در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، 18 تیر امسال مردی با حضور در شعبه یازدهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران با طرح شکایتی اعلام کرد، برادر
45 سالهاش که متاهل بوده و فرزند دارد برای انجام کارهایش از خانهشان در شرق تهران بیرون رفته و دیگر بازنگشته است. حتی تلفن همراهش را در خانه جا گذاشته است. سراغش را از دوستانش، فامیل و همسایهها گرفتیم که هیچکدام خبری از برادرم نداشتند. میترسیم بلایی سرش آمده باشد.
با دستور بازپرس مصطفی واحدی، تحقیقات ماموران پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران برای یافتن ردی از مرد گمشده آغاز شد. تحقیقات ادامه داشت تا اینکه پنجمین روز مرداد امسال پلیس تهران از طریق پلیس شهرستان اسلامشهر مطلع شد که در زمانی که مرد میانسال گمشده، پلیس چند جسد مرد مجهولالهویه را یافته و اجساد آنها در پزشکی قانونی است. با احتمال اینکه یکی از اجساد متعلق به مرد گمشده باشد، خانواده وی به پلیس اسلامشهر رفتند و تصاویر اجساد مجهولالهویه را نگاه کردند که تصویر فردی را یافتند که شبیه برادر گمشدهشان بود. آنها او را بهعنوان جسد برادرشان شناسایی کردند و بعد از چند روز و با هماهنگیهای لازم جسد را از پزشکی قانونی تحویل گرفتند و گواهی دفن برای این جسد صادر شد. خانواده مرد میانسال با تحویل گرفتن جسد، او را به بهشت زهرای تهران به خاک سپردند. روزها سپری شد تا چهلمین روز سوگواری مرد میانسال فرا رسید. همسایهها، دوست، آشنا و فامیلها برای شرکت در مراسم چهلم به خانه پدری مرد فوت شده آمده بودند. ناگهان زنگ در خانه به صدا در آمد و زمانی که برادر کوچکتر پاسخ داد، صدای برادرش را شنید. شوکه شده بود و باورش نمیشد صدای برادر فوت شدهاش باشد. سراسیمه خود را مقابل در رساند و بعد از گشودن در با صحنه عجیبی روبهرو شد. برادرش را زنده دید که اعلامیهای بهدست گرفته و به پهنای صورت اشک میریزد. پسر جوان با دیدن برادرش که زنده شده بود جیغ کشید و بیهوش کف خیابان افتاد. اعضای خانواده و مهمانها با شنیدن صدای جیغ و فریاد، خودشان را به خیابان رساندند. آنها با دیدن مردهای که زنده شده بود شوکه شده و حتی چند نفری از اعضای خانواده بیهوش شدند. همزمان با این اتفاق عجیب، مرد میانسال نزد بازپرس دادسرای جنایی تهران رفت و در جریان تحقیقات گفت: در کارم درآمد خوبی نداشتم. روز حادثه برای یافتن کار از خانهام در تهران بیرون رفتم و به پاکدشت رفتم که در آنجا تصادف کردم و یک هفته بستری بودم. بعد از آنکه مرخص شدم حافظهام دچار مشکل شده بود. بنابراین در کارگاهی در پاکدشت مشغول کار شدم. چند روز پیش دوباره حافظهام را بهدست آوردم و تازه فهمیدم کجا هستم. به خانه پدریام که رفتم با صحنه عجیبی روبهرو شدم. اعلامیه و پلاکاردهای تسلیت مربوط به مرگم را دیدم. آنها حتی در حال برگزاری مراسم چهلمم بودند که من سر رسیدم. با ثبت اظهارات این مرد، پرونده گمشدن او در دادسرا بسته شد. تحقیقات برای مشخص شدن هویت مردی که به جای مرد میانسال دفن شده بود، ادامه دارد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم