فرزندش را در بغلش گرفته و حتی اجازه نمی‌دهد لحظه‌ای از خودش جدا شود. پسربچه تقریبا سه ساله‌ای که پدرش هم روبه‌روی او در راهروی دادگاه خانواده تهران ایستاده است. منتظرند تا نوبت‌شان شود و داخل شعبه بروند. به دادگاه خانواده آمده‌اند تا درخواست طلاق بدهند. دلیل جدایی‌شان هم حالا در بغل مادر نشسته است. نگار و پدرام بعد از گم شدن پسر کوچک‌شان با هم درگیر شدند و این درگیری به دادگاه خانواده کشیده شد.
کد خبر: ۱۲۲۱۸۱۳

نگار وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار می‌گیرد، درباره ماجرای اختلافش با شوهرش چنین می‌گوید: پدرام مرد بی‌مسؤولیتی است. فقط یک بار بچه را به او سپردم. اما داشتم پسرم را از دست می‌دادم. از وقتی پسرمان به دنیا آمده پدرام هیچ‌مسؤولیتی قبول نمی‌کند. تمام کارهای بچه از نوزادی تا الان پای من بوده است. شب بیداری‌ها،‌ مریض شدن‌هایش، شیطنت‌هایش؛ حتی یک بار هم او را نگه نداشت. وقتی به مسافرت یا مهمانی می‌رفتیم تمام مدت من به تنهایی از بچه مراقبت می‌کردم. واقعا از دستش خسته شده بودم. هرچه دعوا می‌کردم فایده نداشت. تا این‌که چند روز پیش بچه را گذاشتم خانه پیش پدرام و برای انجام کاری واجب بیرون رفتم. پدرام از همان اول غر زد که نمی‌تواند بچه را نگه دارد، ولی من هم عصبانی شدم و گفتم بالاخره تو هم پدرش هستی و باید مسؤولیت قبول کنی. بچه را گذاشتم و رفتم. ولی ای‌کاش این کار را نمی‌کردم. چند ساعت بعد پدرام زنگ زد و گفت که بچه گم شده است. شوکه شده بودم. باورم نمی‌شد این مرد حتی چند ساعت هم نتوانست از بچه‌اش مراقبت کند. وقتی پرسیدم فهمیدم او را به پارک برده و در آنجا رهایش کرده تا بازی کند. به او گفتم چطور می‌توانی بچه به این کوچکی را تنها در پارک رها کنی و خودت بروی جای دیگری بنشینی. کدام پدری این کار را می‌کند. در آن چند ساعت من مردم و زنده شدم. نمی‌دانید چه حالی داشتم. گفتم دیگر بچه‌ام را از دست دادم. تا این‌که شب از کلانتری تماس گرفتند و گفتند که بچه را پیدا کرده‌اند. پسرم از بس گریه کرده بود، توانی نداشت. خودش از پارک بیرون رفته و در همان اطراف سرگردان شده بود. وقتی چنین اتفاقی افتاد دیگر نتوانستم شوهرم را تحمل کنم. این مرد هیچ مسؤولیتی در قبال من و فرزندش ندارد و نزدیک بود پسرمان را برای همیشه از من بگیرد. برای همین بعد از یک‌درگیری شدید تصمیم به جدایی گرفتیم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی، این اتفاق ممکن است برای هرکسی پیش بیاید. من از صبح تا شب سرکارم و وقت آزاد ندارم. شش صبح از خانه بیرون می‌روم و 11 شب بر می‌گردم . آن‌وقت این زن توقع دارد در همین چند ساعتی که می‌خواهم استراحت کنم، بچه داری کنم. آن روز هم در پارک همه چیز ناگهانی پیش آمد. ولی نگار جوری برخورد کرد که انگار من مرد نیستم و غیرت ندارم. در پارک جلوی مردم و جلوی ماموران پلیس مرا خوار و ذلیل کرد. هرچه از دهنش در آمد به من گفت. در صورتی‌که اگر خودش هم بود ممکن بود، این اتفاق بیفتد. خدا را شکر که
بچه مان صحیح و سالم بود، اما این زن به جای این‌که خوشحال شود، مرا تحقیر کرد. برای همین من هم دیگر نمی‌خواهم در کنار او زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی پس از شنیدن صحبت‌های این زوج آنها را برای حل شدن مشکلشان راهی مرکز مشاوره خانواده کرد.

بار مسؤولیت نباید فقط روی دوش یکی از زوجین باشد

منصوره نیکوگفتار، روان‌شناس می‌گوید: گاهی اوقات برخی از زوج‌ها به‌خصوص در سال‌های اول زندگی‌شان تصور می‌کنند با هر مشکل و اختلافی که سر راهشان به‌وجود آمد، دیگر نمی‌توانند در کنار هم زندگی کنند و باید از همدیگر جدا شوند.
زوج‌ها باید با کمک افراد با صلاحیت و قابل اعتماد یا مشاوران و روان‌شناسان خانواده نهایت تلاش خود را برای حفظ رابطه‌شان به‌کار بگیرند. درست است که گاهی تلاش‌های صورت گرفته برای بهبود زندگی مشترک بی‌ثمر و بیهوده می‌شود و تنها راه‌حل نهایی همان طلاق و جدایی است، اما نباید به طلاق به عنوان اولین راه‌حل نگاه کرد. اصولا، مسائل مهمی مانند خیانت، اعتیاد یا خشم و عصبانیت غیرقابل کنترل، باعث می‌شود که زوج‌ها تصمیم به جدایی بگیرند. این زوج‌ها هستند که ترجیح می‌دهند ازدواج خود را به پایان برسانند تا این‌که مدت‌ها با همسر خود و مسائل نگران‌کننده و غیرقابل حل، مواجه شوند. در زندگی مشترک باید توجه داشته باشند که حس مسؤولیت یکی از ارکان اصلی حفظ آن است و نباید بار مسؤولیت زندگی بر روی دوش یکی از زوجین باشد. زوجین در برابر فرزندان مسؤولیتی برابر دارند و نباید مردان از حس مادری زنان و توجه آنها به فرزندان برای کاهش مسؤولیت خود سوء‌استفاده کنند.

سیما فراهانی
تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها