در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
زمانیکه سری اول سریال «شهرزاد» از شبکه نمایش خانگی پخش شد خیلیها به آینده محصولات این شبکه امیدوار شدند که البته در ادامه با محصولات بیشماری که در این شبکه ساخته و توزیع شد این امید به ناامیدی رسید. شما فکر میکنید سریال آقازاده بتواند دوباره مخاطب ناامید از این شبکه را امیدوار کند؟
من با اصل سوال شما موافق نیستم. چون از ابتدای تولیدات این شبکه در آن حضور داشتم و با چند و چون آن آشنا هستم. بعد از سریال قلب یخی که اولین سریال شبکه نمایش خانگی بود در واقع امروز با سریال آقازاده به نوعی به شبکه نمایش خانگی برگشتم. به اعتقاد من اولین بارقههای امید در مسائل اقتصادی و جذب مخاطب در شبکه نمایش خانگی به شهرزاد برنمیگردد، بلکه مربوط است به سریال «شاهگوش» به کارگردانی داود میرباقری.
ولی شاهگوش به پرمخاطبی سری اول شهرزاد نبود!
نه، ببینید در دو سه سال آخر دولت قبل که معاونت سینمایی به سازمان سینمایی تبدیل شد تقریبا ساز و کار تولید سریال در شبکه نمایش خانگی از بین رفت. بنابراین شاهگوش بود که به این شبکه رونق داد و البته از آنطرف پای یک جنس سرمایهگذاران را هم به این ماجرا باز کرد. به این شکل که اگر خاطرتان باشد تهیهکننده شاهگوش مهران برومند و سرمایهگذار آن احسان دلاویز بود که این روزها اسم احسان دلاویز را بیشتر در مباحث اقتصادی، دادگاههای بانک سرمایه و... در کنار اسم آقایان رضوی و امامی میشنویم! در واقع از وقتی احسان دلاویز پا به این عرصه گذاشت و جذابیت اش برای او نمایان شد کسانی کمکم به این حوزه ورود کردند که نمیتوانستند با سریالسازی در حوزه صدا و سیما برای خودشان اعتباری ایجاد کنند. کسانی مثل رضوی و امامی که در نهایت خروجی آنها شد شهرزاد که به جهت جذب مخاطب بسیار موفق عمل کرد.
هم به جهت جذب مخاطب و هم از نظر اقتصادی؟
نه، عملکرد موفق در جذب مخاطب لزوما به معنای موفقیت اقتصادی این مجموعه نیست. هزینهای که در شهرزاد به جهت تولید، تبلیغات، فضاسازی و... شد در مقایسه با میزان فروش آن بیشتر بود. میخواهم بگویم هزینهای که برای تولید این مجموعه شد خیلی بالا بود. فصل دوم شهرزاد ناموفق بود و فصل سوم خوب بود و در نهایت توانست با یک پایان درست به کارش خاتمه بدهد.
با این تفاسیر به جرات میتوان گفت تولیدات شبکه نمایش خانگی به لحاظ کمیت شرایط رو به جلویی دارد؟
در این چند سال اخیر شبکه نمایش خانگی خودش را به لحاظ کمیت و حجم تولیدات وارد فضای جدیدی کرده.
و به نظرم در این بین کیفیت فدای کمیت شده!
وقتی کمیت بالا میرود یک اشباع شدگی در بازار رخ میدهد و در نهایت آثاری از سوی مخاطب مورد اقبال واقع میشوند که حرفی برای گفتن داشته باشند و با مخاطب ارتباط برقرار کنند. همین الان حدود 15 سریال در مراحل مختلف تولید، پروانه ساخت، تدوین و پخش در شبکه نمایش خانگی داریم. بازار شلوغی است و حتی به نظرم حجم سریالهای در حال ساخت برای شبکه نمایش خانگی بیشتر از حجم سریالهای در حال ساخت برای تلویزیون است که البته این حجم از تولیدات برای دایره مخاطبان محدود شبکه نمایش خانگی تناسبی ندارد.
فکر میکنید در بین این حجم از تولیدات شبکه نمایش خانگی، سریال آقازاده به نویسندگی و تهیهکنندگی شما و کارگردانی بهرنگ توفیقی (که این روزها به یکی از زوجهای سریالسازی تبدیل شدهاید) دقیقا کجا قرار دارد؟ کلا پیشبینی میکنید کار موفق شود؟
به جرات میگویم که آقازاده شبیه هیچکدام از سریالهای در حال تولید برای شبکه نمایش خانگی نیست. چون من کموبیش در جریان سریالهای این شبکه هستم. طبعا پیشگو نیستم که پیشبینی کنم این مجموعه چه سرنوشتی خواهد داشت. هرچه خدا بخواهد. ضمن اینکه اگر آن سریالها برای سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت ساخته میشود، آقازاده صرفا برای سرگرمی نیست و مخاطب را گاهی ممکن است ناراحت و گاهی حتی عصبانی کند و در جاهایی حتی به مخاطبش مشت هم میزند، شوکهاش میکند و او را به فکر فرو میبرد. «آقازاده» به تو میگوید ببین کف جامعه چه فریادهای فروخفتهای وجود دارد و مثل یک تیغ تیزی است که نیشتری به یک زخم عفونی میزند. شما وقتی میخواهید عفونت یک زخم عفونی را با یک نیشتر خارج کنید قطعا با درد و خون و فریاد همراه است. به نظرم آقازاده حال خیلیها را بد میکند و بسیار امیدوارم این حال منجر به اتفاقات خوبی شود.
اصلا چرا سراغ پدیده آقازاده رفتید؟
آقازاده یک پلاک است که به گردن این سریال آویخته شده. اصل موضوع اشرافیگری نسل جدیدی است که هیچ درکی از انقلاب ندارد و فاصله بسیار زیادی با بطن جامعه انقلابی دارد. بیشتر از این نمیتوانم بگویم. چون میخواهم از قصه ام صیانت کنم.
با آقازادهها برخوردی داشتید که دغدغه شما برای ساخت سریال تان شدند؟
بله، نصف فهرست مخاطبان تلفن همراه من آقازادهها هستند. البته واقعیت اش را بخواهید آقازادههایی هم داریم که از آقاشان که پدرشان باشد بهتر، پاک تر و با تقواتر هستند. ما آقازادههایی داریم که مثل پدرانشان انسانهای مهم و تاثیرگذاری در جامعه هستند و شما هیچوقت اسمشان را اینجا و آنجا نمیشنوید. چون به دنبال بساطی که این تازه به دوران رسیدهها هستند، نیستند. صرفا آقازاده بودن بد نیست. البته که بهتر است آدم خودش آقا باشد و محتاج این القاب و عناوین نباشد.
آیا برای اینکه مخاطب را تا انتهای سریال نگه دارید مثل بعضی از سریالهای این شبکه از خط قرمزها عبور کردید؟
برای من مهم نیست که در تلویزیون سریال میسازم یا در شبکه نمایش خانگی یا در سینما یا هر جای دیگری. برای من مهم امضای خودم پای آن کار است. کارنامه من در این سالها کاملا بیانگر آن است که من فقط و فقط در هر مدیوم و رسانهای به دنبال خط فکری خودم بودم و چه بسا پیش آمده در مواقعی خط قرمزهای شخصیام پررنگتر از خط قرمزهای تعریف شده در آییننامهها بوده یا بالعکس. به همین دلیل در وهله اول چه در کار و چه در زندگی به اعتقادات خودم مقید هستم و بعد به خط قرمزهای دستوری، اما یک نکتهای به نظرم میآید و آن اینکه تا به حال ندیده ام کسی برای کسب درآمد بیشتر و فروش بیشتر خط قرمزهای اخلاقی را بشکند و بعد صاحب ثروت بیشتری شود. احتمالا منظور شما از خط قرمز نوع حجاب بازیگران است که من در این مورد مقید به اعتقادات خودم هستم.
خیر، منظورم از خط قرمز بیشتر به معنای هنجارشکنی و قبحزدایی از برخی مسائل اعتقادی و عرفی به سمت عادی جلوه دادن آنهاست ...
ممکن است بعضی دیالوگهای آقازاده از خیلی از سریالهای دیگر تندتر باشد. البته که ما عشق مربعی و مثلثی و ذوزنقهای در این سریال نداریم، مگر آنکه جزو ساختار قصه برای رسیدن به هدف نهایی باشد. در کارهایی که به خصوص در سالهای اخیر از من دیده اید (مثل سریالهای «تنهایی لیلا» و «پدر»)، به وضوح نقش مهم حیا و عفاف و عفت در آن مشهود است. در مصاحبههایم هم همیشه گفتهام که به نظرم درد اصلی این نیست که چرا یک فیلمساز هنجارشکنی یا قبح زدایی میکند، درد اصلی این است که چرا مدیران ارشد فرهنگی نسبت به این موضوع بیاهمیت هستند!
در سریالتان از یک تیم بازیگری پرو پیمان (امیر آقایی، امین حیایی، نیکی کریمی و...) استفاده کردید که چنین انتخابهایی مسلما در وهله اول بیننده را به سمت کارتان جذب میکند. به آنها دستمزدهای نجومی دادید؟
نه، دستمزدهایی که دادم معقول بود، اما واقعیت این است که امروز به خاطر ورود سرمایهگذاران غیرحرفهای که برای تفنن وارد این حوزه شدند و البته دلایل فرامتنی که نمیتوان گفت، دستمزدها خیلی بالا رفته. شما هیچوقت نمیبینید یک تهیهکننده حرفهای دستمزدی بیربط به بازیگر کارش بدهد. به این دلیل که باید چارچوب حرفهای صنف را حفظ کرد. چرا آقایانی که با سرمایههای میلیاردی یکشبه وارد این حوزه میشوند برایشان مهم نیست که چقدر دستمزد به یک بازیگر بدهند؟ چون انگار آمدهاند پارک، آمدهاند شهربازی، آمدهاند که خوش باشند. قبلا برای خوشگذرانی میرفتند اروپا و آنتالیا، امروز میروند شبکه نمایش خانگی سریال میسازند. ما در آقازاده به دنبال چهره جمع کردن نبودیم. اگر نیکی کریمی، امین حیایی و... در این سریال بازی میکنند به این خاطر است که نقششان متناسب با تواناییهایشان است. آنها در جای خودشان هستند، همین.
خودتان هم اشاره کردید که با آقازاده دوباره به شبکه نمایش خانگی برگشتید. 9 سال پیش طراحی و نویسندگی قلب یخی (اولین سریال شبکه نمایش خانگی) را بر عهده داشتید که با حاشیههای زیادی همراه بود. درباره این حاشیهها میگویید؟
قلب یخی 1 و 2 تمام قلب یخی بود. البته از ابتدا قرار بود تنها یک سری ساخته شود، اما در میانه راه به دلایلی وقفهای افتاد و تبدیل شد به دو فصل. کما اینکه دو فصل آن دو فصل واقعی نیست و تمامی آن یک قصه است و تمام شد. اتفاقی که افتاد این بود که یکی-دو قسمت انتهایی قلب یخی را وزارت ارشاد سلاخی کرد و در انتها تصمیم بر این شد که فصل سوم این سریال با گروه و عوامل دیگری ساخته شود، اتفاقی که در تمام دنیا میافتد. البته نامگذاری قلب یخی روی کاری که سامان مقدم انجام داد یک سوءتفاهم بود. نمیدانم چه تفکری باعث شد که مرحوم سید کمال طباطبایی فکر کند که نام قلب یخی باعث موفقیت این سریال میشود! سریالی که قصه، بازیگران، شخصیتها و تمام آنچه در آن دیدیم با قلب یخی 1 و 2 متفاوت بود چه لزومی داشت اسم قلب یخی روی آن بیاید. اسم آن سریال با آن تم قصهای که آقای بذرافشان نوشته بود و بازیگرانش هر آنچه که بود موفق میشد، اما کار شکست خورد به دلیل نامش. چون مردم با تصور قلب یخی 1 و 2 سراغ به قولی «قلب یخی 3» رفتند و احساس کردند به آنها رودست زده شده.
تفاوت کار در شبکه نمایش خانگی و تلویزیون چیست؟
البته من نه تنها در این دو مدیوم، بلکه در سینما هم فعالیت دارم و دفتر من تا به امروز دو خروجی موفق سینمایی «بدون تاریخ بدون امضا» و «چهارشنبه 19 اردیبهشت» را داشته و امسال به امید خدا یک خروجی دیگر سینمایی را هم روانه بازار خواهیم کرد. قطعا مدیومهای مختلف با هم متفاوت هستند. شاید بعضیها فکر کنند که سریال سریال است دیگر، فرقی نمیکند که کجا ساخته شود! باید بگویم نه، اصلا اینطور نیست. حتی در خود صدا و سیما هم سریال ساختن مثلا در شبکه یک با سریال ساختن در شبکه سه متفاوت است. جنس روایت، نوع قصه، فرآیند تولید و... هر مدیوم با مدیوم دیگر متفاوت است. مخاطب تلویزیون رایگان و بدون هیچ تصمیمی در ساعت مشخصی سریال را میبیند، اما در شبکه نمایش باید مخاطب را به این باور برسانید که سریال شما ارزش آن را دارد که هر هفته هزینه کند و بین چندین سریال این شبکه آن را بخرد و تا انتها تماشا کند.
البته همانطور که بارها دیده شده، انگار بعضی از تهیهکنندگان این سریالها اصلا تعهدی به اتمام سریالشان ندارند و به دلایل مختلف آن را نیمهکاره رها میکنند!
من بارها گفتهام که در این ماجرای به اتمام نرسیدن سریالها اولین جایی که باید به دادگستری شکایت میکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود که باید مدافع مصرفکننده باشد.
ساناز قنبری
سینما
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم