مرز شرعی مالکیت انسان بر بدن خویش به چه میزان است؟

حق انسان در استفاده از بدن خود

اسـرار خلقـت

اسـرار خلقـت اعضای فرد بـدن انسـان در آیات و روایات

اعضای بدن انسان چه داخلی چه خارجی، یا فردند یا زوج که در فرد یا زوج بودن آن ها حکمت ها نهفته است.
کد خبر: ۱۲۷۸۵۲۸

به گزارش جام جم آنلاین ،اعضای بدن انسان چه داخلی چه خارجی، یا فردند یا زوج که در فرد یا زوج بودن آن ها حکمت ها نهفته است.اگر هر کدام از این اعضا به عکس خلقت آن جفت یا فرد باشد  هم زندگی انسان مختل می شد و هم خلقت آن بیهوده خواهد بود که خداوند کار بیهوده نمی کند.

 اعضای ظاهری

اسـرار خلقـت اعضای فرد بـدن انسـان در آیات و روایات

الف) دهان و دندان ها
امام صادق ـ علیه السلام ـ  ( خطاب به طبیب هندی): « سبیل  و لب، در بالای دهان قرار گرفته است تا مانع رسیدن آنچه از مغز فرو می ریزد به دهان شود ، مبادا که طعم خوراک و نوشیدن بر انسان ناگار گردد و آن را وگذارد...
دندان  جلو تیز قرار داده شده است؛ زیرا بواسطه آن، کار قطع کردن صورت می پذیرد و دندان های آسیا پهن قرار داده شده اند؛ زیرا آسیاب کردن و جویدن ، به کمک آن ها انجام می گیرد؛ و دندان های نیش بلندتر است تا تکیه گاه دندان جانبی و دندان جلو باشد، به سان استوانه ای در یک بنا» [الخصال ، ص513 ح3]
امام صادق ـ علیه السلام ـ خطاب به مفضّل : « ای مفضّل! اندکی به آب دهان و منفعت در آن فکر کن! که چگونه و چرا! همیشه جاری است؟! آن آب در فضای دهان جمع می شود، تا کام و گلو و حنجره را تر کند، که اگر خشک شوند بطور یقین، باعث هلاکت آدمی می شود.
و گذشته از اینکه وقتی در دهان رطوبتی نباشد، انسان نمی تواند غذا را راحت بخورد و لقمه را در دهان بچرخاند هچنان که می بینیم.
و بدان که ! این آب دهان همانند: یک مَرکَب، برای غذایی است که انسان می خورد و همچنین این رطوبت به صفرا می رسد و به نفع آدمی است که! اگر صفرا خشک شود موجب تلف شدن او می گردد.»[توحید مفضّل ، ترجمه سید ابوالحسن حسینی تهرانی،ص 46]
 
ب) بینی
امام صادق ـ علیه السلام ـ   : « سوراخ بینی، در پائین آن قرار داده شده است تا بیماری (عفونت هایی که از مغز فرو می آید، از آن پائین بیاید و بوها از آن بالا برود و به مشام برسد، در حالی که اگر این
 سوراخ در بالای  بینی بود، نه بیماری ای از آن به زیر می آید و نه بویی را حس می کرد.[توحید مفضّل ، ترجمه سید ابوالحسن حسینی تهرانی،ص ۱۸۱]
امام صادق ـ علیه السلام ـ   : «خداوند ـ تبارک و تعالی ـ در سوراخ های بینی، آب (مخاط) قرار داد تا به کمک آن، نفس، بالا و پائین بیاید و شخص ، بوی خوش را از بد بازشناسد.»[توحید مفضّل ، ترجمه سید ابوالحسن حسینی تهرانی،ص 181]
 
امام صادق ـ علیه السلام ـ   : « خداوند، بینی را سرد و مخاطی قرار داد تا هیچ دردی را در سر فرو مگذارد، مگر ین که بیرونش آورد؛ و اگر این نبود مغز سنگین می شد و کِرم می افتاد.»[توحید مفضّل ، ترجمه سید ابوالحسن حسینی تهرانی،ص 182]
لازم  است در اینجا به این نکته اشاره کنیم که ساختار حواس پنج گانه انسان، ساختار خاصی دارد و اعضای آن به ترتیب خاصی  به شکل منظم و مرتبی است. امام صادق  ـ علیه السلام ـ خطاب به عمر به مفضل در مورد راز آفرینش ساختار حواس پنجگانه چنین می فرمایند:
« ای مفضل! به حواس پنجگانه  انسان «بویایی، چشایی، بینایی، شنوایی، لامسه» و ساختار آفرینش آن فکر کن! که نشانه شرافت و مقام والای آن و برتری او بر دیگر مخلوقات است.
نگاه کن! که چگونه چشمان آدمی مانند: دو چراغ بر بالاترین نقطه بدن، در سر او قرار گرفته تا بتواند همه چیز را خوب و کامل ببیند.
پس ببین! چرا چشم در روی اعضای دیگر بدن مانند: دست و پا قرار نگرفت؟ چون از آفت ها در امان باشد و بطور مستقیم با کار و وسایل در تماس نباشد و کار کردن آدمی به چشم صدمه نزند.
همین طور روی شکم و پشت آدمی یا در وسط بدن قرار نگرفت؛ تا نگاه کردن با آن سخت و دشوار نباشد.
ای مفضّل! وقتی هیچ کدام از اعضای بدن جای مناسبی برای چشم ها نیست؟ پس بدون تردید، سر آدمی ، بهترین جا برای حواس انسان است و مانند خانه و صومعه ای بررای آن ها می باشد.
انسان با این پنج حسّ خلق شد، تا با هر یک محسوسی را درک کند تا از درک کردن چیزی از محسوسات عاجز نماند
چشم آفریده شد! تا ظاهر شکل ها و رنگ ها را ببیند، حال اگر چشم نبود شکل ها و صورت ها و رنگ های مختلف چه فایده  و خاصیتی داشتند؟!
گوش آفریده شد! تا صداها را بشنود، حال اگر صدا بود ولی گوش نبود، پس به صدا نیازی نبود.
پس بدان که! حسّ های دیگر نیز  همین شکل را دارند و به عکس آن هم این چنین است! [توحید مفضّل ، ترجمه سید ابوالحسن حسینی تهرانی،ص 32]

 اعضای باطنی

اسـرار خلقـت اعضای فرد بـدن انسـان در آیات و روایات

الف) قلب و عروق

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : «در انسان، پاره گوشتی است که اگر سالم باشد، همه بدن به سلامت آن، سالم است و اگر گرفتار بیماری باشد، همه بدن به بیماری آن ، بیمار استو آن  قلب انسان است.» [دانشنامه احادیث پزشکی،محمد ری شهری ، ص 133]

امام رضا ـ علیه السلام ـ : «خداوند، بدن را به هیچ دردی گرفتار نساخته، مگر این  که برای این، دارویی هم قرار  داده است که بدان ، درمان شود. هر نوع دردی نیز نوعی درمان و چاره دارد؛ چرا که این بدن ها بر سیاق یک مملکت، ساخته شده اند.

پادشاه این سرزمین، قلب است . رگ هایی که در بدن و مغز  وجود دارد، کارگران اند. خانه آن پادشاه، قلب انسان است. سرزمین آن پارشاه ، بدن انسان است، و دستان، پاها، چشمان، لب ها، زبان و گوش ها نیز یاران اویند.» [دانشنامه احادیث پزشکی،محمد ری شهری ، ص 133]

امام صادق ـ علیه السلام ـ  خطاب به طبیب هندی ـ :

« قلب به شکل میوه صنوبر است؛ زیرا وارونه است. یک سر قلب، باریک قرار داده شده است تا لا به لای ریه برود  و با سردی آن خنک شود، مبادا که مغز از گرمای آن بسوزد.  ریه، دو پاره  قرار داده شده است تا قلب ، در لا به لای فشارگاه های آن قرار گیرد و با حرکت آن، خنک شود. » [دانشنامه احادیث پزشکی،محمد ری شهری ، ص 133]

امام صادق ـ علیه السلام ـ  در خطاب به مفضّل : «ای مفضّل! اکنون، قلب را برایت وصف می کنم: بدان که در آن ، سوراخ هایی است، سو داده شده به سمت سوراخ هایی که در ریه است و همین هاست که قلب را خنک می کند، به گونه ای که اگر این سوراخ ها با همدیگر تفاوت می یافتند و روبه روی هم نبودند. خنکا به قلب نمی رسید و انسان می مُرد. اکنون آیا صاحب اندیشه و تأمل، روا می داند که بگوید چنین پدیده ای ، به اهمال پدید آمده است و در درون خویش، گواهی نیابد که او را از این پندار ، باز دارد؟! [دانشنامه احادیث پزشکی،محمد ری شهری ، ص 134]

پیامبرخدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : « در آدمی زاده، سیصد و شصت رگ است و از این شمار، صدو هشتاد تا متحرک و صدو هشتاد تا ساکن اند. اگر آن رگ های متحرک، ساکن می بود، انسان باقی نبود و اگر هم آن رگ های ساکن، تحرک می یافت، انسان از میان می رفت.» [دانشنامه احادیث پزشکی، محمد ری شهری ،ص 134]

امام صادق ـ علیه السلام ـ  می فرماید: پیامبر خدا ، در هر روز، سیصد و شصت بار، به شمار رگ های بدن، خداوند را سپاس می گفت و می فرمود: پروردگارا جهانیان را به فراوانی و در هر حال سپاس» [دانشنامه احادیث پزشکی، ص 134]

اسـرار خلقـت اعضای فرد بـدن انسـان در آیات و روایات

ب) مغز و اعصاب

امام صادق  ـ علیه السلام ـ در پاسخ  فرومانده از این پرسش از امام که : چرا کاسه سر، از چند استخوان و لایه تشکیل می شود؟

چون هر چیز درون تهی اگر یکپارچه باشد، شکستن ، زودتر به سراغش می آید و چون چند تکه قرار داده شود، شکستگی از آن دورتر است! [دانشنامه احادیث پزشکی،محمد ری شهری ، ص 141]

امام صادق ـ علیه السلام ـ خطاب به مفضّل به عمر :« اگر جمجمه باز می شد می توانستی مغز را ببینی، می دیدی که به حجاب هایی (لایه هایی) که روی همدیگر قرار گرفته اند، در میان گرفته شده است تا هم  آن را از عارضه ها مصون بدارد، و هم آن را استوار نگه دارد، تا بدان، لرزش راه نیابد، و  می دیدی  که جمجمه ، بسان کُله خودی بر آن قرار گرفته است تا آن را از اثرات ضربت های سختی که ممکن است به سر برسد، حفظ کند. سپس تاجی از مو بر روی جمجمه پوشانده شده و این پوشش،  همانند پوستینی برای سر است که آن را از شدت سرما و گرما، نگه می دارد. پس چه کسی مغز  را در چنین دژی جای داده است ، مگر همو که آن را آفریده و سرچشمه احساس ساخت و به  واسطه منزلت والایی که در بدن دارد، و نیز بواسطه مرتبه بلند و جایگاه برجسته اش آن را سزامند این همه حفظ و مراقبت دانست؟

ای مفضّل! چه کسی قلب را در درون سینه انسان قرار داد و زرهی که پوشش استوار آن است، بر آن قرار داد و آن را به دنده ها و گوشت و پی ای که بر آن است، مصونیت داد تا جراحت و آزادی بدان نرسد؟

ای مفضّل! نیک بیندیش که چرا مغز که جسمی رقیق است، در لابه لایی استخوان ها حصار یافته است. آیا جز برای این است که از آن، حفاظت کند و آن را مصون بدارد؟» [دانشنامه احادیث پزشکی،محمد ری شهری ، ص 142]

ج) حنجره

امام صادق ـ علیه السلام ـ خطاب به مفضّل به عمر :« ای مفضّل! در صدا و کلام و فراهم بودن ابزارهای آن در انسان، فراوان اندیشه کن. حنجره ، مانند لوله ای برای بیرون آمدن صداست و زبان، لب ها و دنددان ها، برای شکل گرفتن حروف  و  آواها. مگر نمی بینی هر کس دندان هایش بیفتد، نمی تواند«سین» را درست ادا کند و هر کس  دارای لب نباشد، «فاء » را درست بگوید و هر کس زبانش سنگین باشد نمی تواند » راء» را به فصاحت ادا کند؟

همانندترین چیز به این پدیده، یک سر سُرنای بزرگ است. حنجره به نیِ  آن می ماند. ریه، همانند آن انبانی است که دیدن را انجام می دهد تا هوا به نیِ درآید، اندام هایی هم که به ریه فشار وارد می آورندتا صدا [از حنجره] بیرون آید، همانند آن انگشت هایی است که انبان را می فشرد تا هوا در نی در آید و لب ها و دندان هایی هم  که صدا را به حوف و آواها بدل کنند، به انگشت هایی می مانند که در دهانه نی حرکت می کنند  تا از نای نی، آهنگ بسازند. البته، هر چند در دلالت و تعریف مخرج صدا را به این سُرنا تشبیه کنند، اما در حقیقت، این سُرنا است که باید به مخرج صدا تشبیه شود.

اکنون تو را از آوایی که برای ساخت کلام و ایجاد حروف در اندام ها هست، آگاه ساختم؛ اما در این اندام ها، افزون بر آنچه یادآور شدم، منافعی دیگر نیز هست:

حنجره، جایی است که این نسیم، از آن به سوی ریه راه می گشاید تا با تنفس دایمی ـ که اگر اندکی متوقف  شود، انسان می میرد ـ قلب را باد بزند و خنکش گرداند...

ای مفضّل! چه کسی در حلق، دو روزن قرار داده است : یکی برای خروج صدا ـ و این، همان حلقوم (نای) است که به ریه می پیونددـ و دیگری برای گذر غذا ـ و این، مری است که به معده می پیوندد  غذا را بدان می رساند ـ و [چه کسی] بر حلقوم، سرپوشی قرار داده است(زبان کوچک) تا نگذرد غذا به ریه برسد و [شخص را] بکشد؟» [دانشنامه احادیث پزشکی،محمد ری شهری ، ص 183]

د) معده

امام صادق ـ علیه السلام ـ  خطاب به مفضّل بن عمر: « ای مفضّل! غیر از حق تعالی! چه کسی می تواند معده انسان را به این شکل قوی و استوار بسازد، تا غذاهای سنگین را هم هضم کند؟

غیر از خداوند! چه کسی جگر را اینقدر نرم و ظریف آفریده تا عصاره غذا را جذب کند و هضم آن را عمل معده ظریف تر باشد؟» [توحید مفضل، ترجمه سید ابوالحسن حسینی تهرانی، ص40]

نویسنده: غنیه اسفندیاری راد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها