در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
از فیلم «رسم عاشق کشی» که به موضوع قاچاق چوب پرداخته بودید تا فیلمهای «جایی در دوردست» و «باد در علفزار می پیچد» همیشه نشان داده اید که دغدغه محیطزیستی دارید. این دغدغه از کجا می آید؟
این روزها صحبت درباره محیط زیست زیاد است و آلودگی هوا و سیل و خشکسالی به نظرم نشان از رنجوری طبیعتی است که متاسفانه حرمتش از سوی ما انسانها حفظ نشده. من در سه گانه ای که از آن نام بردید راجع به عشق فیلم ساختم که محیط زیست در پس زمینه آنها نقش پررنگی داشت. درواقع نمی خواستم در این فیلمها صرفا به مشکلات محیط زیست بپردازم و قصدم این بود موضوعات اجتماعی را که در نهایت به آسیبهای زیستی ختم میشود به تصویر بکشم.
برای تولید این فیلمها چقدر تحقیقات میدانی و پژوهش انجام دادید؟
خیلی زیاد. زادگاه پدری و آبا و اجدادی من منطقه هزار جریب، منطقه ای بسیار باصفا میان استانهای گلستان و مازندران است و من با آن منطقه کاملا آشنا هستم. طی تحقیقاتی هم که برای فیلمهایم داشتم، متوجه شدم قطع بی رویه درختان جنگل روی حساب و کتاب انجام می شود و پشت آنها مافیای چوب و هزار و یک داستان نهفته است. از آنجا که در آن منطقه شرایط اشتغال فراهم نیست، بعضا خانوادههای خیلی کم بضاعت به سمت قاچاق چوب می روند. آنها با مافیای این حرفه آشنا میشوند بدون اینکه به عواقب آن فکر کنند. آنها اکوسیستمی که خودشان در آن کار می کنند را به تدریج نابود می کنند. جنگلها و درختان را نابود می کنند که نتیجه اش می شود همین سیلهای مداومی که می بینید. ریشه درختان تا وقتی در خاک بودند فشار آب را می گرفتند و باعث میشد بر اثر سیل آسیبی به روستاها وارد نشود، اما الان چه؟!
الان و به خصوص بعد از سیل چند ماه پیش، هیچ منع یا راهکاری که بر مبنای آن با قطع درختان و نابودی جنگلها و تخریب پوشش گیاهی قاطعانه برخورد شود، تصویب نشده؟
انگار هیچ کس نمی تواند جلوی این افراد را بگیرد. تنها کسی که جلوی اینها را زمانی گرفت معصومه ابتکار (رئیس اسبق سازمان حفاظت محیط زیست ایران) بود که او را به بهانههای مختلف که مثلا ما داریم درختهای کهنسال و پوسیده را از بین می بریم و به جای آنها درختان جوان می کاریم، کنار می زدند.
این تغییرات اقلیمی و بحرانها، مهاجرت مردمان آن منطقه را نیز به همراه داشته؟
من نمی توانم به شما آمار دقیقی بدهم که چه تعداد از مردم این منطقه مهاجرت کردند. طبیعتا مردم آنجا وقتی خودشان را در برابر سیلابهای وحشتناک دیدند بارشان را بستند و به شهرهای دیگر مهاجرت کردند که مصون بمانند.
و همین مهاجرت مردم با آداب و رسوم مختلف است که مشکلات فرهنگی و بعضا قومیتی را به وجود می آورد!
الان پرداختن به حوزه محیط زیست خطرناک شده و رفتن به این سمت بعضا هزینه بردار است. حتی جنگلبانهای زیادی در این میان کشته می شوند و هیچ کس نمی فهمد که چه کسی این کار را کرده!
به نظر شما مشکل اصلی در رفتار نامناسب با محیط زیست که گاهی منجر به فاجعههای جبران ناپذیر می شود چه کسانی هستند؟
بعضیها در آلودگی هوا منافعی دارند که من و شما از آن مطلع نیستیم. الان هوای تهران و کلانشهرها آلوده است و تقریبا هر روز مدارس را تعطیل میکنند! در چنین شرایطی ضرورت ایجاب میکند سینما در قالب داستان از این موضوع بگوید و هشدارهای لازم را بدهد، اما کجاست دغدغه و کجاست گوش شنوا!
به عنوان کارگردانی که همیشه دغدغه محیط زیست دارد و زرق و برق سینمای گیشه چشمش را نگرفته، انتظار می رفت مدیران و دست اندرکاران فیلمهای هشداردهنده شما را بیشتر جدی بگیرند. این نادیده گرفتن شما را ناامید نمیکند؟
وقتی فردوسی «شاهنامه»اش را مینوشت خیلی ارج داشت؟ وقتی حافظ شیرازی غزلیاتش را میسرود خیلی ارج داشت؟ من همیشه دغدغه ساخت آثاری با مضامین این چنینی را دارم و سهگانه «رسم عاشقکشی، جایی در دوردست و باد در علفزار میپیچد» را هم برهمین مبنا ساختم، اما آن زمان سینما ارزان بود و یک فیلمساز مستقل میتوانست براساس دغدغههای شخصی اش دست به ساخت چنین آثاری بزند. الان اما سرمایهگذاران سینما انگیزه چندانی برای سرمایهگذاری در فیلمهایی با محوریت محیطزیست ندارند. وقتی مسؤولان ذیربط انگیزهای برای این کار ندارند، دیگر چه توقعی میتوان از سرمایهگذاری داشت که پای پولش در میان است؟ در چنین شرایطی فیلمساز با کدام انگیزه سراغ ساخت اینگونه فیلمها برود؟ فیلمساز به ناچار میرود و فیلمهای نازلی میسازد که بفروشد و زندگیاش بچرخد. فکر می کنید برای من ساختن فیلمی مثل «مطرب» کاری دارد؟ من یکهفتهای «مطرب» می سازم. ساختن این طور فیلمها شق القمر نیست. مهم این است که به سینما خدمت می کنید یا خیانت!
درباره فستیوالهای خارجی و اهمیتی که در آنجا به فیلمهایی با محوریت حفظ محیط زیست می دهند، بفرمایید؟
هر قدر فیلمهای من در ایران دیده نشد در آن طرف دیده شد. فیلمهای من همگی از فستیوالهای اروپایی و آسیایی برنده جوایز ارزشمندی شدند. در ایران اما، اهمیتی به امثال فیلمهایی که حرفی برای گفتن دارند، نمی دهند. در ایران اگر «رحمان 1400» بسازید در اوج هستید!
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
الان مشغول نگارش فیلمنامه ای درباره «کولبران» (اصطلاحی است که توسط مردم محلی مناطق کردنشین به افرادی گفته میشود که برای کسب درآمد زندگی خود به حمل اجناسی بین دو طرف خط مرزی مبادرت میورزند) هستم.
ساناز قنبری
سینما
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم