به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرگزاری حوزه؛ کنترل جمعیت و کاهش فرزندآوری، سیاستی است با روش های گوناگون که از سوی اندیشمندان کشورهای غربی اتخاذ و در سطح بین المللی مطرح شده است؛ کشورهای جهان سوم، بیش ترین سهم را در اجرای این طرح به خود اختصاص داده اند، گرچه این سیاست ها، مخالف آموزه های دینی اسلام بوده، اما در ایران به اجرای گذاشته شد و منجر به کاهش فرزندآوری گردید، از این رو سؤال اساسی در پژوهش حاضر این است که سیاست کنترل جمعیت در ایران اسلامی، چه آسیب هایی را برای جامعه منتظر و خانواده ها در پی داشته و مواجهه با این چالش اجتماعی - سیاسی چه اهمیتی دارد؟
درباره کنترل جمعیت در چند سال گذشته پژوهش های خوبی انجام شده است، از مجموعه کتب و مقالات در این راستا، می توان به آثار زیادی اشاره کرد، که در بیشتر آنها به پیامدهای اجتماعی این حوزه نگاه شده است، اما آن چه جای خالی کار داشت و ازاهمیت بسزایی برخوردار است؛ پرداختن به ارتباط کنترل جمعیت با باورداشت مهدویت در جامعه منتظر است، تاکید این نوشتار، بر اثرپذیری جامعه منتظر از این رخداد است. با توجه به وظایف منتظران در عصر غیبت با یک نگاه کلان حکومتی می توان، با نگاهی فراگیر به آسیب شناسی کنترل جمعیت در حکومت اسلامی ایران پرداخت و با واکاوی چالش های پیش رو، راهکارهایی در مواجهه این مسئله بیان نمود.
در این نگاشته با روش تحلیلی توصیفی به واکاوی این مسئله پرداخته شده است، توجه به بزرگ ترین وظیفه منتظران در عصر غیبت که تشکیل حکومت اسلامی است، مورد بررسی قرار گرفت و سپس رابطه استحکام حکومت اسلامی با جمعیت پرداخته شده است و چالش های پیش روی جامعه با رخداد کنترل موالید بررسی شده است، گرچه با زوایای دیگری میتوان به آسیب های کنترل جمعیت در جامعه نگاه کرد، اما با توجه به شرایط موجود کشور ایران که در یک حکومت اسلامی هستیم به این چالش پرداخته شده است، در این راستا با بهره گیری از آموزه های دینی، به این نتیجه می رسیم که اجرای این سیاست ها، آسیب های فراوانی را در حوزه جامعه و خانواده به همراه داشته است، آسیب های امنیتی و تضعیف جبهه حق از سویی و آسیب های اخلاقی و تربیتی برای فرزندان و... را در پی داشته، به همین خاطر باید برای مواجهه با این چالش از اجرای این سیاست ها جلوگیری شود و با مدیریتی فراگیر به مقابله با آن گام برداشت.
موالید؛ موالید جمع ولد به فرزند، خواه فرزند انسان باشد و یا غیرخویشتن، بر مذکر و مؤنث، تثنیه و جمع اطلاق می شود، (راغب اصفهانی، 1423: 883) هم چنین به معنای فرزندان، نباتات و حیوانات است و در اصطلاح به معنای تولید و تکثیر نسل صالح و کاراست. (دهخدا، 1344: ج1، 256)
جمعیت؛ واژه ای عربی است که به معنای تجمعی از افراد انسانی است که در منطقه ای معین به طور مستمر و معمولاً به شکل مجموعه ای از خانوارها زندگی می کنند. (تقوی، 1380: 3)
سیاست کنترل جمعیت؛ به معنای مجموعه اهدافی است که بعد از جنگ جهانی دوم توسط کشورهای غربی برنامه ریزی شد و با افزایش یا کاهش جمعیت ارتباط دارد. (عظیم زاده، 1391: 6) جامعه منتظر: جامعه پویا با اعتقاد به مهدویت بر محور آمادگی برای ظهور و اقدام به زمینه سازی آن (نگارنده).
یکی از شاخصه های قدرت و توانایی در قرآن کریم داشتن فرزند است:
(وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یجْعَلْ لَکمْ أَنْهارا) (نوح: ۱۲)؛
و شما را با خواسته ها و پسران مدد می رساند و برای شما بوستان هایی می آفریند، و نهرها برای شما پدید می آورد.
این آیه در ادامه آیات قبل است که نتیجه استغفار را نزول باران و افزایش مال و فرزندان برای مؤمنین می داند.
علامه طباطبایی ذیل این آیه می فرمایند:
مدد به معنای هر چیزی است که آدمی را در رسیدن به حاجتش کمک کند و اموال و فرزندان نزدیک ترین کمک های ابتدایی برای رسیدن جامعه انسانی به هدف های خویش است. در آیه دیگری در سوره اسراء کثرت نفرات مورد توجه خداوند قرار گرفته است؛ (وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفیرا) (اسراء: ۶)؛ «شما را کمک کردیم با اموال و فرزندان زیاد و نفرات شما را بیشتر قرار دادیم» (طباطبایی، 1417: ج20، 46).
یکی دیگر از آیاتی که به نهی از قتل فرزند ولو به روش سقط جنین و جلوگیری از نسل را منع کرده (وَ لا یقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ) (ممتحنه: 12) است که مرحوم طبرسی به آن اشاره نموده است:
فرزندان شان را نکشند بر وجهی از وجوه نه زنده بگور کنند و نه سقط جنین نمایند. (طبرسی، 1360: ج24: 383)
(وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکمْ خَشْیةَ إِمْلاق) (اسرا: 31) این آیه هم طبق تفاسیر، نهی بر کشتن فرزند، حتی در مرحله جنین را می گیرید. (مکارم شیرازی، 1374: ج12: 102)
در روایات هم تاکید فراوانی به فرزند داشتن و طلب فرزند ازخدا شده است. پیامبر خدا(ص):
اطلُبُوا الوَلَدَ وَ التَمِسوهُ؛ فَإنَّهُ قُرَّةُ العَینِ، و رَیحانَةُ القَلبِ؛ (طبرسی، 1412: ج۱، ۴۸۰)
فرزند بخواهید و آن را طلب کنید؛ چرا که مایه روشنی چشم و شادی قلب است.
لا یدَع أحدُکم طلَبَ الوَلَدِ؛ فَإِنَّ الرَّجُلَ إذا ماتَ و لَیسَ لَهُ وَلَدٌ انقَطَعَ اسمُهُ؛ (دقایقی، 1402: ج۱۶، ۲۸۱، ح ۴۴۴۶۹)
هیچ یک از شما نباید فرزند خواهی را وا گذارد؛ چرا که وقتی انسان بمیرد و فرزندی نداشته باشد، از نام و آوازه می افتد.
بَیتٌ لا صِبیانَ فیهِ لا برَکةَ فیهِ؛ (دقایقی، 1402: ج۱۶، ۲۷۴)
خانه ای که کودک در آن نباشد، برکت در آن نیست.
تناکحوا تناسلوا تکثروا، فإنی أباهی بکم الأمم یوم القیامة و لو بالسقط؛ (دقایقی، 1402: ج16، 275)
ازدواج کنید و فرزند بخواهید و زیاد شوید که من روز قیامت به کثرت امتمم مباهات می کنم ولو به سقط شده های شما.
در ادعیه معصومین(ع)، دعای افزایش نفرات جبهه حق از خداوند خواسته شده است و از زیادی دشمن به خدا پناه برده شده است؛
اللهم إنا نشکو إلیک غیبة نبینا عنا... و کثرة عدونا و قلة عددنا. (صدوق، 1414: ج 1، 488)
ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت و زمینه سازی برای ظهور (تشکیل جامعه منتظر)
نبست به وظایف جامعه در عصر غیبت دو دیدگاه در بین اندیش مندان اسلامی جاری است؛ یک دیدگاه حداقلی انتظار با رویکرد آمادگی برای ظهور و بسنده کردن به امورات حسبیه در اجتماع است، و دیدگاه دوم که تشکیل حکومت اسلامی را زمینه ساز ظهور دانسته است، و از بایسته های انتظار پویا را داشتن حکومتی مقتدر با تمامی شاخصه های قدرت برای زمینه سازی و آماده بودن ظهور می داند. می دانیم که خانواده مثل سلول های بدن در یک جامعه است، نقش مهمی در این حکومت داشته و نیروی انسانی این حکومت از همین خانواده ها تامین می شود.
ما در این نگاشته به دنبال اثبات ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت نیستیم، اما خلاصه ای از این ضرورت را از کتاب ولایت فقیه، رجالی تهرانی (1390) تقدیم می کنیم و برای مطالعه بیشتر به کتاب ها و مقالات پیرامون این موضوع مراجعه شود، آن چه برای گام اول بحث لازم بود، این بحث آورده شد؛ چرا که جامعه منتظر، بدون داشتن حکومت اسلامی نمی تواند زمینه ساز ظهور باشد، وبا توجه به وضعیت فعلی که در یک حکومت اسلامی هستیم به مسئله کنترل جمعیت نگاه شده است.
حکومت برای بشر یک امر ضروری عقلی است، زیرا اجتماع بدون حکومت، موجب هرج و مرج می شود. در تمام جوامع بشری تا آن جا که تاریخ نشان می دهد، نوعی حکومت وجود داشته است. این ضرورت در روایات هم اشاره شده است؛ امام علی(ع) در جواب خوارج که حکومت و داوری را فقط برای خدا می دانستند، ضمن بیان مطالبی فرمود:
مردم به هر حال نیازمند به زمام دار هستند، خواه نیکوکار باشد یا بدکار! تا مؤمنان در سایه حکومتش به کار خویش مشغول باشند و کافران نیز بهره مند شوند و مردم در حکومت او، زندگی راحت داشته باشند، به وسیله او اموال بیت المال گردآوری شود، و به کمک او با دشمنان مبارزه کنند. (فیض الاسلام، 1392: ج1، 6)
ضرورت تشکیل حکومت اسلامی با محوریت ولی فقیه از آن جاست که در میان ادیان الهی، دین مبین اسلام برای همه ی افراد و همه ی مکان ها و همه ی زمان ها، تا ابد و قیامت عمومیت دارد، بنابراین اسلام در زمان غیبت امام معصوم(ع)نیز بدون تردید دارای حکومت است.
وقتی در قرآن کریم می خوانیم:
(اَلَّذینَ اِنْ مَکَّناهُمْ فِی الارْضِ اَقامُو الصَّلوهَ وَ اتُو الزَّکاهَ وَ اَمَرُو بِالْمَعرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ الْمنکَرِ) (حج: 41)؛
مردان خدا کسانی هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت و حکومت بخشیدیم، نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و امربه معروف و نهی از منکر می کنند. آیا این امر جز با تشکیل حکومت دینی و اسلامی میسر است؟ اگر فرض کنیم که تعبیر (مَکَّنّا) به معنی هرگونه قدرت بخشیدن بوده باشد، باز دلالت آیه بر مقصود ما روشن است؛ زیرا حکومت بارزترین نمونه ی قدرت است. (مکارم شیرازی، 1394: ج14، 118)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد