به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از سایت حوزه نت، واژه عقل که به معنای تفکر و فهم و .... است دارای ابعاد مختلفی است و می تواند همراه با بسیاری از چیزها مانند علم و .... باشد.
واژه شناسی عقل
واژه های عقل، لُبّ، حِجا، نُهیَه، قلب، فؤاد، شعور، فطانت، فهم، حفظ، حلم، علم، فکر، حِجر، هدایت، رشد و معرفت که با اندکی تفاوت مسأله خردورزی و ابعاد و آثار و موانع و دستاوردهای بهره¬گیری از این گوهر الهی را نشان می دهد. گاهی اضداد عقل و پیامدهای عدم تعقل با واژه های: جنون، سفه، حمق، بلاهت، جهل مورد نقد و هشدار قرآن و حدیث قرار گرفته است. جست¬وجوی دقیق این کلمات در قرآن و روایات می تواند، جایگاه تعقل و تفکر و آثار سوء بی¬توجهی به این سرمایه بزرگ الهی را نشان دهد.
ایمان کامل جز در پرتو عقل کامل پدید نمی¬آید. اسحاق¬بن عمار از امام صادق(ع) نقل کرده است که آن بزرگوار فرمود: من کان عاقلاً کان له دین و من کان له دین کان له الجنّة [دخل الجنّة]؛ هرکس خردمند باشد، دین دار است و هرکس دین¬دار باشد، بهشت از آن اوست [وارد بهشت می شود].
عقل با ایمان، تقوا، و عدالت پیوندی ناگسستنی دارد. عقل و علم، عقل و وحی، عقل و ایمان، عقل و توحید، عقل و پیامبران، عقل و عدل، عقل و امامت، عقل و اتحاد و برادری تفکیک ناپذیرند. دفاع از تعقل؛ دفاع از دانش، دفاع از پیام آسمانی، دفاع از یکتاپرستی، دفاع از پیام آوران الهی، دفاع از عدل و امامت و دفاع از برادری و اخوت اسلامی است.
از سوی دیگر شبهه پراکنی پیرامون این حقایق، تلاش برای غبارآفرینی و تیره سازی فضای عقل و اندیشه است.
امروز همه جهان، ضرورت اتاق فکر، هسته¬های مشورتی، مجالس شور و مشورت، هم اندیشی و هم فکری را باور دارند و در این¬که فکر فردی و رأی و نظر یک فرد، یا افراد محدود راه¬گشای بشر در مسایل بزرگ و مهم زندگی نیست، تردید ندارند. روزانه هزاران، بلکه میلیون ها، نشست هم فکری و مشورتی در سراسر جهان برگزار می شود و هرچه انسان از عقل بیشتر بهره می¬گیرد به بهشت نزدیک¬تر می شود.
در منیة المرید، شهید بزرگوار از زبور نقل کرده است که خداوند به داوود فرمود: به احبار و رهبان بنی¬اسراییل بگو:
1. با پارسایان هم سخن شوند. اگر پارسایی نیافتند با دانشوران گفت¬وگو کنند، اگر دانشوری پیدا نشد، با عاقلان هم صحبت گردند؛ زیرا تقوا و علم و عقل سه درجه و پایه¬ی بلند است که هر کدام را به آفریدگانم دهم او را هلاک نمی¬کنم.
عقل، راهی به سوی خداشناسی و نعمت¬شناسی و آیه شناسی، و شناخت صفات جمال و جلال ربوبی است.
عقل، ابزاری برای شناخت خود و دیگران و سرمایه¬های فراوان فرد و جامعه است.
عقل، در اداره بهتر زندگی اجتماعی بهترین یار و یاور مدیران و مسؤولان اجتماعی است.
عقل، در تمام مباحث اصول دین حاکم و داورنهایی است و در مباحث اعتقادی پرتوی مطمئن تر از این نور الهی و آینه¬ای زلال¬تر از آن وجود ندارد.
در برخی مباحث اصول فقه عقل تنها منبع نور و معرفت است و در مستقلات عقلیه تنها عقل است که ظلم و عدل و حسن و قبح را می فهمد و به علاوه فهم مسایلی، چون: اجتماع ضدین، ارتفاع نقضین و برخی مباحث دانش منطق تنها در سایه¬ی عقل، قابل فهم و توضیح برای مخاطبان دیگر است.
بخشی از مسایل اصول فقه در پرتو عقل روشن می¬شود. بدون مباحث حکمت الهی، و سیره عقلا، دانش منطق، فلسفه، و اصول فقه و مبانی حقوق بی¬پایه است.
تکریم خردمندان
آنچه به عنوان حرمت¬گذاری به پیران، تکریم بازنشستگان و احترام و احسان بر والدین در فرهنگ اسلام مورد توجه قرار گرفته، بخشی از آن به پاس خردورزی، دانش تجربی و خدمات قبلی است و خود ساختاری اجرایی برای بهره¬گیری از اطلاعات و تجارب نسل های قبلی محسوب می شود.
جامعه ای که به کهن سالان خویش حرمت ننهد و از تجارب نسل های قبلی بهره نگیرد، مجبور است همیشه از صفر آغاز کند و امکانات فراوان را از دست بدهد.
تأکید این قلم است که آدم¬های قدیمی میراث فرهنگی راستین¬اند، باید به جای صرف هزینه¬های کلان برای ساختمان¬ها و سنگ نبشته¬ها، خاطرات و اطلاعات نسل¬های قبلی محفوظ بماند.
و بیش از تشویق خاطر بر ویرانه¬ها و کاخ¬ها و آثار باستانی، باید دغدغه انتقال آگاهی¬ها، اطلاعات، تجربیات، عواطف و هنر نسل پیشین را داشته باشیم.
عقل در انتقال و حفاظت از دانش¬ها، تولید علم و هنر، تبادل تجارب و روش¬ها نقش نمادی دارد. در فلسفه و کلام، در اصول دین، در فروع دین، در مدیریت، در جامعه¬شناسی، در بیان حقوق، در اصول فقه، و حتی در فهم درست علوم قرآن و حدیث جایگاهی بلند دارد. عقل هم چراغ است و هم ترمز، هم عامل حرکت است و هم اهرم جهت بخش¬، عقل، سلطان عادل کشور جود انسان است، چراغ راهنمای هوشمند در چهارراه زندگی است.
نه تنها معارف نظری انسان مدیون و مرهون عقل فطری و اکتسابی انسان است، بلکه تمام دانش¬های تجربی و کاربردی بدون بهره¬گیری از نیروی عقل و اندیشه مشکلی از زندگی انسان حل نمی¬سازد. اندیشه و تفکر عاقلانه، بخش مفید در زندگی اجتماعی است. البته خیال¬پردازی و فیلم¬های دروغین بحث دیگر دارد. در دنیای اخلاق فقط آداب و اخلاق منطبق بر عقل و روش عاقلان گره از زندگی بشر می¬گشاید. سازمان¬ها و نهادهای اجتماعی به میزانی که با عقل هماهنگ باشد، دارای ارزش و ماندگاری است. رفتار غیر عاقلانه در هر سطح و هر حوزه، و به هر میزان، ظلم و بیداد شناخته می¬شود. و هرچه شدّت و حدّت وسعت آن بیشتر باشد، ظلمی بزرگ¬تر است.
در مکتب اسلام عقل جایگاه ویژهای دارد، به گونهای که در کنار وحی به عنوان یکی از دلایل و حجتها شمرده شده است. عقل، حجّت درونى انسانها است که آنها را در مسیر کمال رهبرى مىکند و شریعت (دین)، حجت بیرونى است، براى نجات انسانها از گرداب آلودگىها و سوق دادن آنها به سوى کمال و سعادت انسانى. بر این اساس ممکن نیست حجت ظاهر و باطن با یکدیگر تعارض داشته باشند.
