سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ماجرا برمی گردد به سال 87، هر چند که با اولین جنایت هرگز تصور نمیکردیم که ما وارد پرونده قتلهای سریالی شده ایم. اما با وقوع قتلهای مشابه و بهدست آمدن نقاط مشترک در این جنایات کلاسه قتلهای سریالی را به خود گرفت.
اولین قربانی این پرونده زنی 46 ساله به نام گوهر بود. دوم آذر 87 مرد میانسالی خبر ناپدید شدن همسرش را به ما گزارش کرد. بررسیها برای یافتن زن جوان ادامه داشت تا اینکه جسد مجهولالهویهای در یکی از کوچههای شهری در غرب کشور پیدا شد. جسد روی زمین نشسته و رو به دیوار تکیه داده بود. در بررسیهای اولیه متخصصان پزشکی قانونی مشخص شد که عامل یا عاملان جنایت پس از آزار و اذیت زن میانسال او را خفه کردهاند.
خیلی زود مشخص شد جسد مجهولالهویه متعلق به گوهر است. از طرفی خانواده قربانی اعلام کردند که طلاجات و مقداری پول از او سرقت شده است. در تحقیقاتی که صورت گرفت اقوام گوهر مدعی بودند که او با شوهرش اختلاف داشته و احتمال جنایت از سوی او مطرح شد.
درگیری و اختلاف بین آنها انگیزهای برای جنایت بود و این احتمال داده میشد که شهرام در جنایت نقش داشته باشد. اما مدارکی که بهدست آمد نشان میداد مرد میانسال در جنایت نقش نداشته و در زمان قتل جای دیگری حضور داشته است.
سرنخی از جنایت
در ادامه تحقیقات کارآگاهان دریافتند که گوهر با پیرزنی آشنا است که خانهاش در همان کوچهای قرار داشت که جسد در آن یافت شده بود. سراغ پیرزن رفتیم و درباره گوهر از او سوال کردیم، پیرزن ابتدا سعی کرد منکر ماجرا شود. اما باتوجه به مدارک به دست آمده گفت: روز حادثه گوهر همراه مردناشناسی که تا به حال او را ندیده بودم به خانهمان آمد، احتمال دادم گوهر دنبال خانه اجارهای برای مردناشناس است.
مردناشناس از من خواست برای او وسیلهای از بیرون تهیه کنم. زمانی که برگشتم با جسد گوهر مواجه شدم و از مردناشناس هم خبری نبود. خیلی ترسیده بودم، فورا موضوع را با بچه هایم در میان گذاشتم و آنها هم جسد را به خارج از خانه انتقال دادند.
تصویر چهرهنگاری شده
صحبتهای پیرزن ما را مطمئن کرد که شوهر گوهر در این جنایت نقشی ندارد. با کمک پیرزن تصویری از متهم فراری چهرهنگاری شد و به تمام واحدهای گشت ارسال شد. طبق صحبتهای پیرزن صاحبخانه، مردناشناس، حدود 40 ساله و خوش تیپ بود و چیزی که از همه بیشتر نظر او را جلب کرده بود سوئیچ خودرویش بود. پیرزن میگفت که سوئیچ خودروی مرد میانسال نشان میداد که خودرویش مدل بالا است.
دومین جنایت
تحقیقات برای شناسایی عامل قتل گوهر ادامه داشت، اما هیچ سرنخی بهدست نیامد. تا اینکه ساعت 4 بعد از ظهر 26 آبان 88، جسدی در منطقه کشتارگاه شهرستان یکی از شهرهای غربی کشور کشف شد.
محل کشف جسد انباری در مقابل خانه زن میانسال بود. عامل این جنایت نیز مانند جنایت قبلی پس از آزار و اذیت، زن میانسال را خفه کرده بود. خانواده اش مدعی شدند که مقتول طلا و جواهرات زیادی به همراه داشته است.
بررسیها برای کشف این راز همچنان ادامه داشت تا اینکه قتل سومین زن نیز به پلیس اعلام شد. سومین قتل 20 دی 88 در خانه اجارهای قربانی رخ داد.
جسد متعلق به زنی حدودا 50 ساله بود که در این جنایت نیز مانند دو جنایت دیگر قاتل پس از آزار و اذیت و قتل، طلاهای قربانی را به سرقت برده بود.
جنایات سریالی
با وقوع سومین قتل بود که به این نتیجه رسیدیم قتلها سریالی است و تمام آنها از سوی یک نفر صورت گرفته است، چرا که قاتل قربانیان خود را از بین زنان میانسال انتخاب میکرد و در تمامی این جنایات مقتولان مورد آزار و اذیت قرار گرفته و قاتل دست به سرقت زده بود. از طرفی هر سه قربانی خفه شده بودند. تحقیقات را روی سه پرونده متمرکز کردیم، به غیر از پیرزن صاحبخانه پرونده قتل اول، شاهدی برای این ماجرا وجود نداشت.
خیابانی برای قرار با قاتل
بررسیها نشان میداد که هر سه قربانی یک خیابان خاص مسیر ترددشان بوده است. با خود گفتم اگر آنها با قاتل در آن خیابان قرار داشته یا با او آشنا شده باشند، میتوان او را پیدا کرد. بیشک فردی که دست به سه جنایت سریالی زده بود، نقشه قتل افراد دیگری را نیز در سر داشت. اکیپی ویژه راهی خیابان مورد نظر شد و آنجا را بهطور نامحسوس زیرنظر گرفتند.
چندین روز خیابان بهطور نامحسوس زیر نظر گرفته شد تا اینکه سرانجام متهم فراری داخل خودرویش شناسایی و دستگیر شد.
فهرستی برای قتل
با دستگیری مرد فراری هویت او برملا شد. خلیل، متهم اصلی پرونده قتلهای سریالی زنان میانسال یکی از شهرهای غربی کشور بود. در بازرسی از جیبهای خلیل دفترچهای مرموز بهدست آمد. دفترچهای که داخل آن اسامی و شماره تلفنهای زنانی با میانگین سنی 45 تا 55 سال بودند. در حقیقت دفترچه مرموز حاوی فهرست اسامی قربانیان بعدی خلیل بود و بیشک اگر او دستگیر نمیشد زنان زیادی قربانی نقشه سیاه او میشدند.
مالخر طلاهای سرقتی
مرد میانسال اما منکر جنایت بود. ما سراغ مادر خلیل رفتیم و او گفت که پسرش مقداری طلا به او داده و از او خواسته تا طلاها را بفروشد.
بههمراه مادر خلیل سراغ مالخرهای طلاها رفتیم و از دوربین مداربسته مغازههای آنها، عکس طلاهایی را که مادر خلیل برای فروش به آنها داده بود بهدست آمد. تصاویر طلاهای سرقتی به خانواده قربانیان نشان داده شد و آنها اعلام کردند که طلاهای فروخته شده متعلق به قربانیان این پرونده است.
اعتراف پس از 48 ساعت
تصاویر طلاها و اظهارات مادر خلیل، مدارک غیرقابل انکاری بود که مرد میانسال با دیدن آنها به ناچار پس از 48 ساعت اعتراف کرد. او در رابطه با جنایات سریالیاش گفت: مقتول قتل اول را سالها بود که میشناختم، او مشتری مغازهای بود که من در آن شاگردی میکردم. به گوهر گفتم که دنبال خانه اجارهای هستم و او مرا به خانه پیرزنی برد و پس از آزار و اذیت گوهر او را خفه کردم و طلاهایش را سرقت کردم.
او ادامه داد: به بهانه علاقه و دوست داشتن با دومین قربانی پرونده آشنا شدم. زن میانسال که تصور میکرد من قصد ازدواج با او را دارم با من مقابل خانهاش قرار گذاشت. من هم پس از آزار و اذیت، او را در انباری مقابل خانهاش خفه کردم.
شش حلقه النگویی را که از او سرقت کرده بودم به مادرم دادم تا آنها را بفروشد.
اما سومین قربانی را خیلی اتفاقی پیدا کردم و به او هم به بهانه ازدواج نزدیک شدم و نقشه قتلش را اجرا کردم. من که تصمیم داشتم زنان دیگری را هم به قتل برسانم فهرستی تهیه کردم. اسم افرادی را که جزو مشتری هایم بودند یا با آنها به بهانههای مختلف آشنا شده بودم و میانگین سنیشان بین
45 تا 55 سال بود را در دفترچه یادداشت کردم و تصمیم داشتم که سراغ آنها بروم و صاحبان این اسامی را به همین شیوه به قتل برسانم. متهم میانسال پس از اعتراف به قتل و بازسازی صحنه جنایت، با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد