امور بیتوجهی نشان میدهند و اهل فجور و دریدن مرزها و حدود الهی هستند.(قیامت، آیات 1 تا 5؛ شمس، آیات 7 تا 10) از نظر قرآن، مومنان به خدا و قیامت، انسانهایی هستند که در اوج خوشخویی هستند؛ زیرا آنان با توجه به آموزههای اسلام و قرآن، بر آن هستند تا کارهایی را انجام دهند که رضایت خدا در آن است. این گونه است که صفت رحمانیت و رحمیت در آنان بروز میکند؛ زیرا چنین افرادی به عنوان «عبادالله و عبادالرحمن» بر اساس عقلانیت الهی با هر کسی در بهترین حالات برخورد و تعامل و معاشرت میکنند. به عنوان نمونه عبادالرحمن در روش زندگی بسیار آسانگیر هستند و در مواجهه با رفتارهای زشت و خشونتآمیز بیخردان و نادانان، با مسالمت و سلامت عبور میکنند؛ یعنی به خود اجازه نمیدهند تا واکنش ضد سلامت از خود بروز دهند و صلح و سلامت خود و دیگران حتی جاهلان را به خطر اندازند. (فرقان، آیه 63)