عقل شریفترین نیرو در وجود انسان است. خداوند متعال در قرآن کریم بیش از سیصد بار انسانها را به استفاده و بهره جستن از این نیروی خدادادی دعوت کرده است. اما حتی در یک آیه نیز بندگان خود را امر به نفهمیدن و یا راهی را کورکورانه پیمودن، نکرده است. البته با توجه به محدودیت دامنه دانش انسانی، در بسیاری از موارد باید به احکام وحیانی و شرعی رجوع کرد. شاید به همین جهت (کثرت به لحاظ اکثریت افراد انسان)، قرآن کریم در برخی از موارد رجوع به شرع را بر عقل مقدم داشته است: «و مىگویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم، یا تعقّل مىکردیم، جزو دوزخیان نبودیم».
با نگاه به سخن امام علی(ع) در نهج البلاغه- درباره رسالت پیامبران- چنین استفاده میشود که عقل و شرع نه تنها تعارض با هم ندارند، بلکه همسو و مؤید یکدیگرند: «... و یثیروا لهم دفائن العقول...»؛ و(پیامبران آمدند) تا خردهای به گور خفته را رستاخیزی دو باره بخشند.
امام علی(ع) در این بیان، در فلسفه بعثت پیامبران میفرماید خداوند پیامبران را به سوی مردم فرستاد تا خردهای به گور خفته آنان را بیدار کنند.
بنابراین، احکام پیامبران و شارع بر خلاف عقل نیست، آنچه را که آنان میگویند همان مرتکزات عقل است که در اثر القائات شیاطین، انسانها از آنها غفلت کردهاند. پیامبران آمدهاند تا مرتکزات و گنجینههای عقول مردم را به آنان یادآوری کنند.
اساساً میان روش پیامبران در دعوت مردم به حق و حقیقت و بین آنچه انسان از طریق استدلال درست و منطقى به دست مىآورد، تفاوتى نیست. تنها فرق آن است که پیامبران از مبدأ غیبى استمداد مىجستند و از زلال چشمه وحى مىنوشیدند؛ از اینرو، دین و عقلانیت، یا شریعت و حکمت که هدف، واضع و روش آنها یکى است، با هم هیچگونه اختلاف ندارند. دین حقیقى مردم را فرا مىخواند تا از روى دلیل عقلى به عالم ماوراى طبیعت یقین پیدا کند. عقل و نقل، در طول هم جاى دارند. آنگونه که امام کاظم(ع) مىفرماید: خداوند براى مردم دو حجّت قرار داده است: حجت ظاهرى و حجت باطنى، اما حجت ظاهرى، فرستادگان الهى و پیامبران و امامان(ع) هستند و اما حجّت باطنى، عقل است.
بر این اساس ممکن نیست حجت ظاهر و باطن با یکدیگر تعارض داشته باشند. حجّت به معناى دلیل و راهنما است و راهنما کسى را میگویند که با طریق و مقصد و منتهاى آن آشنا است. طبق روایت امام کاظم(ع) براى رسیدن به خداى واحد دو راهنما وجود دارد: راهنمایى از بیرون و راهنمایى از درون. البته باید توجه داشت که این دو حجت ظاهر و باطن دو طریق مستقل و بىنیاز از هم نیستند. وقتى انسان به هدف مىرسد که نهایت همسویى و هماهنگى میان این دو راهنما برقرار باشد.
بنابر این، عقل یکی از دو رسول پروردگار است و دین بدون عقل، معنایی ندارد و هیچ آیه قرآن با مسلمات عقلی منافاتی ندارد، اگر روایتی با مسلمات عقلی منافات داشته و هیچ راه توجیهی نیز برای آن وجود نداشت، رد میشود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با «جامجم»:
رئیس دانشگاه فرهنگیان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد: