زن جوان که از بدرفتاری‌های شوهر معتادش خسته شده بود با همدستی پسر خاله شوهرش، وی را کشت. این زن دیروز در دادگاه به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت.
کد خبر: ۱۲۲۱۵۹۴

به گزارش خبرنگار جام‌جم، اوایل تابستان سال ۹۷ عابرانی که از حاشیه کانال آب پاکدشت می‌گذشتند با جسد یک مرد که داخل کانال آب رها شده بود، مواجه شدند. با اعلام خبر پیدا شدن جسد مرد ناشناس به پلیس، ماموران بلافاصله در محل حاضر شدند و به تحقیق پرداختند. شواهد نشان می‌داد این مرد در محل دیگری کشته و سپس جسد وی به داخل کانال آب منتقل شده است. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس برای افشای هویت قربانی به تکاپو افتاد. در این میان روشن شد جسد متعلق به یک مرد ۴۵ ساله به نام بهمن است. با افشای هویت قربانی پلیس به تحقیق از خانواده وی پرداخت. همسر بهمن به نام لیلا به پلیس گفت: شوهرم معتاد بود. آن روز او از خانه بیرون رفت و دیگر باز نگشت .من نمی‌دانم چطور کشته شده است. در حالی که لیلا ادعا می‌کرد از نحوه کشته شدن همسرش بی اطلاع است، پلیس به تحقیق میدانی پرداخت و به اختلاف‌های دنباله دار لیلا و همسرش پی برد.وی بازداشت و به قتل همسرش با همدستی پسرخاله اش اعتراف کرد .در ادامه مجتبی هم بازداشت شد.او به اتهام قتل و لیلا به اتهام معاونت در شوهرکشی دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای این جلسه اولیای دم برای متهمان حکم قصاص خواستند. لیلا در تشریح جزئیات ماجرا گفت: شوهرم معتاد و بدخلق بود. او مدام مرا اذیت می‌کرد و کتک می‌زد. چندبار او را به کمپ ترک اعتیاد برده بودیم اما هر بار که باز می‌گشت بار دیگر سراغ مواد می‌رفت و اعتیادش را شروع می‌کرد. همه خانواده اش می‌دانستند با من رفتار بدی دارد. من از این وضعیت خسته شده بودم تا این‌که با پسر خاله اش که گاهی اوقات به خانه ما رفت و آمد داشت درددل کردم. وی ادامه داد: من از او کمک خواستم و چون واقعا از بد رفتاری‌های شوهرم خسته شده بودم پیشنهاد قتل شوهرم را مطرح کردم. مجتبی پذیرفت. من و مجتبی قرص‌خواب خریدیم و به شوهرم خوراندیم. اما چون بهمن اعتیاد داشت قرص‌ها به او اثر نکرد. شوهرم در خواب عمیق بود که با پسر خاله او تماس گرفتم. همان موقع مجتبی به خانه‌مان آمد و جوراب زنانه را دور گردن شوهرم پیچید و او را خفه کرد. سپس مجتبی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: می‌دانستم پسرخاله‌ام زنش را اذیت می‌کند. لیلا چند بار با من درد دل کرده بود. به همین خاطر دلم برای او سوخت و به حرف‌هایش گوش دادم. من می‌خواستم زندگی‌اش را
سر و سامان بدهم اما او پیشنهاد قتل شوهرش را مطرح کرد و من از سر دلسوزی شوهر او را کشتم . در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها